تبیان، دستیار زندگی

گفت‌وگو با مصطفی کیایی، کارگردان «چهارراه استانبول»

تولید ملی دغدغه ذهنی من است

«چهارراه استانبول» فیلم سختی است. بازسازی دکورهای ساختمان پلاسکو، راهنمایی بازیگران در داخل آن راهروهای بسته و میزانسن دادن به آن تعداد بازیگر در صحنه‌های پراضطراب و غم‌انگیز اصلا کار راحتی نبود، اما مصطفی کیایی که بارها در سینما امتحانش را پس داده این بار هم بخوبی توانسته همدلی مخاطب را برانگیزد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
چهارراه استانبول


کیایی راه خودش را می‌رود، راهی که در آن با وجود تمام حرف و حدیث‌ها، هم منتقدان از حاصل کارش راضی‌اند و هم مخاطبان سینما. او در تازه‌ترین تجربه فیلمسازی‌اش -چهارراه استانبول- قصه‌ای نوشته که بخشی از آن به حادثه تلخ پلاسکو اشاره می‌کند. به بهانه اکران عمومی این فیلم با مصطفی کیایی به گفت‌وگو پرداخته‌ایم که در ادامه می‌خوانید:
شما در فیلم‌های قبلی‌تان هم با لحنی طنز از اتفاقات و مشکلات روز جامعه صحبت کردید. در «چهارراه استانبول» هم به همین ترتیب، کماکان این مساله دیده می‌شود و البته به دلیل این‌که این فیلم در بستر اتفاق تلخ پلاسکو رخ می‌دهد این لحن طنز کمی کمرنگ‌تر است. این دغدغه نسبت به مشکلات روز جامعه از کجا می‌آید و چرا برای بیانش اصرار به لحنی طنز دارید؟

دغدغه دارم چون نسبت به جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کنم بی‌تفاوت نیستم. بحث تولید ملی از سال‌ها پیش دغدغه ذهنی من بود. صنعت پوشاک ما امروز بشدت تحت تاثیر کالاهای چینی و ترکی قرار گرفته و من سعی کردم در بستر اتفاق تلخ پلاسکو به آن بپردازم. لحن طنزی هم که در فیلم هایم دیده می‌شود جزء لاینفک داستانگویی من است. چون فکر می‌کنم فیلم مثل زندگی است و ترکیبی است از لحظات شاد و غم. در چهارراه استانبول اگر کنایه‌ای به مشکلات اقتصادی زدم اتفاقا مثل فیلم‌های قبلی‌ام خیلی توام با لحن شوخی نبود و درجه طنزش پایین‌تر آمده است.

بله، شما همیشه در فیلم‌هایتان دغدغه‌های اجتماعی را مطرح می‌کنید و بعد از «ضدگلوله»، در سه‌گانه «خط ویژه»، «عصر یخبندان» و «بارکد» به موضوعاتی مثل رانت خواری آقازاده‌ها، روابط اشتباه و غلط افراد جامعه با هم، رانت‌خواری و... می‌پردازید. دغدغه‌های اجتماعی‌تان چقدر پررنگ است که این مسائل را رها نمی‌کنید؟

به هر حال شرایط نابسامان اقتصادی باعث می‌شود مردم مورد ظلم قرار ‌گیرند و حق‌شان پایمال ‌شود و از سوی دیگر افرادی قارچ گونه در جامعه رشد کنند؛ افرادی که خودشان یکسری بده و بستان‌هایی باهم دارند و حقوق مردم عادی را ضایع می‌کنند.

ایده ساخت «چهار راه استانبول» از کجا آمد؟

معمولا وقتی حوادثی نظیر پلاسکو در دنیا اتفاق می‌افتد فیلمسازان درباره آن موضوع چند فیلم می‌سازند. مثل حادثه 11 سپتامبر که 25 فیلم با آن موضوع ساخته شد ولی در ایران این‌طور نیست. مطمئن بودم اگر خودم سراغ این موضوع نروم کسی این کار را نمی‌کرد. بنابراین با سه میلیارد هزینه شخصی خودم این فیلم را ساختم، هزینه‌ای که در واقع هیچ تهیه کننده‌ای آن را پرداخت نمی‌کرد.

آیا جزء به جزء اتفاقاتی که در فیلم «چهارراه استانبول» برای پلاسکو رخ می‌دهد براساس مستندات واقعی بود؟

وقتی حادثه پلاسکو رخ داد، من تصمیم گرفتم داستانی بنویسم که بخشی از آن ادای دینی به آتش نشانان باشد و در واقع بخش‌هایی که درباره کار آتش نشان‌ها در فیلم نشان داده شد کاملا بر اساس واقعیت است. در عین حال فیلم البته درام خودش را دارد و قصه خودش را روایت می‌کند.

قطعا در ساخت این فیلم شرایط دشواری را به ‌لحاظ تولید متحمل شدید. بازسازی مکان، جلوه‌های ویژه و اتفاقاتی که در این فیلم به سراغش رفتید، چطور شکل گرفت؟

حادثه پلاسکو، حادثه‌ای است که اخیرا رخ داده و همه ما حافظه بصری از آن موضوع داریم. بنابراین نیاز بود جلوه‌های ویژه دقیقی در مورد آن اعمال می‌شد که اگر این جلوه‌های ویژه در این حد و اندازه نبود اصلا این فیلم ساخته نمی‌شد. ما تقریبا تمام پلان‌های اصلی این فیلم را در دکور و کروماکی با چرخش‌های زیاد و حرکت دوربین‌های سیار گرفتیم و فکر می‌کنم در سینمای ایران برای اولین بار بود که با این فیلم دریچه جدیدی به کار ویژوال باز شد.

چهارراه استانبول، فیلم گرمی است. در حالی که ما اخیرا در میان فیلمسازان جوان سینمای ایران مدل خاصی از فیلمسازی را می‌بینیم که داستان ندارد، قهرمان ندارد و خیلی سعی می‌شود شبیه سینمای کلاسیک اروپا باشد. چرا فیلم هایتان را انقدر گرم و پرکشش می‌سازید؟

قهرمان‌پروری ویژگی سینمای قصه‌گو است که قصه در آن حرف اول را می‌زند. قهرمان هم از ارکان فیلم دراماتیک است و مخاطب دوست دارد کارهایی که خودش نمی‌تواند انجام دهد را در وجود قهرمان‌های فیلم ببیند. به همین دلیل من عامدانه در فیلم‌هایم قهرمان‌پروری
می‌کنم.

جالب هم اینجاست که قهرمان فیلم هایتان هم‌ کاملا مدل و فرمت قهرمان‌های متداول و معمولی جامعه را دارند. یعنی از دل جامعه بیرون می‌آیند!

همیشه سعی کردم ارتباطم را با جامعه حفظ کنم. خوب ببینم و خوب بشنوم. به نظرم جامعه ما ظرفیت زیادی دارد برای این‌که کاراکترهای زیادی را از دل آن بیرون آورد و دراماتیزه کرد. قهرمان‌های من همین آدم‌هایی هستند که اطراف همه ما هستند.

خیلی‌ها توقع داشتند فیلمی که با محوریت اتفاق ساختمان پلاسکو ساخته می‌شود، بیشتر به اصل این اتفاق و جان باختن تعدادی از آتش‌نشانان بپردازد، در صورتی‌که در فیلم شاهد چنین چیزی نیستیم. خودتان چه توضیحی برای این موضوع دارید؟

این انتظار، انتظار نابجایی است و این یک قضاوت از پیش تعیین شده بود. خیلی‌ها آمدند که فیلم پلاسکو را ببینند، در صورتی‌که هدف ما در اصل پلاسکو نبود. در واقع بحث من از ساخت این فیلم فقط حادثه پلاسکو نبود، بلکه مساله اقتصادی مردم هم بود. طبیعتا ما هم به اندازه‌ای که نیاز بود به حادثه پلاسکو به عنوان ماجرایی واقعی ورود کردیم و بس. حتی در ابتدا هم نام «پلاسکو» را برای اسم این فیلم انتخاب کردم و همه کارهای آن هم انجام شد و مجوز هم گرفتم ولی بعدا تصمیم گرفتم نام آن را تغییر دهم تا مردم تصور نکنند که از نام پلاسکو سوء استفاده کرده‌ام. الان هم به جرات می‌گویم اگر کسی فکر می‌کند می‌تواند فیلمی به صورت کامل راجع به پلاسکو بسازد حتما برود و این کار را بکند.

چرا اصرار دارید همیشه در فیلم‌هایتان از بازیگران ثابتی مثل برادرتان محسن کیایی، سحر دولتشاهی و بهرام رادان استفاده کنید؟ با آنها راحت‌ترید یا به فراخور نقش‌هایتان آنها را انتخاب می‌کنید؟

هر دو. برای انجام پروژه‌های سخت قطعا می‌روم سراغ کسانی‌که به همراه بودن و توانایی‌هایشان اطمینان دارم.

فکر می‌کنید استقبال مردم در اکران عمومی به چه صورت خواهد بود؟

هیچ پیش‌بینی ندارم. فقط می‌توانم بگویم در فیلم‌هایم سعی می‌کنم به خواست مخاطب توجه ‌کنم و کاری ارائه دهم تا تماشاگر از فیلم دیدن در سینما احساس رضایت کند.

منبع: جام جم /ساناز قنبری