نگاه افراطی به برخی موضوعات اسلامی
آیا طب، حکومت و اخلاق اسلامی نداریم؟
گاهی در پیچ و خم فضای مجازی و دنیای واقعی سخنانی به گوش میرسد، مبنی بر اینکه اخلاق، طب، حکومت، علم و علوم انسانی اسلامی نداریم. این سخن منکرین انسان را بر این فکر می اندازد که چرا همه چیز اسلامی اش بد است؟
گاهی در پیچ و خم فضای مجازی و دنیای واقعی سخنانی به گوش میرسد، که حیرت و تعجب انسان را بر میانگیزد، از جمله این سخنان شگفت آور که حتی از زبان برخی افراد فرهیخته و اهل علم جاری می شود این است، که ما در اسلام چیزی به اسم طب اسلامی نداریم، گاهی از این فراتر رفته حتی موضوع اخلاق اسلامی را زیر سؤال میبرند و هویت اخلاقی اسلامی را در معرض شک و تردید قرار می دهند، ای کاش به همین مقدار بسنده می شد، وقتی کار بیخ پیدا میکند، متوجه میشویم که در کنار گوشمان افرادی این چنین زمزمه میکنند، که ما چیزی به نام حکومت اسلامی نداریم و یا اینکه علوم انسانی اسلامی نیز واقعیت خارجی ندارد، اخیراً هم که آخرین ورژن سخنان حیرت انگیز در جامعه پیچیده شده که گویی اصلاً علم اسلامی نداریم، بدون شک در آینده ای نه چندان دور شاید عده ای بگویند اسلامی در کار نیست.
طب اسلامی نداریم؟!
با اندک دقت و تأمل در خصوص اصالت «طب اسلامی» می توان به سه نظر عمده اشاره کرد. عده ای با بستن چشمان خود بر روی منابع اصیل اسلامی به طوری قضاوت و پیشداروی می کنند که گویی هیچ گونه اشاره و رهنمودی در حوزه سلامت جسم و پیشگیری از امراض و ناراحتی های جسمی و روحی در منابع اسلامی دیده نشده و از این رو با افراط و تندروی هر گونه دفاع و سخن گفتن از طب اسلامی را منکوب میکنند و طرفداران آن را محکوم به سفاهت و برگشت به قهقرا می کنند.دوای تمام امراض صعب العلاج در طب سنتی و اسلامی نهفته است؟!
در مقابل این قول یک نظر افراطی دیگر وجود دارد که هر گونه استفاده از طب جدید را سمی مهلک و خانمان سوز معرفی می کند، به طوری که گویی دوای تمام امراض صعب العلاج در طب سنتی و اسلامی نهفته است.در مقابل این دو قول افراطی یک مشی قرآنی و متعال در بین نظرات وجود دارد به طوری که حد تعادل و میانه را برگزیده اند،[1] این دسته افراد با ممارست و اجتهاد سعی می کنند در لابه لای متون و منابع اسلامی اشارات طبی را استخراج کنند و جایگاه و تأثیر آن را بر سلامت جسم و روان انسان بدست آورند، در واقع خصوصیت اصلی این دسته افراد این است که از کنار اشارات قرآنی[2] و روایی[3] به راحتی عبور نمی کنند؛ و آنها را مورد بررسی و تأمل و سنجش علمی قرار می دهند، هر چند که ضعف و مرسل بودن برخی اسناد روایی می تواند کار این دسته محققان را با دشواری مواجه کند.
محقق انگلیسی: تأسف میخورم مسلمانان از قواعد بهداشتی محمد پیروی نمیکنند
در یک بیان زیبا و مرتبط با بحث ما «کرینه (محقق فرانسوی): می گوید: «از قرآن حقایق علمی بسیاری بر من کشف شد که با علوم طبیعی و بهداشت و علم پزشکی امروز به طور دقیق تطبیق می کرد، از همین رو من یقین کردم که محمد واقعاً پیامبر برحق است،زیرا این کتاب را متجاوز از هزار سال قبل برای مردم آورد و در آن هنگام ابداً اطلاعی از کشفیات علوم جدید در دسترس نبود.[4] و یا اینکه «ولف بایرون (محقق انگلیسی): می گوید: هر قدر بیشتر با اسلام و زندگی اسلامی آشنا می شوم از قواعد بهداشتی که محمد برای مسلمین آورد، بیشتر در شگفت می شوم و تأسف می خورم از این که بیشتر مسلمانان چرا از تمام این تعلیمات پیروی نمی کنند.»[5]اخلاق اسلامی نداریم؟!
در بین اقوال افراطی و شگفتآوری که در مقدمه این بحث مطرح شد، عدهای مدعی شده اند که ما چیزی به نام اخلاق اسلامی نداریم، این چنین به نظر میرسد که علت و ریشه بروز این چنین افکار پریشان و بدور از واقعیتی نشأت گرفته از مکتبهای اخلاقی و نوعاً سکولار غربی و یا در حالت خوشبینانه به خاطر مجذوب شدن در اخلاق ارسطویی و یونانی باشد، نوعاً افرادی که شیفته علوم انسانی غربی و سکولار شده اند آن چنان در آن مباحث و علوم غرق شده اند که پیشینهی اصیل اخلاق اسلامی را از یاد برده اند.هیچ انسان منصفی منکر روایات اخلاق کاربردی نمیشود
این در حالی است که اگر با نگاه محققانه و عالمانه به منابع ارزشمند اسلامی نگریسته شود، با آیات[7] و روایات فراوان اخلاقی از حضرات معصومین (علیهم السلام) مواجه می شویم که خود می تواند صدها دایره المعارف اخلاق را تشکیل دهد، به واقع هیچ انسان منصفی که چند صباحی با آموزه های اخلاق نقلی آشنا باشد،[8] منکر روایات اخلاق کاربردی و نوعاً جدید در حیطه اخلاق فردی، اجتماعی و اخلاق الهی نخواهد بود.پرفسور برناد لوئیس(دانشمند آمریکایی) مینویسد: «آن گونه که امروز در غرب فهمیده میشود اسلام تنها یک رشته اعتقادات فردی نیست، بلکه یک نظام با قوانین متنوع است.»[9]
حکومت اسلامی نداریم؟!
از بین ادعای های مطرح شده، غم انگیز ترین سخنی است که برخی در لباس اهل علم و دیانت بر زبان جاری می کند: «که ما چیزی به اسم حکومت اسلامی نداریم، و عده ای از ایشان هم مدعی شده اند که ما علوم اسلامی نداریم.»، این دسته افراد اگر تاریخ را خوب مرور کرده باشند، متوجه خواهند شد، حکومت نبوی در مدینه و دولت علوی در کوفه، بهترین مصداق تاریخی بر وجود حکومت اسلامی در تاریخ اسلام به شمار می آید. و اما آن دسته افرادی که منکر علوم اسلامی هستند، معلوم نیست علوم و معارف وحیانی که در کتاب مقدس قرآن وجود دارد را در زمره ی چه علومی به شمار می آورند.پی نوشتها:
[1]. بقره، آیه 143. «وَ كَذلِكَ جَعَلْناكُمْ أُمَّةً وَسَطاً لِتَكُونُوا شُهَداءَ عَلَى النَّاس؛ و بدین گونه شما را امتى میانه قرار دادیم، تا بر مردم گواه باشید؛»
[2]. اعراف، آیه31. «وَ كُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا؛ بخورید و بیاشامید، ولى اسراف نكنید»
[3]. عوالی اللئالی العزیزیة فی الأحادیث الدینیة ؛ ج2 ؛ ص30. « (المِعدةُ بَیتُ الـاَدواءِ وَ الحَمِیَّةُ رَأسُ كُلِّ دَواءٍ وَ اَعطِ كُلَّ بَدَنٍ ما عَوَّدتَهُ) یعنی: "معده، خانهی همهی بیماریها است، و امساك سرآمد همهی داروها است و آنچه بدنت را عادت دادهاى (از عادات صحیح و مناسب) آن را از او دریغ مدار". طبیب مسیحى هنگامى كه این سخن را شنید، گفت: (ما تَرَكَ كتابُكُم وَ لـا نَبِیُّكُم لِجالِینُوس طِبًّا). یعنی: "قرآن شما و پیامبرتان براى جالینوس (طبیب معروف) طبّى باقى نگذارده است". »
[4]. فرهنگ اسلام شناسان خارجی،ج۱،ص۱۹۰.
[5]. همان، ج۱،ص۱۶۲.
[6]. مومنون، آیه96. « ادْفَعْ بِالَّتی هِیَ أَحْسَنُ السَّیِّئَة؛ بدى را به بهترین راه و روش دفع كن».
[8]. طبرسى، حسن بن فضل، مكارم الأخلاق، ج1، ص16. «إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَكَارِمَ الْأَخْلَاق؛ خود فرمود: (من از آن رو برانگیخته شدم كه: اخلاق كریمه و صفات ستوده و انسانى را در بشر بكمال رسانم و بپایان آرم».
[9]. ماهنامه اسلام و غرب,شماره ی۱۹.