تبیان، دستیار زندگی

وضعیت معیشت مردم پس از جنگ جهانی اول

قحطی تاریخی ایران

صد سال پیش، قحطی مردم ایران را در بر گرفت که در طی آن، حدود 40 درصد از مردم کشورمان از بین رفتند. برخی مسبب آن را آمریکا و بریتانیا دانستند و برخی دیگر جنگ‌های داخلی، اما سوای از مسببانش مردم به دلیل نقض حقوق اولیه‌شان توسط دولت‌مردان وقت، جان خود را از دست دادند.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
ایران
 

در سال 1294 وقتی که ذخیره غلات جنوب شرق استان سیستان به نظامیان انگلیسی فروخته شد، قیمت هر خروار گندم به بیست تومان افزایش یافت؛ البته اگر پیدا کرد

نظامیان روس هم در شمال شرق ایران در استان خراسان، همه راه‌ها را بستند و از انتقال گندم به جز آنهایی که به مقصد ارتش روس بودند جلوگیری کردند.

به علاوه چارپایان چون قاطر و شتر را برای صنعت نفت در خوزستان و نیز برای خدمت رسانی به ارتش روسیه و انگلیس، قرار دادند و شبکه حمل و نقل کشور را نابسامان کردند و توزیع غذا در کشور را با مشکلات بیشتری مواجه نمودند و این منجر به نتایج فاجعه آمیزی شد.

هنگام جنگ هم در اکثریت مناطق هزینه انتقال غلات بیشتر از کشت آن بود و همه این مسائل، شرایط مردم فقیر را بیش از پیش هراس‌انگیز کرده بود.

و اما مردم قحطی زده ی ایران....

قحطی، درد آشنای این مرز و بوم بود. کسی تعریف می کرد : در روزگار قحطی خواهر مرده‌ای را دیدم که ناله می‌زند و گیسوانش را پریشان می کند و فریاد می زند که این میت، خواهر من بوده اما فقط بازوانش به من رسید.(1)

او می گفت و من به درد آشنای سرزمینم فکر می کنم، به همانی خوراکی که از گوشت مردار تهیه می شد و بر سر چهارراه ها برایش صف می کشیدند و نذری وار برای آدم های قحطی زده هدیه می دادند، هدیه ای که می خوردند و بعد می مردند.

به قحطی فکر می‌کنیم و به جان آدمی زاد که ارزان ترین کالای این سرزمین است. آن مرد از گناه می‌گفت. می‌گفت گناه آدم‌های این سرزمین را به قحطی انداخته است. او می‌گفت و تاریخ به نام دیگر گناه فکر می‌کند به ناامنی حقوق مالکیت که نام دیگر گناه است!

خشکسالی‌ و فقر در تاریخ معاصر از سال 1294 شروع شد و ذخیره های محصولات کشاورزی تمام شد. از ابتدای سال، خشکسالی در همه جای کشور گسترده شد به طوری که مردم در شهرهای بزرگ کشور دست به غارت نانوایی‌ها و فروشگاه‌های مواد غذایی زدند.

در غرب شهر کرمانشاه، تقابل بین پلیس و مردم فقیر و گرسنه به جراحت انجامید.

"در تهران به خاطر احتکار و فروش استقراضی به مشتریان توسط نانواها وضعیت بدتر شده بود. فروش نان با کیفیت پایین یا به قیمت گزاف توسط بعضی نانواها افرادی که در تهران زیر خط فقر بودند را عصبانی نمود. در نتیجه به عنوان مثال، نقاشان که اخیراً یک صنف تشکیل داده بودند، تظاهراتی را در سال ۱۹۱۹ ترتیب دادند که طی آن مردم به نانوایی‌ها و سیلوهای غلات حمله کردند.

آنها از دولت درخواست کردند که سهمیه غذایی را افزایش دهد و نرخ نان را تثبیت کند و به علاوه بر روی کیفیت، توزیع و فروش مواد غذایی نظارت داشته باشد. با این حال، در شرایط پس از جنگ، نه دولت مرکزی و نه نیروهای خارجی در موقعیتی نبودند که بتوانند از شدت این فاجعه انسانی بکاهند. فجایعی که به خاطر قحطی و بیماری‌های مسری ایجاد شد تا سالها ادامه پیدا کرد به علاوه نمونه‌هایی از آدم‌خواری نیز گزارش شد."(2)

ژنرال دنسترویل دربارهٔ اقدام انگلیس در خرید غله در ایران می‌نویسد: «در اثر خریدهای ما قیمت غله بالاتر رفت و هر افزایش جزئی به معنای مرگ بسیاری از افراد بود» وی در تاریخ ۵ می ۱۹۱۸ (۱۴ اردیبهشت ۱۲۹۷) از همدان می‌نویسد: «قحطی در این‌جا اسفناک است… ما محصول را ۴۰ تومان می‌خریم و امیدواریم مقداری هم کمتر از این تهیه کنیم. هر روز بسیاری می‌میرند و بسیاری نیز در حال کمک‌رسانی مرده‌اند. اکنون که برف‌ها آب شده و بهار آغاز شده‌است، مردم می‌روند بیرون و مثل گاو در مراتع می‌چرند». بسیاری از این مردم نگون‌بخت در حال چریدن در مراتع مرده‌اند.(3)

آنکه تنها بازوی خواهرش به او رسیده بود زار می زد، نه به خاطر اینکه خواهرش مرده، بلکه به خاطر اینکه چرا فقط بازو اش! گناه خواهر مرده گناه نبود بلکه گرسنگی بود، گرسنگی که از گناه بزرگ حاکمان بود و متجاوزان به حقوق اولیه یک انسان ستمدیده در این مرز و بوم!


پی نوشت:
1- کتاب سردار جنگل، فخرایی 
2- کتاب تاریخ ایران، تورج اتابکی
3- مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران