روش امیرمؤمنان (ع) برای گسترش عدالت
حکومت علوی؛ توزیع فقر یا توزیع عدالت
سخنان صریح امام علی علیه السلام در جای جای بیانات مختلف ایشان، مشخص می کند مطلوب علی (علیه السلام) برای بسط عدالت، تولید و توزیع عادلانۀ ثروت است. ضمن اینکه برخی از روش های اجرایی امام بر اساس مستندات نهج البلاغه مانند جمع آوری ثروت های بادآورده، حمایت از سرمایه داران و صنعت گران سالم، آبادانی و گرفتن مالیات به دیدگاه آن حضرت قابلیت الگوبرداری می دهد.
در دیدگاه امیر مؤمنان (علیه السلام) فقر آثار دهشتناکی بر روی عقل و روح، ایمان و عقیدۀ آدمی می گذارد، لذا علی (علیه السلام) در پندی به فرزند خویش محمد بن حنیفه فرمود: «یا بُنَیَّ! إنّی أخاف علیک الفقرَ فاستعِذ باللّه منه فإنّ الفقر منقصة للدّین، مدهشة للعقل، داعیة للمقت »؛ فرزند عزیزم! از ناداری بر تو بیمناکم. پس از آن به خدا پناه ببر که زیرا فقر سبب نقص در دین است و سرگردانی عقل و ایجادکنندۀ دشمنی است؛ (حکمت 319).
روش مطلوب امیر مؤمنان (علیه السلام) برای گسترش عدالت در جامعه
برای رسیدن به پاسخ، ابتدا بر اهداف امام (علیه السلام) برای به دست گرفتن زمام امور، با بهره گیری از کلام ایشان-به ویژه خطبه های آغازین دورۀ حکومت به دست می آید-نگریسته، تا از این راه، جایگاه و اهمیّت موضوع مورد بحث را در هندسۀ سیاسی نهج البلاغه بیابیم.1-اهداف حکومت
مقصود از بیان اهداف حکومت از دیدگاه امیر مؤمنان (علیه السلام) به دست آوردن نوع نگاه ایشان به سیاست و حکومت است. زیرا تا نگاه آن بزرگوار به حکومت روشن نگردد، به دست آوردن اهمیت موضوعی مثل تولید ثروت، امکان پذیر نخواهد بود.
1-1-دفاع از آزادی
امام علی (علیه السلام) پاسدار آزادی بود و حاضر نشد، چه در ابتدای حکومت و چه در طول دوران زمامداری، کوچکترین خدشه ای به آزادی انسان ها وارد سازد. چنان که فرمود: «و انّ العامّة لم تبایعنی لسلطان غالب و لا لعرض حاضر»؛ بی گمان عموم مردمان با من بیعت کردند نه برای آنکه دست قدرت من گشاده بود و زوری در کار بود یا مالی آماده بود و تطمیعی صورت گرفته بود؛ (نامه 54 ).
1-2-گسترش عدالت
بسط و گسترش عدالت یکی از مهمترین اهداف حکومت علوی به شمار می آید-هرچند از اهداف واسطه ای و میانی-امام علی (علیه السلام) عدالت و داد را ملاک و میزان سیاست و مایۀ استواری آن می دانست ازاین رو در عرصۀ سیاست جز به راه عدالت نرفت. (دلشاد تهرانی، 1391، 105)
در نگاه علی (علیه السلام) بهترین روش برای زمامداری، عدالت است. ازاین رو بهترین ابزار برای رسیدن به اهداف اساسی حکومت الهی نیز عدالت است. چنانکه می فرماید: «خیر السّیاسات العدل»؛ بهترین سیاست ها عدالت و دادگری است؛ (خوانساری، 1360، 420/3).
1-3-ایجاد رفاه و بهبود مادّی
امام علی (علیه السلام) از عمده وظایف و اهداف حکومت را توسعۀ اقتصادی و بهبود معیشت مردم می داند و می فرماید: «أیها النّاس، انّ لی علیکم حقّا، و لکم علیّ حقّ، فأمّا حقّکم علیّ... توفیر فیئکم علیکم»؛ مردم!مرا بر شما حق است، و شما را بر من حقی، اما حق شما بر من... فراوان کردن دارایی ها و درآمدهایتان، و رساندن آن به شماست؛ (خطبه 34).
1-4-هدف غایی
در منظر امام (علیه السلام) حکومت فقط وسیله ای برای رسیدن به هدف رشد و تعالی انسان ها است، ازاین رو می فرماید: «إنّی أریدکم للّه، و أنتم تریدوننی لأنفسکم. أیّها النّاس! أعینونی علی أنفسکم؛ و أیم اللّه لأنصفنّ المظلوم من ظالمه، و لأقودنّ الظّالم بخزامته، حتّی أورده منهل الحقّ و إن کان کارهاً»؛ من شما را برای خدا] و رو به تعالی [می خواهم و شما مرا برای خود] و امور بی ارزش می خواهید. [ای مردم! مرا بر کار خود یار باشید] و در جهت تحقق برنامه هایم، کمک کار. [به خدا سوگند که داد ستمدیده را از آن که بر او ستم کرده بستانم و مهار ستمکار را بگیرم و به ناخواه او را با به سر منزل حق کشانم؛ (خطبه 136).
می توان چنین برداشت کرد که هدف غایی، نهایی و تعالی سیاست و حکومت علوی تعالی و رشد انسان و تربیت آدمی بوده است.
2-توزیع فقر یا توزیع ثروت؟
با توجه به دیدگاه امام علی علیه السلام به عدالت که همانا رسیدن هرکس به حق شایستۀ خود است، نه برابری مطلق-برای بسط عدالت در جوامع کدام بوده است، توزیع فقر یا تولید و توزیع ثروت؟
امعان نظر در دلایل و قرائن تاریخی، متعرفتی و سخنان صریح امام، می توان این گونه استنتاج کرد که روش تولید و توزیع عادلانۀ ثروت به عنوان روش و بنیان اساسی امام برای عدالت گستری در جامعه بوده است.
برای اثبات این ادّعا دلائل در دو بخش ارائه می گردد. شرح ادلۀ فوق به قرار زیر است:
2-1-ناهماهنگی وجود فقر با هندسۀ معرفتی و اندیشه حکومتی امام علی (علیه السلام)
همان طور که بیان گردید، غایت و هدف نهایی حکومت مداری از سوی امام علی (علیه السلام) تربیت انسان است. یعنی همان هدف انبیای الهی که برای تحقّق آن از کوششی دریغ نوریدند. با توجه به این هدف متعالی، فقر نمی تواند جایگاه مثبتی در سیره تربیتی عموم جامعه داشته باشد.
همچنین در اندیشه و سیرۀ امام علی (علیه السلام) فقر استضعافی و نه ساده زیستی، گزنده ترین و زشت ترین پدیدۀ اقتصادی و مایۀ ننگ زندگی است. (همو، 1390، 377)
امام علی (علیه السلام) از عمده وظایف و اهداف حکومت را توسعۀ اقتصادی و بهبود معیشت مردم می داند و می فرماید: «أیها النّاس، انّ لی علیکم حقّا، و لکم علیّ حقّ، فأمّا حقّکم علیّ... توفیر فیئکم علیکم»؛ مردم!مرا بر شما حق است، و شما را بر من حقی، اما حق شما بر من... فراوان کردن دارایی ها و درآمدهایتان، و رساندن آن به شماست؛ (خطبه 34).
مولی الموحدین (علیه السلام) نیز فرموده است: «الفقرُ الموتُ ألاکبرُ»؛ ناداری مرگ بزرگ تر است؛ (حکمت 163).
2-2-سخنان صریح پیشوای مؤمنان (علیه السلام) درباره تولید و توزیع عادلانه ثروت
در میان سخنان به جا مانده از امیر مؤمنان (علیه السلام)، به ویژه نهج البلاغه، به کلماتی برمی خوریم که آن حضرت، به صراحت سیاست اقتصادی خود و دولت خود را برای بسط عدالت در جامعه بیان می دارد.
در نامه به مالک اشتر، امام علی (علیه السلام) با صراحت کامل و تمام، مالک را به توسعۀ معیشت و توزیع عادلانه ثروت در میان مردم امر می کند و این سیاست را مقدمه و زمینه سازی مؤثر برای رسیدن دولت علوی به هدف غایی خود، یعنی اصلاح و تربیت مردمان، معرفی می کند: «ثمّ أسبغ علیهم الأرزاقَ، فإنّ ذلک قوّةٌ لهم علی استصلاح أنفسهم»؛ پس روزی ایشان را فراخ دار! که فراخی روزی، نیرویشان دهد تا در پی اصلاح خود برآیند؛ (نامه 53 ).
3-راهکارهای اجرایی
روش های عملی و اجرایی حضرت امیر (علیه السلام) برای تحقّق این امر می تواند این نظریه را فراتر از یک تئوری مطرح کند.
3-1-جمع آوری ثروت های نامشروع
امیر مؤمنان (علیه السلام) در نخستین روزهای حکومت، بازگرداندن ثروت های نامشروع را جزو اولین سیاست های خود معرّفی نموده و می فرماید: «و اللّه لو وجدتُه قد تزُوِّج به النساءُ و مُلِکَ به الإماءُ لرددتُه، فإنّ فی العدل سعة، و من ضاق علیه العدل فالجور علیه أضیق»؛ (سید رضی، خطبۀ 15)؛ به خدا سوگند، اگر ثروت ها را بیابم که با آن ها زنان به تزویج درآمده اند و کنیزان با آن خریداری شده اند، آن را بازخواهم گرداند، به درستی که در عدالت، گشایش است و آن که عدالت به او تنگ باشد، ستم به او تنگ تر خواهد بود.
3-2-حمایت از صنعتگران و تاجران سالم و مولّد
حمایت از سرمایه داران سالم از دیدگاه امیر مؤمنان (علیه السلام) باعث می گردد تا شریان های اقتصادی جامعه خشک نشود.
در بخشی از نامۀ خود به مالک اشتر، اقشار مختلف اجتماع را برشمرده و جایگاه هریک را بیان می دارد. وقتی به تجّار و صنعتگران می رسد، می فرماید:
«... و لا قوام لهم جمیعا إلاّ بالتّجّار و ذوی الصّناعات، فیما یجتمعون علیه من مرافقهم و یقیمونه من أسواقهم، و یکفونهم من الترفّق بأیدیهم ما لا یبلغه رفق غیرهم...»؛ و کار هیچیک از آن دسته ها قوام نیابد مگر به سوداگران و پیشه وران که به سودایی سود گرد هم می آیند و بازار داد و ستد می آرایند و به داد و ستد می پردازند و جز آنان هیچ کس به این کار توانا نیست؛ (نامه 53).
بیشتر بخوانیم: عدالتخواهی امام علی(علیه السلام) عدالت و اقتدار در سیره و گفتار امام علی(علیه السلام) چند کلید برای اقتصاد مقاومتی در نهجالبلاغه |
3-3-توسعۀ کشاورزی
حمایت و توسعۀ کشاورزی یکی از اساسی ترین سیاست ها به منظور حفظ استقلال و شادابی اقتصاد هر جامعه است، امیر مؤمنان (علیه السلام) نیز به این امر توجّه ویژه ای مبذول می فرمود. چنان که می فرماید: «من وجد ماء و ترابا ثمّ افتقر فأبعده اللّه»؛ آن که آب و خاکی بیابد و تنگ دست شود، خداوند، او را [از رحمت خود] دور سازد؛ (محمدی ری شهری، 1379، 350).
3-4-بازرسی مستقیم
بازرسی مستقیم از جمله سیاست هایی است که افزون بر شادابی و رشد اقتصادی، از مفاسد اقتصادی بازار نیز جلوگیری می کند. البته با روایاتی که عرضه می شود، اصل این سیاست از سوی امام علی (علیه السلام) تأیید می گردد، اما این نکته قابل توجه است که نوع اجرای این سیاست با توجه به زمان ها و مکان های مختلف، متفاوت است.
امیر مؤمنان (علیه السلام) در نخستین روزهای حکومت، بازگرداندن ثروت های نامشروع را جزو اولین سیاست های خود معرّفی نموده و می فرماید: به خدا سوگند، اگر ثروت ها را بیابم که با آن ها زنان به تزویج درآمده اند و کنیزان با آن خریداری شده اند، آن را بازخواهم گرداند، به درستی که در عدالت، گشایش است و آن که عدالت به او تنگ باشد، ستم به او تنگ تر خواهد بود.
3-5-آبادانی
آبادانی بلاد چنان اهمیّت دارد که امام (علیه السلام) آن را معیار برتری حاکمان می داند و می فرماید: «فضیلة السلطان عمارة البلدان»؛ برتری حکمران، در آبادانی شهرهاست»؛ (محمدی ری شهری، 350 ).
3-6-ساماندهی مالیات
جدّیت در گرفتن مالیات عادلانه بر اساس سطح درآمد مردم، از سیاست هایی است که افزون بر رشد اقتصادی جامعه، از شکاف طبقاتی جلوگیری می نماید و یکی از اساسی ترین روش ها برای بسط عدالت اقتصادی است. اازاین رو در روایتی به نقل از مهاجر که مردی از قبیلۀ بنی ثقیف بوده است آمده:
«استعملنی علیّ بن ابی طالب علی بانقیا و سواد من سواد الکوفه، فقال لی-و الناس حضور-: "انظر خراجک فجد فیه، و لا تترک منه درهما، فإذا أردت أن تتوجّه الی عملک فمرّ بی". قال فأتیته فقال لی: "إنّ الذی سمعت منی خدعة، إیّاک أن تضرب مسلما أو یهودیّا او نصرانیا فی درهم خراجٍ، أو تبیع دابّة عمل فی درهم، فإنّما امرنا أن نأخذ منهم العفو؛ علی بن ابی طالب، مرا بر [مالیات] منطقة "بانقیا"؛ از حومۀ کوفه به کار گرفت و در برابر مردم به من گفت: "به مالیات ها بنگر و در آن تلاش کن. درهمی را فرو مگذار و هرگاه خواستی بدان جا روی نزد من آی". راوی گوید: نزد او رفتم، به من گفت: "به درستی که آنچه از من شنیدی، نیرنگی بود. مبادا مسلمان یا یهودی و یا مسیحی را برای درهمی مالیات کتک بزنی یا آنکه چارپایان کار را در برابر درهم مالیات، به فروش رسانی؛ چراکه ما مأموریم زیادی را از آن ها بستانیم؛ (همانجا، 372).
منبع:
این مطلب خلاصه ای است از مقاله "توزیع فقر یا توزیع عدالت از دیدگاه نهج البلاغه" به قلم مهدی حسن آهنگری، که در شماره 37 مجله «پژوهش های نهج البلاغه» منتشر شده است.