تبیان، دستیار زندگی

مهم ترین دلیل انحرافات اخلاقی، اقتصادی در جامعه

ملتی که نان ندارد، دین هم ندارد

انسان های فقیر و تهیدست برای ساماندهی به برنامه های معشیتی و نجات از معضل فقر، از روی ناچاری است چارچوب های اعتقادی و اخلاقی و حتی دینی را زیر پا گذاشته، از قلمرو ایمان خارج شده به مرزهای عقایدِ کفرامیز نزدیک می شوند
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

 ملتی که نان ندارد، دین هم ندارد

انسان که گل سرسبد هستی و برترین موجود[1] ساخته و پرداخته شده دست هنرمندِ خدای متعال است و رمز و راز بی نهایتی در خود دارد[2] و در میان تمام مخلوقات رقیب و مانندی برای او پیدا نمی شود، از منظر دین و آموزه های نجات بخش اسلام از ارج و مقام بس والا و جایگاهی بی نظیر برخوردار است.

انسان به اقتضای کرامت و عزت و مقامی که در دین اسلام برای او تعریف شده است، برای هم سویی با جریان پیشرفت و ترقی و شکوفاییِ همه جانبه، در تمام عصرها و در تمام زمینه های مادی و معنوی همواره باید در حال تکاپو و تلاش باشد تا زمینه سعادت خود و رفاه همنوعان خود را فراهم نماید.

امیرمومنان «علیه السلام» عمل ناصواب تکدی گری را کلید و منشأ فقرِ همگانی می داند و می فرماید: درخواست از دیگران (تکدی گری) کلید فقر است و‌روزی را نابود می کند‌.


اگرچه از منظر دینِ اسلام تلاش و کوشش انسان، برای برخورداری از زندگی ایده آل و دوری از فقر و تباهی در دنیا و سعادتمندی در آخرت، مهم ترین عامل به شمار می آید؛ در زمان حاضر، براثر ناملایمتی ها، سهل انگاری ها و کم کاری های عده ای از مسئولان جامعه اسلامی، تلاش و کوشش و هدف و انگیزه و همت مردم مسلمان، نتیجه ای مناسب و حاصلی درخور توجه ندارد. زیرا امت اسلامی با در نظر داشت موقعیت های دشوار، از زمینه های رشد و شکوفایی ای که باید و شاید، بی بهره اند.

این محرومیت که در زندگی و جهت دهی خط مشی جامعه اسلامی به صورت پیوسته مشاهده شده در جوانب مختلف اخلاقی و اجتماعی تاثیرات چشمگیر داشته است، گاهی با شدت زیاد سیر نزولی طی کرده مقدمات سقوط و انحطاط فضایل و مکارم اخلاق را فراهم می کند‌.

در این حالت که کمترین اراده و اختیار نیز از حیطه قدرت مسلمانان خارج است، دردی فراگیر به نام «فقر»، تار و پود جامعه دینی را فرا می گیرد. این درد به اندازه ای غم انگیز و اسفناک است که در آموزه های دینی با تشویق و اضطرابِ قابل تامل، از ضررها و‌ خسارت های جبران ناپذیر آن سخن  به میان آمده است و امام علی «علیه السلام» نیز از دچار شدن به مشقت های آن به خدا پناه برده است.[3]

درد فقر و محرومیت و بی بضاعتی، بر اساس آموزه های دینی، بزرگترین دشمنِ جامعه اسلامی است که مانند خونی فاسد و خطرناک به صورت گسترده در تار و پود و شریان های حیاتیِ امت مسلمان جریان پیدا کرده، در صورت فقدان راه گریز و چاره، در اندک زمانی وسعتِ غیر قابل کنترل یافته و اکثریت جامعه را آسیب پذیر می کند. از این رو اغلب مشکلات روانی و اجتماعی مردم، در فقر و محرومیت های مختلف ریشه دارد.

امام علی «علیه السلام» نیز در بیانی حکیمانه، فقر و تباهی را حاصل تنبلی و کم کاری اجتماع بیان می کند.[4] اگرچه تک تک افراد جامعه، در تحول اساسی و برونرفت از معضل هایی مانند فقر نقش برجسته و حایز اهمیت دارند،  وظیفه مسئولان حکومتی در این مورد چشمگیرتر و قابل توجه است.

مهمترین دغدغه مسئولان اجرایی

بدون شک حفظ استقلال و قدرت و عزت و صلابت جامعه اسلامی، باید مهمترین دغدغه مسولان اجرایی باشد و برای تحقق این منظور، آموزه های دینی، زمینه سازی برای رفاه و رضامندیِ مردم جامعه را اساسی ترین راهکار معرفی می کند‌‌. این واقعیت را به هیچ روی نمی توان انکار کرد که پایه های استقلال و خودکفایی دولت اسلامی در تمام جواب آن، بر پشتیبانی و حمایت ملت استوار و پابرجاست؛ تا زمانی که دولت و ملت در کنار هم و در آغوش هم، مسیر رشد و بالندگی را طی کنند، دولت اسلامی همواره سرافراز و خودکفا و با صلابت خواهد بود؛ اما هر زمان که ملت به دلیل فقر و گرسنگی و بی ثباتیِ اقتصادی عطای دولت را به لقایش بخشد، دولت به تدریج دچار ضعف درونی و بی ثباتی های بی شمار خواهد شد.
زیرا این از خصوصیت بدخیمِ فقر و تنگدستی است که بسیاری از خوشی ها را به نا خوشی و آسایش روحی و روانی را به نارضایتی  تبدیل کرده پایه های مکارم اخلاق و فضایل را در جامعه متزلزل می کند.

کلید و منشأ فقرِ همگانی
آموزه های اسلامی به مسولان نظام اسلامی، نسبت به آشفتگی اجتماعی و نا بسامانیِ برنامه های اقتصادی هشدار می دهد. از آنجا که فقر دایره ای وسیع دارد و مرد و زن و خردسال و بزرگسال نمی شناسد، همه روزه تعداد بی شماری مسلمان، در سنین مختلف قربانی آن شده به تکدی که عملی خانمان سوز و ضد غیرت و عزت دینی است روی می آورند‌. این عمل ننگین و شرم آور، اگر در جامعه اسلامی به صورت فراگیر گسترش یابد، بی غیرتی، بی عفتی، خود کمتر بینی، ذلت و‌ خواری و نابودیِ اعتماد به نفس را به دنبال داشته نیروی انسانی و مالی بی شماری را به نابودی و زوال می کشاند.

جالب توجه است که این پدیده ناخوشایند در قاموس اسلام بسیار نا شناس، غریب و مهجور است و از منظر دین به هیچ روی پذیرفتی نیست. لذا امیرالمومنین «علیه السلام» در زمان حکومت خود درباره شخصی که با حالت زار مشغول تکدی گری بود، با تعجب پرسید این چیست؟ ساختار این جمله بسیار عبرت آموز و در این بحث راه گشاست. آن حضرت  این کیست را جایگزینِ این چیست کردند و  حسرت آن سوال را پرسیدند.
در سوال از اسم و فامیل و نسب و شهرت و شهر آن فرد مطلبی به میان نیامده است؛ بلکه از اصل «عمل نا پسند» تکدی گری سوال شده است‌‌‌. به این معنا که این عمل چیست و در جامعه اسلامی چرا باید چنین افرادی دست نیاز به سوی مردم دراز کنند!؟ در حالیکه تمام انسان ها نیازمندند و تنها بی نیاز حقیقی خداوند است.[5]
در نهایت، ایشان به عنوان رئیس حکومت و یکی از مسئولان نظام اسلامی، بساط تکدی گری آن مرد را برچید و از بیت المالِ مسلمانان، برای او مبلغ ماهانه تعیین کرد. قبل از آن و پس از آن هیچ نوع تکدی گری ای در حکومت آن حضرت دیده نشده است.

منشأ انواع انحرافات اخلاقی و کجروی های اجتماعی، چه در نظام خانواده، چه در نظام اداری و چه در چارچوب سیاسی و اقتصادی، فقر و تهیدستی مردم و تامین نشدن احتیاجات عرفیِ آنان است. فقر، ریسمانی ضخیم و بالابلند از جنس انواع تیره بختی ها و نکبت و بلاهای خانمان سوز است که اگر در جامعه اسلامی گسترش پیدا کند، میان مردم و دولت اسلامی فاصله ایجاد کرده ملت را نسبت به دولت بدبین خواهد کرد و به این ترتیب مقدمات تخاصم و انواع هنجارشکنی ها فراهم خواهد شد.


امیرمومنان «علیه السلام» عمل ناصواب تکدی گری را کلید و منشأ فقرِ همگانی می داند و می فرماید: درخواست از دیگران (تکدی گری) کلید فقر است و‌روزی را نابود می کند‌.[6]

ثمره ای دیگر از فقر و ناداری

از دیگر ثمرات زیانبار و مخرب فقر، ربا خواری است که مانند موریانه، پیکره نظام اخلاقیِ اداری و بانکی را ذره ذره از بین برده به سوی نابودی سوق می دهد. رباخوار کسی است که در صف دشمنان خداوند ایستاده و ربا دهنده نیز مانند او به ستیز با خداوند قیام می کند. در این حالت به فرموده امام صادق «علیه السلام» برکت از اموال آنان برداشته از دین در وجودشان اثری باقی نمی ماند. این افراد حتی اگرجزءتوبه کنندگان شوند، مال و دارایی شان را از دست داده اند. [7] پس، نابودی و زوالی بالاتر و ویران کننده تر از رباخواری که ثمره فقر است وجود ندارد.

معضلاتی که جامعه را ویران می کند
پس از ربا خواری که پایه های اخلاقی جامعه را به دلیل جنگ و ستیز با خدا از زیربنا ویران می کند، انسان های فقیر به عمل نا پسند و نا مشروع رشوه خواری دچار می شوند‌. عملی ننگین و مخربی که در نوع خود بر جامعه اثرات زیانبار می گذارد. دین اسلام نیز کسانی را که رشوه می پردازند و کسانی را که رشوه دریافت می کنند اهل آتش و عذاب معرفی می کند[8].
زمانی که رشوه دهی و رشوه ستانی در جامعه گسترش پیدا کند، هیچ کار اداری و اجرایی به مرحله ظهور و اجرا در نمی آید مگر آنکه به اصطلاح امروزی انواع زیرمیزی ها تدارک شود و دل کارمندانِ رشوه گیر به دست آید! در حالیکه خدمت به جامعه و مردم، وظیفه طبیعی و عادیِ آنان است.
واضح است که این معضلات ویران کننده و ناهنجاری های کمرشکن، قامت مسلمانان را خم کرده، زیربنای اعتقادی آنان را سست و به پیکره دین ضربه های جبران ناپذیر وارد می کند.
در یک کلام می توان چنین گفت که منشأ انواع انحرافات اخلاقی و کجروی های اجتماعی، چه در نظام خانواده، چه در نظام اداری و چه در چارچوب سیاسی و اقتصادی، فقر و تهیدستی مردم و تامین نشدن احتیاجات عرفیِ آنان است. فقر، ریسمانی ضخیم و بالابلند از جنس انواع تیره بختی ها و نکبت و بلاهای خانمان سوز است که اگر در جامعه اسلامی گسترش پیدا کند، میان مردم و دولت اسلامی فاصله ایجاد کرده ملت را نسبت به دولت بدبین خواهد کرد و به این ترتیب مقدمات تخاصم و انواع هنجارشکنی ها فراهم خواهد شد.

زیرا انسان های فقیر و تهیدست برای ساماندهی به برنامه های معشیتی و نجات از معضل فقر، از روی ناچاری است چارچوب های اعتقادی و اخلاقی و حتی دینی را زیر پا گذاشته، از قلمرو ایمان و خارج شده به مرزهای عقایدِ کفرامیز نزدیک می شوند.[9] و دست نیاز به سوی اربابان زر و زور دراز می کنند و حیثیت، آبرو، حرمت و عزت خود را فدا می کنند و گوهر ارزشمند عزت را به کف نهاده، به چاپلوسی و تملق گوییِ ثروتمندان جامعه و حتی بیگانگان مبادرت می کنند. زیرا به فرمایش علامه جوادی آملی، ملتی که نان ندارد، دین هم ندارد، قدرت قیام ندارد و ستون فقراتش شکسته نیز است. [10]

پی نوشت:
[1] . لَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ؛ محققا ما فرزندان آدم را بسیار گرامی داشتیم. اسراء: 70.
[2] . أتزعم انک جرم صغیروفیک انطوی العالم الاکبر؛ آیا گمان کرده ای که تو یک جسم و ماده کوچکی هستی در حالی که در تو عالم بزرگی نهفته است.
[3] . اَللّهُمَّ إنّی أعوذُ بِكَ أن أفتَقِرَ فی غِناكَ؛ خدایا! به تو پناه مى برم از این كه با وجودِ توانگرىِ تو، من تهیدست باشم. میزان الحکمه، ج8.
[4] . همان، ص 26.
[5] . یَا أَیُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمِیدُ فاطر: 15.
[6] . حکمت ۲۲۶.
[7] . وسایل الشیعه، ص۹.
[8] . الرَّاشِیَ وَ الْمُرْتَشِیَ کلاهما فی النار؛ رشوه گیر و رشوه پرداز هر دو اهل آتش خواهند بود. نهج الفصاحه، مجموعه كلمات قصار حضرت رسول، ص: 505.
[9] . کادَ الفَقرُ اَن یَکُونَ کُفرا؛ فقر، انسان را در آستانه كفر قرار مى‌دهد. کافی، ج2، ص307.
[10] . http://www.mokhbernews.ir/Home/ShowNewsInfo/4796800/
مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.