پاسخ تبیان به چرایی غیبت
همزمان با نیمه شعبان المعظم و در مقاله ای دینی، وبسایت فرهنگی اطلاعرسانی تبیان به چرایی موضوع «غیبت حضرت صاحب الزمان(عج)» پاسخ داد.
به گزارش روابط عمومی، بخش دین و اندیشه موسسه فرهنگی اطلاعرسانی تبیان این مقاله را با تکیه بر روایات دینی تهیه و منتشر کرده است.
حجتالاسلام والمسلمین امید پیشگر در این مقاله می نویسد:« گرچه از نظر ما مردم عادی، امامت و رهبری امت اسلامی با ظهور تلازم دارد؛ یعنی معتقدیم کسی که امامت و رهبری مردمی را برعهده دارد باید ظهور عینی داشته باشد تا مردم بتوانند در ارتباط مستقیم با او رهنمودهایش را دریافت کنند، اگر پرسشی از او دارند بپرسند و مانند آن. این باور بر اساس شناختی است که از نظام رهبری در دنیا سراغ داریم؛ اما باید دانست که نظام رهبری امام معصوم، قدری با آنچه ما اکنون میبینیم یا در ذهن ما جا دارد و بر اساس آن از امام معصوم انتظار داریم متفاوت است.خاندان رسالت از روزهای نخست شکلگیری امامت و حتی اندکی پیش از آن، در کنار تبیین ضرورت وجود امام، دو گونه حضور او را در جامعه انسانى ترسیم و به صراحت بیان کردند که امام حقیقى جامعه، گاه ظاهر و گاه غایب است.پیامبر خدا (صلىاللهعلیهوآله) بهعنوان نخستین مسئول نصب و معرّفى امامان، در قالب دعا این معنا بیان میکند:خدایا!
هر کسى را که جانشینان من و امامان امّتم پس از مرا دوست میدارد، دوست بدار. .. و زمین را از وجود شخصى از آنان که حجّت تو را بر پا دارد، خواه آشکار باشد، خواه پنهان و گمنام، تُهى مدار تا دین تو و حجّت و برهان و نشانههایت از بین نروند.همین معنا در کلام امام على (علیهالسلام) نیز آمده است:بدانید که زمین از حجّت خداى متعال خالى نمیماند؛ امّا خداوند خلقش را به دلیل ظلم و ستم و زیاده روى بر خودشان، نسبت به او نابینا مى کند.و یا بر بالای منبر کوفه فرمود:بار خدایا! تو را ناگزیر، حجّتهایى در زمینت باید؛ حجّتى از پىِ حجّتى بر خَلقت، که آنان را به دین تو رهبرى کنند و دانشِ تو را به ایشان بیاموزند تا پیروانِ دوستانت پراکنده نشوند، خواه این حجّت، آشکار باشد و نافرمانروا، و خواه پنهان و در انتظار. پیشوایان دین برای هموار کردن راه درک این حقیقت، که میشود رهبر دینی بودو غایب(ناشناخته) بود به نمونههای مشابه ارجاع داده براى بیان امکان تحقّق آن به دیگر حجّتهاى الهى استناد نموده اند. برای نمونه امام باقر (علیهالسلام) فرمود:شباهتش به یونسبنمتّا بازگشت از غیبتش است در حالى که با وجود سنّ بالا، جوان مانده است. شباهتش به یوسفبنیعقوب، غایبشدنش از خاص و عام است و پنهان ماندنش از چشم برادرانش و نامعلوم بودنش بر پدرش یعقوب علیهالسلام با وجود مسافت اندک میان او و پدر و اهل وپیروانش. شباهتش به موسى علیه السلام، بیمناکى مداومش و طولانىشدن غیبتش و پنهان بودن ولادتش و رنج پیروانش و آزار و توهینهایى که پس از او دیدند، تا آن که خدای متعال در ظهور و یارى و تأییدش در برابر دشمنش اجازه دهد. شباهتش به عیسى علیهالسلام، اختلاف افراد دربارۀ اوست، تا آن جا که دستهاى گفتند: متولّد نشده است و دستهاى گفتند: مرده است و دستهاى گفتند: کشته و به صلیب کشیده شده است »
متن کامل این مقاله در اینجا قابل مشاهده است.
حجتالاسلام والمسلمین امید پیشگر در این مقاله می نویسد:« گرچه از نظر ما مردم عادی، امامت و رهبری امت اسلامی با ظهور تلازم دارد؛ یعنی معتقدیم کسی که امامت و رهبری مردمی را برعهده دارد باید ظهور عینی داشته باشد تا مردم بتوانند در ارتباط مستقیم با او رهنمودهایش را دریافت کنند، اگر پرسشی از او دارند بپرسند و مانند آن. این باور بر اساس شناختی است که از نظام رهبری در دنیا سراغ داریم؛ اما باید دانست که نظام رهبری امام معصوم، قدری با آنچه ما اکنون میبینیم یا در ذهن ما جا دارد و بر اساس آن از امام معصوم انتظار داریم متفاوت است.خاندان رسالت از روزهای نخست شکلگیری امامت و حتی اندکی پیش از آن، در کنار تبیین ضرورت وجود امام، دو گونه حضور او را در جامعه انسانى ترسیم و به صراحت بیان کردند که امام حقیقى جامعه، گاه ظاهر و گاه غایب است.پیامبر خدا (صلىاللهعلیهوآله) بهعنوان نخستین مسئول نصب و معرّفى امامان، در قالب دعا این معنا بیان میکند:خدایا!
هر کسى را که جانشینان من و امامان امّتم پس از مرا دوست میدارد، دوست بدار. .. و زمین را از وجود شخصى از آنان که حجّت تو را بر پا دارد، خواه آشکار باشد، خواه پنهان و گمنام، تُهى مدار تا دین تو و حجّت و برهان و نشانههایت از بین نروند.همین معنا در کلام امام على (علیهالسلام) نیز آمده است:بدانید که زمین از حجّت خداى متعال خالى نمیماند؛ امّا خداوند خلقش را به دلیل ظلم و ستم و زیاده روى بر خودشان، نسبت به او نابینا مى کند.و یا بر بالای منبر کوفه فرمود:بار خدایا! تو را ناگزیر، حجّتهایى در زمینت باید؛ حجّتى از پىِ حجّتى بر خَلقت، که آنان را به دین تو رهبرى کنند و دانشِ تو را به ایشان بیاموزند تا پیروانِ دوستانت پراکنده نشوند، خواه این حجّت، آشکار باشد و نافرمانروا، و خواه پنهان و در انتظار. پیشوایان دین برای هموار کردن راه درک این حقیقت، که میشود رهبر دینی بودو غایب(ناشناخته) بود به نمونههای مشابه ارجاع داده براى بیان امکان تحقّق آن به دیگر حجّتهاى الهى استناد نموده اند. برای نمونه امام باقر (علیهالسلام) فرمود:شباهتش به یونسبنمتّا بازگشت از غیبتش است در حالى که با وجود سنّ بالا، جوان مانده است. شباهتش به یوسفبنیعقوب، غایبشدنش از خاص و عام است و پنهان ماندنش از چشم برادرانش و نامعلوم بودنش بر پدرش یعقوب علیهالسلام با وجود مسافت اندک میان او و پدر و اهل وپیروانش. شباهتش به موسى علیه السلام، بیمناکى مداومش و طولانىشدن غیبتش و پنهان بودن ولادتش و رنج پیروانش و آزار و توهینهایى که پس از او دیدند، تا آن که خدای متعال در ظهور و یارى و تأییدش در برابر دشمنش اجازه دهد. شباهتش به عیسى علیهالسلام، اختلاف افراد دربارۀ اوست، تا آن جا که دستهاى گفتند: متولّد نشده است و دستهاى گفتند: مرده است و دستهاى گفتند: کشته و به صلیب کشیده شده است »
متن کامل این مقاله در اینجا قابل مشاهده است.