تبیان، دستیار زندگی

دو دوست

دو دوست در جاده ای با هم قدم می زدند. کناره های جاده را درخت های بلند پوشانده بود.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
دو دوست

ناگهان خرسی بیرون آمد و به دنبال آن ها دوید. یکی از آن دو مرد دوید و بالای درخت رفت. خرس نمی توانست مرد را بگیرد ولی مرد باز هم می ترسید.

دومین مرد فرصت نداشت که به طرف درخت برود. او ساکت و بی حرکت روی زمین دراز کشید و چشم هایش را بست.

خرس به او نزدیک شد و او را بو کشید ولی مرد نفسش را در سینه حبس کرده بود.

خرس او را تکان داد و دماغ و دهان خود را به صورت مرد مالید. ولی مرد همچنان بی حرکت بود و تکان نخورد.

سرانجام خرس رفت. مرد کمی بعد بلند شد و به طرف دوستش که بالای درخت بود رفت و فریاد زد: خرس رفته است، بیا پایین.

مرد از درخت پایین آمد و با خنده از دوستش پرسید: وقتی خرس دهانش را کنار گوش تو آورد، به تو چه گفت؟

دوست او جواب داد: خرس گفت مردی که فرار کرد و بالای درخت رفت و سعی نکرد به تو کمک کند، دوست خوبی برای تو نیست!

koodak@tebyan.com

کانال کودک و نوجوان تبیان

تنظیم: شهرزاد فراهانی- منبع: سایت kadbanoo.net
مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.