تبیان، دستیار زندگی

15 اردیبهشت 1337

تاسیس لژ فراماسونری تهران

در تاریخ 15 اردیبهشت 1337، لژ فراماسونری تهران با مجوز فراماسونری انگلستان تاسیس شد .
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
لژ

«فراماسون» برگردان، یا بهتر بگوئیم تلفظ رایج فارسی اصطلاح Franc-macon فرانسه است كه تلفّظ فرانسوی آن «فران ـ ماسون» میباشد. و در تلفّظ فارسی با حذف «ن» وسط آن به فراماسون، تبدیل شده است، این اصطلاح از دو واژه Franc به معنی صادق و وارسته و آزاد و macon به معنی بنّا تركیب شده و «بنّای آزاد» معنی میدهد.

معادل انگلسیی این واژه كه بیشتر مصطلح است «فری میسن» Freemason است كه آن هم بنای آزاد معنی می دهد و علت این كه در ایران اصطلاح «فراماسون» بیشتر رواج یافته این است كه این مكتب نخستین بار از فرانسه به ایران راه یافته است.

مكتب یا مسلكی را كه فراماسونها به آن وابستهاند در اصطلاح فرانسوی «فراماسونری» Franc-maconerie و در اصطلاح انگلسیی «فری میسونری Freemasony مینامند و در ترجمه آن در فرهنگ فرانسه ـ فارسی آمده است «حزب مخفی كه در تمام دنیا عضو دارد و اعضای آن باید به هم كمك كنند». البته اگر مطلب به این سادگی بود این همه حرف و حدیث درباره آن به وجود نمیآمد.

سیر تكاملی لژهای فراماسونی در دنیا كه مثل چنگال سرطان بر پیكر تشكیلات و سازمانهای داخلی مملكتها پیچیده است به شرح زیر است. در انگلستان كه بنیان‌گذار فراماسون است در سال 1717شكل گرفت و لژ عالی در لندن تأسیس شد پس از آن به ترتیب در 1725در ایرلند، 1730 در هندوستان و آمریكا (بوستون و فیلادلفیا)، 1732فرانسه، 1733آلمان، 1737 اسكاتلند. اما آنچه مربوط به ایران است فراماسونری از سال 1730 به بعد، از اروپا به آسیا آمد و اولین لژ به فرمان دولت فخیمه! انگلیسی در كلكته هند ایجاد شد و سپس به ایران و مصر و تركیه سرایت كرد و با این وسیله استعمار انگلیسی چنگال خون آلود خود را در رگ و ریشه ملت محروم ایران، هند، مصر و ترك فرو برد.

فراماسون ها چه کسانی هستند ؟

بعد ار اینکه امپراطوری روم سقوط میکنه بسیاری از شهر ها از بین میرن و یا اینکه به صورت دهکده های کوچکی در میان اما به زودی مردم برای سکونت اطراف کلیسشا ها جمع میشن و شهر هایی رو تشکیل میدن به علت و جود کلیسا و امنین در این شهر ها دیری به طول نمی انجامد که روستائیان هم شهر نشین میشوند و جمعیت شهر ها رو به فزونی می رود.

ساکنان اصلی این شهر ها از طریق تجارت و بازرگانی ثروت زیادی کسب میکنند و هر کدام از اصناف برای خود اتحادیه های تشکیل دادند که ماسون ها یا معماران که به دلیل ساختن کلیساها هسته اصلی تشکیل دهنده شهر ها بودند یکی از آن اتحادیه ها بودند.


به همین دلیل ( ساختن کلیساها ) در میان مردم از اعتبار و اهمیت زیادی بر خوردار بودند این عده برای اینکه به اصطلاح حرفه شان لوث نشود از اموختن این حرفه به افراد جلوگیری میکردند و روز به روز به دلیل ساختن کلیسا ها و شهر های جدید از اجر مادی و معنوی زیادی برخوردار میشدند.

شهر ها توسط فئودال ها ی بزرگ اداره میشد و هیچ گونه آزادی وجود نداشت تا اینکه اتحادیه اصناف یا همان کمونها برای به دست آوردن آزادی به مبارزه با فئودال ها پرداختند و بالخره هم کمون ها پیروز شدند از آن پس به بعد دنبال اسم همه اصناف نا آزاد قید میشد که ماسون ها ازین جمله بودند .

اتحادیه فراماسون ها یا بنایان آزاددر سال 1093 میلادی شکل گرفت در آن زمان فراماسونها یک سازمان صنفی به شمار می آمدند و هیچ جنبه سیاسی نداشتند و تنها با تشکیل کلاسهایی (لژها )سعی در پیشبرد اهداف صنفی خود داشتند و حتی تا آخر قرن هفدهم درلژ ها بحثی جز مسایل فنی معماری نبود.

نخستین این لژها در کشور آلمان احداث شد که به آنها هاپت هوتن یا لژهای بزرگ میگفتندو سازمان های امروزه فراماسونی از همین لژهای هاپت هوتن سر چشمه میگیرند.

این سازمانها تا قرن ها به فعالیت صنفی خود ادامه دادند تا اینکه در سال 1717میلادی انگلیسی ها رشته امور فراماسونری رابه دست گرفته و آن را از مسیر اصلی خود منحرف کردند و از همین زمان دوره دوم تاریخ فراماسونری که رنگ و ماهیت جدیدی دارد آغاز میشود .

اقدامات فراماسونها در ایران

اقدامات فراماسونها در ایران با آمدن سرهارد فورد جونز در سال 1804 كه بطور غیر رسمی به ایران سفر كرد آغاز گردید.

سرهارد فورد جونز بعدها در سال 1808 رسماً نماینده دولت انگلیسی در ایران شد. بعد از او جمیز موریه و فریزر مبلغان فراماسون در راه تأسیس فراماسون در ایران همت كردند ولی به طور رسمی نبود. فراماسونهای قدیمی ایران كه رسماً فراماسون شدند، عسگرخان افشار ارومی سفیر فتحعلی شاه قاجار در دربار ناپلئون است، بعد از او میرزا ابوالحسن خان ایلچی است كه قبل از اینكه وزیر امور خارجه شود از طرف شاه ایران به انگلیس رفت و سرگور اوزلی او را فراماسون كرد. بعدها سرگور بسیاری از شاهزادگان را در ایران فراماسون نمود. در بستن عهدنامه گلستان و تركمان چای ایشان و سرگور اوزلی نقش داشتند. این شاید اولین خیانت فراماسونها در ایران باشد.

بعد میرزا صالح شیرازی صاحب روزنامه كاغذ اخبار بود تا به میرزا حسین خان مشیرالدوله سپهسالار میرسد كه در زمان سفارت خود در تركیه فراماسون شد. میرزا حسین خان مشیرالدوله سپهسالار از طرفداران انگلیس بود و با لرد كرزن (فراماسون) نخست وزیر انگلیس روابط صمیمانه داشت. خیانت ایشان واگذاری امتیاز ساختن و بهرهبرداری از خطوط سرتاسری و امتیاز استخراج معادن به بارون جولیوس رویتر است كه ایشان با كمك همین فراماسون ایرانی امتیاز انحصاری گمركات را هم به مدت هفتاد سال بدست آورد كه با مخالفت مردم عملی نشد تا این كه نوبت به میرزا نصراله خان نائینی (مشیرالدوله) و اتابك فراماسون رسید. خیانت آنها واگذاری امتیاز نفت به ویلیام ناكس دارسی و دیگری تاسیس مدرسه سیاسی است.

در مورد مدرسه سیاسی تهران باید گفت كه مؤسس و بانی آن همین جناب میرزاخان مشیرالدوله است. با تأسیس این مدرسه در سال 1899 و انتخاب شاگردانی كه فراماسونها میخواستند، سیاستمداران آینده ایران دربست در اختیار انگلیس قرار میگرفتند و بعدها زحمتی برای فراماسون كردن آنها لازم نبود.بعد میرزاحسن خان مشیرالدوله است كه در پاریس جزء فراماسونها گردید و در مراجعت به ایران وزیر خارجه شد در زمان تصدی او بود كه قرار داد ننگین 1907 بین دولتهای روس و انگلیس بسته شد و ایران را مثل ارث پدری بین خود تقسیم كردند. او با این كه از این قرار داد خبر داشت هیچ قدمی در راه ممانعت آن برنداشت. البته فراماسونها برای دفاع از او نامهای را عنوان میكنند كه برای وزیر مختار انگلیس نوشته، لكن بعد از بستن آن قرارداد شرمآور، این نامه اعتراض نمای تملق گونه، بیشتر برای رفع مسئولیت اداری است. از دیگر فراماسون‌ها میرزا ملكم خان ملقب به ناظم الدوله است كه از كوچكی به فرانسه رفته و در سال 1850 به ایران باز میگردد و مترجم رسمی دربار شده و دوباره بعداً به اروپا میرود و در سال 1857م فراماسون شده و در مراجعت به ایران با اجازه ناصرالدین شاه، با تعهد به اینكه مخالف مرام شاه و سلطنت نیست، فراموشخانه را تاسیس مینماید.

فراماسونهای ایران دارای لژهای بظاهر ناهمگون و دارای تابعیت لژهای مختلف جهان هستند، لیكن سر نخ اصلی و كارگردانی با معمار نامرئی لندن نشین است. لژ روشنایی در شیراز lighton shiraz (1919 م) اولین لژ فراماسونی است كه با اجازه انگلیس در ایران توسط نظامیان انگلیس به نام لژ روشنایی تشكیل شده است و این در حالی بود كه طراحان نظامی و مستعمراتی انگلیس از مدتها پیش در صدد تشكیل نیروی نظامی در جنوب ایران بودند تا اینكه در اوایل سال 1903 این فكر شوم به مرحله اجرا در آمد و دولت انگلیس اعلام كرد كه نیرویی به نام «پلیس بومی» در جنوب بوجود میآورند كه البته بعدها در سال 1907 انگلیس و روسیه، ایران را بین خود تقسیم كردند. اما درباره اهداف و چگونگی هدایت این انجمنهای فراماسونری: آقای محمود محمود در كتاب تاریخ روابط سیاسی ایران و انگلیس مینویسد: «همین كه دول اروپا بخصوص انگلیس به فكر استعمار افتادند، این محافل بهترین وسیله بود كه توسط اعضای آن میتوانستند تولید اختلاف كنند و نفاق و دوئیت میان سكنه آن مملكتی كه به تصرف آن تصمیم گرفته بودند بیاندازند». و در مورد ایران مینویسد: «از آن روزی كه عنوان فراماسون در این مملكت پیدا شد و محفل سرّی آنها به اشاره لندن در این سرزمین تشكیل گردید، از همان روز بدبختی و سیهروزی ملت ایران شروع شده است وقتی كه انسان شرح حال رجال درباری فتحعلی شاه، محمدشاه و ناصرالدین شاه را مطالعه میكند، تمام آنها مانند اشخاص فرسوده و بیحالی و بیعلاقه مهمل و بیكاره هستند. وقتی كه میبینی در یك روز اعتماد الدوله را با تمام اعوان و انصار و اولادش نیست و نابود میكنند، آنوقت در عوض او میرزا شفیع را مینشانند، وقتی كه میرزا ابوالقاسم قائم مقام را نمیگذارند یكسال صدارت كند و حاجی میرزا آغاسی را چهارده سال در صدارت میكنند، پیداست كه كار شاه نیست همچنین میرزا تقی خان امیركبیر را با آن خدمت و توانایی از بین میبرند و میرزا آقاخان نوری را در مسند صدارت مینشانند. نشان از یك دست دیگر دارد كه آن را باید در همین انجمنها جست. بنابراین فراماسونری در ایران از آغاز به عنوان یك سازمان سیاسی به نفع انگلستان كار میكرد به نحوی كه اكثر مقامات مهم مملكتی یا فراماسون بودند كه آن مقام به آنها داده میشد و یا پس از اشتغال فراماسون میشدند.

پس در ایران مهمترین تشكیلات سیاسی اداره كننده كشور تا مدتها همین تشكیلات فراماسونری بود كه اشرافیت و خانوادههای صاحب مقام و صاحب ثروت را زیر پوشش گرفته بود و منویات امپراطوری انگلیس را پیاده میكرد. در دوران سلطنت محمد رضا پهلوی، وی ابتدا اجازه تاسیس یك لژ فراماسونری به نام پهلوی را داد كه فردی به نام جواهری در رأس آن قرار داشت و ارنست پرون در این لژ فعال و همه كاره بود و رابط محمدرضا با لژ محسوب می شد. البته فراماسونرها در یك حزب معین متشكل نیستند بلكه در تمام نهادهای فرهنگی و غیره پراكندهاند و در احزاب رقیب فراماسونرها هستند كه به ظاهر با یكدیگر مخالفت میكنند. دروغ و تزویر، ریاو صحنه آریائی، استفاده از خرافات و جهل مردم، وسیله كار آنهاست. فراماسونرها از طریق خود تلاش میكنند از تحقق استقلال فرهنگی و اقتصادی و سیاسی جلوگیری كنند و آنها در این خصوص جریان و ضد جریان ایجاد می نمایند.

پی نوشت:
1- موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی
2- سایت رهروان ولایت