گفت و گو با جواد افشار کارگردان سریال «آنام»
قصه یک فداکاری مادرانه
سریال «آنام» این شبها روی آنتن شبکه سه سیما است و پخش آن تا ماه مبارک رمضان ادامه دارد. جواد افشار کارگردان سریال «آنام» با قبول اینکه سوژه سریالش داستانی تکراری دارد معتقد است «آنام» از زاویهای دیگر مهر مادری را به تصویر میکشد.
در بخش اول گفت وگو با جواد افشار که به مناسبت روز جانباز منتشر شد او از دغدغههایش برای ساخت فیلم جنگی گفته بود. در بخش دوم این گفت و گو با او درباره سریال «آنام» صحبت کردیم که در ادامه می خوانید:
از زاویه دیگری به مهر مادری پرداختیم
داستان «آنام» درباره مادر و فرزندی است که از هم دور بودند و حالا قرار است بهم برسند. این رابطه مادر و فرزندی به طور طبیعی به جهت بار احساسی که دارد جذاب است اما قبول دارید سوژه اصلی داستان خیلی تکراری است؟ بله. از این منظر شاید سوژه به نظر تکراری و کلیشهای بیاید ولی ما از دریچه دیگری به این موضوع نگاه کردیم. خود من هم سالها پیش یکی از این قصهها را به اسم «سایه سکوت» کار کرده بودم. از این مدلهای هاچ گونهی زنبور عسل که دنبال مادرش هست. متاسفانه اغلب این قصهها که تعدادش هم زیاد است منجر به یاس و ناامیدی و تخریب زندگی کاراکترها میشود اما ما در این کار از زاویه دیگری به مهر مادری پرداختیم. شخصیت آنام که خانم سجادیه بازی میکند نمیخواهد خودخواهانه بچهاش را به دست بیاورد و قصد دارد عشق مادر و فرزندی را از نزدیک لمس کند. به همین دلیل بزرگترین فداکاری را میکند و درحالیکه خودش شرایط خوبی دارد حاضر میشود در قالب یک کارگر وارد خانه دخترش شود. این دریچه نگاه به نظر من خیلی جذاب بود. در بیشتر کارها شخصیتها با تغییر شرایط میخواستند وضعیت زندگی خودشان را تغییر دهند اما اینجا برعکس است. علیرغم اینکه به نظر داستان در خط کلی تکراری میآید اما در جزییات آنقدر جذاب هست و لحظات ناب دارد که آن لحظات و جزییات من را ترغیب کرد سمت این سوژه بروم.
در اینجا هر دو شخصیت مادر و فرزند در ظاهر و از نظر و مالی در موقعیتهای خوبی هستند. منظورتان این است که موقعیت مالی خوب دو طرف در اثرگذاری داستان و واقعی بودنش نقش داشته؟
همینطور است. ما کلاس این خانوادهها را بالا درنظر گرفتیم که به لحاظ اجتماعی و فرهنگی میتواند تاثیر گذار باشد. در کنارش خانواده بیژن را هم قرار دادیم به این شکل که پدر در شرایط نامطلوبی قرار دارد. اگر در جزئیات دقت کنید لحظه به لحظه بین این آدمها موقعیتها و موضوعات اخلاق گرایانه وجود دارد که در جامعه ما درحال کمرنگ شدن است. ما در حاشیه کار در جزئیات سفارشاتی را دنبال میکنیم که از جایی نیامده و برآمده از دغدغههای خودمان است. دلمان میخواست که برخی از نکات و لحظات را دنبال کنیم. در هر 45 دقیقه سریال شاید قصه خیلی جلو نرود و موضوع پیچیدهای نباشد اما در همان لحظات شما به یک الگو در موقعیتها اشراف پیدا میکنید و به خوبی میتوانید انتخاب کنید و بگویید این کار خوبی کرد او کار خوبی نکرد. به سادگی میشود با شخصیتها همذات پنداری کرد.
مخاطب را نمی رنجانم
خودتان هم اشاره کردید که در هر قسمت قصه خیلی جلو نمیرود، فکر نمیکنید داستان کمی کش پیدا کرده درحالیکه میشد بعضی از حاشیهها را حذف کرد؟
به نظرم در طول داستان سوژههای زیادی داریم که میتوانیم به آنها ورود کنیم.
شاید اگر لحظات خوب کمتر میشد مخاطب بهتر میتوانست با این لحظات ارتباط برقرار کند اما وقتی مخاطب مدام اینها را میبیند برایش تکراری و شعاری میشود.
ما خیلی سعی کردیم از تکرار پرهیز کنیم. یک بدنه اصلی قصه داریم که مسیر خودش را میرود اما در توقفگاههایی که در مسیر داستان قرار دارد لحظات دراماتیک وجود دارد و کاراکترها خوب با هم چلنج میکنند. سعی کردیم آرامشهای قبل از طوفانی را تعریف کنیم که مخاطب دوست داشته باشد. هر جا احساس کردیم اتفاقی مخاطب را آزار میدهد و وقتش را میگیرد از آن پرهیز کردیم. من به عنوان سازنده کار اول خودم را در جایگاه مخاطب قرار میدهم و هرجا احساس کنم مخاطب ممکن است برنجد قطعا به آن نمیپردازم.
داستان در دوبخش روایت میشود، گذشته و حال. قطعا این رفت و برگشتها کار را سخت میکند. فیلمبرداری را همزمان انجام دادید؟
ما در روند تولید دو فار در نظر گرفتیم، زمان اول را اختصاص دادیم به گذشته که حدود سی سال پیش بود و یک زمان هم که زمان حال بود. منتهی در ساختار فیلمنامه رفت و برگشتهای خوبی داشتیم که به نظرم خیلی فنی و هنرمندانه نویسندهمان آقای امیرعباس پیام این رفت و برگشتها را منسجم درنظر گرفته بود و در مسیر داستان به موقع اتفاق میافتاد. این رفت و برگشتها هم به لحاظ دراماتیک تاثیرات خوبی دارد هم اینکه میتواند نقاط مبهم و کور قصه را ذره ذره به مخاطب تزریق کند. این شگرد خوبی بود و موفق هم شد. راه دیگر هم این بود مثل سریال «کیمیا» فاز یک را تمام کنیم و بعد برویم سراغ فاز دو. اما اینجا به روش غیر خطی جلو رفتیم، سرمنشا تمام اتفاقات در گذشته رقم خورده و داستان ذره ذره به مخاطب منتقل میشود.
گلچهره سجادیه از بازیگران مورد علاقه من بود
مدت زیادی بود که گلچهره سجادیه را در تلویزیون ندیده بودیم. از اول انتخابتان برای نقش «آنام» خانم سجادیه بود؟ چطور به نتیجه رسیدید؟
گلچهره سجادیه از بازیگران مورد علاقه من بود. دو سه باری مذاکراتی داشتیم که باهم همکاری کنیم منتهی شرایط محیا نمیشد، خودشان هم خیلی سخت کار انتخاب میکنند و این سختگیری منجر شده زیاد حضور نداشته باشند. من با اطمینان ایشان را جذب کردم و گفتم مطمئن باشید کار درخوری است و کاراکتر موقعیتهای خوبی دارد. ایشان هم قبول کردند و فکر میکنم انتخاب خیلی درستی بود.
بازیگران زن معمولا گلایه دارند که در نقش مادر کلیشه شدند اما گلچهره سجادیه این امتیاز را داشت که چنین نقشی را برای اولین بار تجربه میکرد.
بله. می شد سراغ بازیگران دیگری هم رفت اما خانم سجادیه برای این نقش نو بود.
تعطیلات نوروز به پخش سریال ضربه زد
همزمان با تعطلات نوروز قرار بود فیلبرداری سریال ادامه پیدا کند اما ظاهرا با مشکلات مالی مواجه شدید. این مشکلات ادامه تولید را سخت نکرد؟ طبق همان فیلمنامهای که از ابتدا در ذهن داشتید کار را تمام کردید؟
متاسفانه یک سالی هست که مشکلات بیش از اندازه خودش را نشان میدهد. نمیدانم چرا برای بعضی پروژهها این مشکلات وجود دارد در حالیکه برای بعضی کارها این مشکلات نیست و پولهای هنگفت دارند. ما به جهت فیلمبرداری در شهرستان و پروژه سنگینی که داشتیم با این انتظار جلو آمدیم که در مسائل مالی بهتر از این با ما همراهی کنند اما این اتفاق کمتر افتاد و تقریبا سه بار در طول پروژه کار در تایمهای طولانی بیست روز تا یک ماه متوقف شد. اینها باعث میشود هم روحیه ما تخریب شود و هم در روند کار تاثیر منفی بگذارد اما باز ما دوستان و عوامل را جمع میکردیم و آنها هم از روی دلسوزی و همراهی علیرغم مشکلاتی که به خاطر مسائل مالی شخصا برایشان به وجود آمده بود اجازه ندادند ذرهای به کیفیت کار لطمه وارد شود و این بخاطر احترام به مخاطب و علاقهای بود که نسبت به کار داشتیم. تقریبا سعی کردیم صددرصد آنچه که فکر کرده بودیم با همان فیلمنامه به اتمام برسانیم.
از ابتدا قرار بود بخشی از سریال بعد از نوروز پخش شود؟ این وقفه در پخش به کار لطمه نزد؟
نه متاسفانه؛ اتفاقی بود که در مسیر پخش افتاد. ابتدا طبق برنامه ریزیهای شبکه سه قرار بود سریال اوایل پاییز روی آنتن برود اما وسط کار متوجه شدیم که در آن زمان نمیتوانیم کار را ارائه دهیم. دلیلش هم این بود که تعداد قسمتها بیشتر شد و مجبور شدیم کار را به زمان دیگری ببریم. زمان دیگر هم با مناسبتهای محرم و دهه فجر که پیش رو بود تداخل میکرد. مجدد قرار شد «آنام» اوایل دی ماه پخش شود که «لیسانسهها» رفت روی آنتن. البته امیدوار بودم سریال بعد از عید پخش شود اما یک ماه مانده به تعطیلات نوروز تصمیم گرفتند سریال پخش شود. از نظر من زمان خوبی نبود اما آنتن خالی بود و مدیران اینطور تصممیم گرفتند. این وقفه باعث شد مقداری ریزش مخاطب پیدا کردیم؛ مردم در آن زمان سرگرم شب عید و تدارک تعطیلات بودند و از این بابت ضربه خوردیم اما خوشبختانه کار این قابلیت را داشت که با این شرایط مخاطب خوبی جذب کند و نسبت به سایر کارهایی که در شرایط مطلوب از شبکه پخش میشود جذب مخاطب بهتری داشته باشد. از طرفی تعطیلات نوروز هم وقفه انداخت و به کار ضربه زد.
امکان پخش ادامه سریال در نوروز نبود؟
من اول دوست نداشتم اما بعدا گفتم کاش این اتفاق میافتاد. نوروز امسال جز سریال «پایتخت» که مردم مقداری جذب آن شدند کار خوب دیگری نداشتیم. خیلی از مخاطبین اعلام کردند که کاش پخش «آنام» در نوروز ادامه پیدا می کرد.
از طرف شبکه صحبتی با شما نشد؟
یک بار آقای پورمحمدی از طریق پیامک گفت احتمال دارد ما این کار را بکنیم اما این اتفاق نیفتاد و «دیوار به دیوار» پخش شد. در هر صورت ما آمادگی این کار را داشتیم. اما مهم این است که در زمان باقی مانده تا ماه مبارک رمضان سریال جای خودش را نزد مخاطب باز میکند و انشالله با پایان خوب به اتمام میرسد.
با اعمال سلیقهای مشکل دارم
در طول پخش حاشیههایی هم داشتید. همان اوایل کار بعد از پخش سه چهار قسمت تیتراژ حذف شد. چرا؟
حالا که پیش آمد بگذارید یک گله کلی از شرایط تلویزیون داشته باشم. متاسفانه پخش شبکهها شرایط مطلوبی ندارد و ضوابط منظم و منسجمی نیست. نظرات سلیقهای اعمال میشود و گاها اگر هم سلیقه و ضابطه باشد سلایق کهنهای است که همچنان وجود دارد. فکر میکنم پخش باید یک مقداری به روز شود و شرایط جامعه را بیشتر درک کند. نمیگویم خطوط قرمز را رد کنیم یا خدایی ناکرده از ناهنجاریها عبور کنیم ولی مخاطب ما حق دارد آنچه در شرایط بیرونی وجود دارد ببیند و فکر نکند تلویزیون در سریالها دروغ پردازی میکند. نکته دیگر بی عدالتیهایی است که در پخش شبکهها وجود دارد. در شبکه یک یکجور است، همان در شبکه سه طور دیگر اعمال میشود. مشابهش سریالهای نوروز که موقعیتهایی را به نمایش گذاشتند که به مراتب در سریال ما تلطیفترش را سخت گیرانه برخورد میکنند. مثال بزنم، واژه لاکچری یعنی لوکس، هم لوکس خارجی است هم لاکچری؛ اگر بگوییم لاکچری ممیزی است ولی لوکس ایراد ندارد! بعد میبینم در سریالی مثل سریال جذاب «پایتخت» بارها یکی از کاراکترها میگوید لاکچری، اما ما یکبار به کار بردیم سانسور می کنند؛ این زشت است.
پس سانسورها بیشتر از تیتراژ بوده.
بله. البته من با اعمال سلیقهای مشکل دارم. سطحی نگری و دغدغه ایجاد کردن در مسائل پیش پا افتاده درست نیست و فکر میکنم دارد از عرف جامعه دور میشود. از طرفی بی نظمی در پخش سریالها مشکل ساز است. قبلا برای سریالها بیشتر احترام قائل میشدند. جنای آقای عسگری و میرباقری اعلام کردند پیشانی سازمان سریالهای نمایشی است؛ خوب اگر سریالهای نمایشی برای تلویزیون اهمیت دارد جناب آقای عسگری از شما خواهش میکنم حواستان باشد بینید در پخش سریالها چه اتفاقی میافتد. این درست نیست که زمان سریال را بخاطر سایر برنامهها جابجا میکنند.
این اتفاق بیشتر در شبکه سه بخاطر پخش فوتبال میافتد.
بله. اما باید احترام مخاطب را درنظر بگیریم. این تغذیه روحی مخاطب است. فوتبال خوب است، اما خوراک فرهنگی هم مهم است. فکر کنیم اگر خانوادهای در روز از سبدی تغذیه میکند یکی هم سریال شبانه است و باید نظم داشته باشد نه اینکه هر شب یک ساعتی پخش شود. مثل اینکه دارویی را که ساعت دارد مدام زمانش را جابجا کنید، خوب اثر نمیگذارد. در واقع سریال ما قربانی شد. اگر قرار است سریالی پخش شود باید مخاطب در نظر گرفته شود.