چرا باید به اروپایی‌ها بی‌اعتماد بود؟
شب گذشته ترامپ با اعلام خروج از برجام تیر خلاصی به جسم آن زد تا جسم برجام همچون روحش نابود شود. اگرچه بسیاری از صاحب نظران از ماه‌ها پیش از نابود شدن توافق هسته‌ای میان ایران و کشورهای 5+1 سخن گفته بودند اما این مسئله مورد پذیرش تیم مذاکره کننده ایرانی نبود و با استفاده از عبارتی همچون "روح برجام در حال اجراست" و یا "نقض فاحش و اساسی صورت نگرفته است" سعی در ماندن ایران در این توافق بین المللی داشتند. خوشبینی هایی که گران تمام شد نگاهی به سوابق آمریکایی‌ها نشان دهنده بدعهدی آنها در مذاکرات مختلف و البته دهن کجی یانکی ها نسبت به توافقات مهم است. اگرچه این سابقه دولت‌های آمریکایی در طول تاریخ همواره ثبت شده است اما از پیش از روی کار آمدن دولت یازدهم و در زمان تبلیغات انتخاباتی حسن روحانی، این آمریکا بود که باید به عنوان محور اصلی مذاکرات انتخاب میشد. در واقع همانطور که رئیس جمهور در مناظرات انتخاباتی سال 92 گفت: اروپایی ها یک کدخدا دارند که باید از او اجازه بگیرند، پس ما باید به سراغ کدخدا برویم. این نگاه در مذاکرات هسته ای پیاده سازی شد و آمریکایی ها به عنوان محور اصلی مذاکرات شناخته شدند. رئیس جمهور در خصوص این مسئله می‌گوید که خوشبینی و بدبینی در سیاست معنی ندارد. این مسئله از سوی منتقدان برجام مورد انتقاد قرار گرفت. علت مشخص بود؛ بر طبق قوانین داخلی آمریکا این دولت ها هستند که مشخص می کنند تا نسبت به یک قانون چه اتفاقی رخ دهد و بر طبق قوانین داخلی آمریکا، قوانین کنگره بر تمامی قوانین تقدم داشته و از نظر آمریکایی ها، ارزشی برابر با تعهدات بین المللی دارد. یعنی چنانچه نمایندگان کنگره به این نتیجه برسند که قانونی و یا معاهده ای ولو بین المللی بر خلاف منافع ملی آمریکا است، میتوانند آن را نپذیرند. همچنین رئیس جمهور آمریکا فرصت دارد ظرف 10 روز این قانون را وتو کند، قانون به کنگره باز خواهد گشت و در صورت تصویب مجدد توسط دو سوم نمایندگان وتوی رئیس جمهور خنثی خواهد شد. بیشتر بخوانید: آیا ایران به سرنوشت لیبی دچار خواهد شد؟ کاری که مقاومت برای اقتصاد کرد این رفت و برگشت های قانونی در دولت باراک اوباما صورت گرفت و او به دلیل اینکه با بیش از یک سوم نمایندگان کنگره آمریکا همراه بود، میتوانست قوانین کنگره را وتو کرده و مشمول خنثی شدن وتو نشود. اما این موضوع در دولت ترامپ همچون زمان اوباما نبود. اگرچه توقع بر آن نبود و نیست که تیم مذاکره کننده قوانین داخلی آمریکا را تغییر دهند اما این سوال پیش می آید که آیا تیم مذاکره کننده از این قوانین بی اطلاع بودند که به جای لغو تحریم ها به تعلیق آنها تن دادند تا هر سه ماه یکبار سرنوشت برجام به دست فردی دیوانه بیفتد؟ اعتماد تیم مذاکره کننده به طرف مقابل تا جایی بالا بود که عباس عراقچی، از تضمین بودن امضای جان کری سخن گفت؛ اگرچه تا زمان روی کار بودن دولت اوباما امضا کری به عنوان وزیر امور خارجه معتبر بود، اما این امضا در دولت ترامپ هیچ معنایی ندارد. لذا توقع بر این بود که توافق با تغییر دولت ها دستخوش تغییر نشود. برجام بدون آمریکا چه شکلی است؟ طرح ایران برای مقابله با خروج آمریکا از برجام، ادامه دادن آن با 5 کشور اروپایی است که رئیس جمهور به آن اشاره کرد. یعنی با چرخشی خاص، دولت آمریکا که پیش از این به عنوان کدخدا معرفی میشد تبدیل به شرّی شد که باید از برجام بیرون رود. اما آیا چنین کاری شدنی است؟ پاسخ به این سوال را باید از دو بُعد مورد بررسی قرار داد. ابتدا اینکه از نظر قانون مصرح در برجام چه باید کرد و دوم آنکه آیا از نظر اقتصادی اروپایی ها میتوانند منافع اقتصادی ایران تامین کنند؟ بندهای 36 و 37 برجام که مربوط به حل اختلافات است مشخص میکند که چطور باید روند شکایت طی شود. بر طبق این بندها، چنانچه کشوری به تعهدات مندرج در برجام عمل نکرد، هر یک از طرفین میتوانند شکایت خود را در کمیسیون مشترکی در سطح کارشناسان ظرف 15 روز به نتیجه برسند و در صورتی که موفق نبود، کمیسیون مشترک در سطح وزیران برگزار خواهد شد. اما اکنون بند 37 برجام محل انتقاد شده و عملا دست تیم دیپلماسی را برای شکایت بسته است. ب ر طبق این بند چنانچه شکایتی حل نشد به شورای امنیت سازمان ملل ارجاع خواهد شد و در صروت عدم تصمیم گیری در خصوص مسئله تمامی تحریم های لغو شده بازخواهد گشت. به بیان دیگر چنانچه ایران از یکی از اعضای حاضر در برجام شکایتی مبنی بر عدم اجرای تعهدات داشته باشد، عملا خودش را با این تهدید رو به رو خواهد کرد که مجددا تحریم های شورای امنیت باز گردد. همین مسئله موجب سکوت ایران و عدم شکایت به کمیسیون مشترک نسبت به نقض تعهدات توسط آمریکا شده است. از نظر اقتصادی ادامه برجام بدون آمریکا امکان پذیر نبوده و اروپا پتانسیل لازم را جهت ادامه برجام نخواهد داشت. وزارت خزانه داری آمریکا جدول زمانبندی را معرفی کرده است که بر طبق آن تحریم های اولیه و ثانویه ایران که تعلیق آنها هر سه ماه یکبار تمدید می شد، دیگر تمدید نشده و تحریم های جدیدی بر ایران اعمال خواهد شد. اما چرا اروپا ممکن است که آمریکا را به ایران ترجیح دهد و اصلا چرا برجام بدون آمریکا بی معنی است؟ نگاهی به قوانین تحریمی میتواند بهتر به این سوال پاسخ بدهد. دو دسته قانون تحریمی علیه ایران وجود دارد. تحریم های اولیه و تحریم های ثانویه. تحریم های اولیه ما بین آمریکا و کشور تحریم شونده اعمال خواهد شد اما در تحریم های ثانویه، علاوه بر دو کشور، سایر کشورها را در بر خواهد گرفت. به عنوان مثال اگر شرکتی از فرانسه با ایران وارد معاملات مالی شود، از سوی آمریکا مورد جریمه قرار خواهد گرفت؛ به عنوان مثال در قانون تحریم ایران-لیبی، هرگونه سرمایه گذاری بالای 20 میلیون دلار شامل این جریمه می شود. در واقع برای کشورهای اروپایی، آمریکا بیش از ایران منافع اقتصادی دارد و به همین دلیل بعید است که بین ایران و آمریکا، اروپایی ها با تحمل ضررهای اقتصادی، همکاری خودشان را با ایران ادامه دهند و نمیتوان به آنها اعتماد کرد که بر سر توافق خود بمانند. این عوامل باعث می شود که بتوان پیش بینی کرد که برجام بدون آمریکا، با برجام بدون روح و جسم هیچ تفاوتی ندارد. نه توانایی لغو تحریم ها را دارد که برایش مذاکره صورت گرفت و قرار بود با لغوشان چرخ زندگی مردم بچرخد و نه توانایی تامین منافع اقتصادی ایران را دارد.