تبیان، دستیار زندگی

پهلوی دوم

اعلامیه ساواک

سرهنگ قلقسه ـ رئیس دایره ایالات و مذاهب ساواک ـ در 22 اسفند 1335 که ساواک تازه تأسیس شده بود در گزارشی که توسط سرهنگ دوم رحمانی درباره حوزه علمیه قم تهیه شده بود، اعلام کرد...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
 
ساواک

ساواک اعلام کرد مرجع اول آقای حاج حسین طباطبایی بروجردی است که بیش از پنج هزار نفر از طلاب مقیم قم اساس معیشت‌شان با مساعدت‌ ایشان می‌باشد و به هر طلبه به حسب مدارج تحصیل و وضع خانوادگی ماهیانه نقدی و جیره جنسی (حواله نان) تعلق می‌گیرد. بنابراین گزارش آقای بروجردی دارای دو پیشکار هستند. «1ـ آقای حاج احمد که مراتب امور شخصی آیت‌الله است. 2ـ آقای شیخ محمدحسین احسن که متصدی دفاتر طلاب و مباشر پرداخت است.» در ادامه گزارش درباره تعداد طلاب آیت‌الله بروجردی آمده بود: «تعداد طلابی که درس خارج استفاده می‌کنند در حدود 1300 نفر می‌باشد که همیشه در محضر درس آیت‌الله در مسجد بالاسر در حدود هزار نفر حاضر می‌شوند.»

طبق این گزارش «آیت‌الله خمینی با 500 طلبه درس خارج، بیشترین تعداد طلبه را بین علمای قم، پس از آیت‌الله بروجردی در کلاس درس خود دارد.»

در بخش دیگری از این گزارش عنوان شده است که آقایان سیدکاظم شریعتمداری و حاج آقا روح‌الله خمینی و سیدمحمدحسین قاضی طباطبایی (علامه طباطبایی) به مسایل اجتماعی علاقه دارند. آنها همچنین تبلیغات و فعالیت منطقی علیه کمونیزم را هم تعقیب می‌کنند. علاوه بر این سه نفر عموم علما و مدرسین مخالف کمونیسم هستند ولی به دستگاه حاکمه کشور هم اعتقادی ندارند.

ساواک صراحتاً دستور داد تا از هر فرصت ممکن برای «تار و مار نمودن طرفداران خمینی» استفاده کنند. در پی اعمال این سیاست بود که صدها تن از علما و روحانیون و سایر طرفداران امام تحت تعقیب ساواک قرار گرفته و دستگیر، شکنجه و بازجویی شدند.

در سالهای نخست دهه‌ی 1340، مقارن با نهضت روحانیون، دستگاه اطلاعاتی ـ امنیتی و جاسوسی شهربانی تحت ریاست نصیری بیش از پیش فعال شد؛  تا جایی که به نظر می‌رسید در بسیاری از موارد گوی سبقت را از ساواک ربوده است. نصیری مشتاق بود به ریاست ساواک منصوب شود و ادعا می‌کرد اگر به ریاست ساواک برسد، در سرکوب مخالفان و ایجاد نظم و امنیت، به دلخواه حکومت رفتار خواهد کرد.

شاه در طول دوران نخست‌وزیری اسدالله علم چند بار در صدد برآمده بود با انتصاب نصیری به این سمت، مهره دلخواه را در رأس ساواک قرار دهد اما این فرصت مناسب فقط با ترور منصور و آغاز نخست‌وزیری امیرعباس هویدا به دست آمد. نصیری که از بهمن 1343 تا خرداد 1357 حدود 13 سال و 6 ماه رئیس ساواک بود، منفورترین رئیس ساواک به شمار می‌رود و در واپسین سالهای حکومت محمدرضا پهلوی در ردیف بدنام‌ترین کارگزاران حکومت محسوب می‌شد. 

گفته می‌شد بسیاری از افراد و مدیران ساواک نیز از انتصاب نصیری ناراضی هستند. با این احوال علاقمندی شاه به حضور نصیری در رأس ساواک جایی برای ابراز مخالفت دیگران باقی نمی‌گذاشت.  به زودی آشکار شد که ساواک در اعمال خشونت بر ضد مخالفان بیش از پیش سبعیت نشان خواهد داد و «سازمان جهنمی» و رئیس آن «جلاد معروف نصیری» لقب خواهد گرفت.  شاه علاقمند بود با بهره‌گیری از سبعیت و در همان حال وفاداری بدون قید و شرط نصیری، خود را از نگرانیهای دائمی که مخالفان سیاسی‌اش ایجاد می‌کردند آسوده سازد. مخالفان سیاسی حکومت نیز تردیدی نداشتند که انتصاب نصیری به ریاست ساواک هدفی جز وحشت بیشتر در پی نخواهد داشت.  هم شاه و هم حامیان امریکایی‌اش علاقمند بودند این سازمان مخالفتها را به سرعت در هم شکند و برای پیشبرد طرحهای آنان محیطی امن ایجاد کند. تصور می‌رفت سپهبد نصیری بتواند این خواسته را جامه عمل بپوشاند.  گسترش سلطه امریکا بر ایران و روی آوردن شاه به استبداد بیشتر با گرایش آشکار به نظامی‌گری و شرکت در پیمانهای منطقه‌ای اطلاعاتی ـ امنیتی و نظامی توأمان بود. این سیاست از آغاز دهة 1350 با سرعت و حدّت بیشتری دنبال شد.

در دوره ریاست نصیری علما و روحانیون در زمره مهمترین مخالفین سیاسی حکومت محسوب می‌شدند.

به همین دلیل بخش ویژه‌ای در ساواک انحصاراً مسئولیت مراقبت و کنترل و نهایتاً برخورد با روحانیون را برعهده داشت. علاوه بر تهران و قم، در دیگر شهرها نیز ساواک به این مهم می‌پرداخت. در حالی که روحانیون سرشناس و صاحب‌ نام به انحاء گوناگون با حکومت مخالفت می‌کردند، اما ساواک نسبت به پیروان امام خمینی بیش از هر گروه سیاسی ـ مذهبی مخالف دیگر حساس بود.

از جمله اقدامات ساواک برای کنترل و مراقبت از علما و روحانیون، استفاده از شنود تلفنی و نصب میکروفن و دیگر تجهیزات ضبط صدا بود. همچنین ساواک عموماً در منازل و بیوت بسیاری از علما جاسوسانی داشت که اخبار لازم را کسب و گزارش می‌کردند. 

مراقبت و کنترل ساواک از علما و روحانیون هنگامی که رژیم در تدارک برگزاری مراسم و جشنهای ویژه بود گسترش می‌یافت. از جمله مهمترین این مقاطع برگزاری جشن تاجگذاری شاه در آبان 1346 و جشنهای موسوم به جشنهای 2500 ساله شاهنشاهی ایران در مهر 1350 بود.

در طول برگزاری این جشنها، بسیاری از علما و روحانیون مخالف دستگیر شدند و نیز تدابیر امنیتی ساواک در منازل علما و روحانیون سرشناس و نیز حوزه‌های علمیه و مراکز آمد و شد روحانیون و طلاب افزایش یافت. علما و روحانیون نیز هنگام برگزاری جشنها و مراسمی از این دست، بر دامنه مخالفتهای خود با حکومت می‌افزودند و با صدور اعلامیه‌ها، سخنرانیها و نظایر آن حکومت را سرزنش می‌‌کردند. از دیگر مقاطعی که ساواک بر مراقبت خود از علما و روحانیون مخالف می‌افزود، موسم برگزاری حج بود. در این برهه، ساواک تعداد زیادی از مأمورانش را برای کنترل مخالفان به عربستان سعودی اعزام می‌کرد. هنگام حضور حجاج در عربستان سعودی، طرفداران امام خمینی فرصت مناسب‌تری برای گفتگو و تبادل نظر به دست می‌آوردند. ساواک درصدد بود تا با کشف و شناسایی این‌گونه ارتباطات، مخالفان را پس از بازگشت به کشور تحت تعقیب قرار داده، ارتباط علما و مخالفان حکومت را با خارج از کشور به حداقل برساند.

از دیگر نگرانیهای تمام ناشدنی ساواک، برگزاری سالگردهای واقعه فیضیه (2 فروردین 1342) و قیام 15 خرداد 42 در سالهای دهة 1340 و 1350 بود که به رغم تمام تمهیدات ساواک، یاد و نام این وقایع گرامی داشته می‌شد. ساواک برای جلوگیری از گسترش احتمالی مخالفتها در روزهای منتهی به دوم فروردین و 15 خرداد هر سال، تحرکات علمای مخالف حکومت را تحت مراقبت قرار می‌داد و با صدور بخشنامه‌هایی دستور داده می‌شد با تمام کسانی که قصد دارند به مناسبت سالگرد قیام 15 خرداد و واقعه فیضیه مراسمی برگزار کنند به شدت برخورد شود.

پی نوشت:
1- اولین سند ساواک در باره امام خمینی، مجله الکترونیکی دوران
2- خبرگزاری تسنیم