تبیان، دستیار زندگی

علت مسلمان شدن ایرانیان

آیا ایرانیان قبل از ورود سپاه اعراب به ایران، با اسلام آشنا نبودند و با دستور حمله خلیفه دوم و ورود سپاهیان اعراب به ایران با اسلام آشنا شدند؟ آیا خود خلیفه و اطرافیان او برای رضای خداوند و اجرای دستور الهی به ایران حمله کردند یا قصد دیگری داشتند؟
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
اصحاب فیل

اخیرا برخی از علمای اهل سنت یا از روی عمد و به قصد ایجاد تفرقه بین شیعه وسنی، یا از روی جهل وبی‌اطلاعی از تاریخ، در محافل و مجالس دانشگاهی مطرح کرده اند: چون ایران در زمان خلیفه دوم فتح شد، پس ایرانیان اسلام خود را مرهون او هستند و بر مردم ایران لازم است کف پای عمر ببوسند.

باید این مطلب را به دو بخش مجزا طرح بکنیم:
بخش اول: آیا ایرانیان قبل از ورود سپاه اعراب به ایران، با اسلام آشنا نبودند و با دستور حمله خلیفه دوم و ورود سپاهیان اعراب به ایران با اسلام آشنا شدند؟
بخش دوم: آیا خود خلیفه و اطرافیان او برای رضای خداوند و اجرای دستور الهی به ایران حمله کردند یا قصد دیگری داشتند؟

در مورد بخش اول استاد مطهری(رحمه‌الله‌علیه) می‌نویسد: «اگر چه فتوحات در زمان عمر صورت گرفت و مردم ایران به سرعت اسلام را پذیرفتند. ولی قبل از حملات عمر به ایران، عده ای از ایرانیان كه در یمن و بحرین به سر می‌بردند، مسلمان شده بودند و آن‌ها وقتی به ایران می‌آمدند مردم را با دین اسلام آشنا می‌ساختند و لشكركشی عمر به ایران فقط باعث شد كه نفوذ اسلام در ایران شدت بگیرد و عده‌ی زیادی از ایرانیان به خاطر این‌كه از دین و مذهب زرتشتی خسته و ناراحت بودند به راحتی اسلام را پذیرفتند و آرام و تدریجی، دین اسلام در تمامی ایران جای دین زرتشتی را گرفت.[1] ایشان در جای دیگری می‌گویند: اگر حملات مسلمانان در زمان خلیفه دوم به ایران نبود، به احتمال قوی مسیحیّت جای دین زرتشتی را در ایران می‌گرفت.[2]

پس علت ایمان آوردن ایرانیان، ظلم و ستم پادشاهان وقت و تهی بودن دین زرتشت از محتوا و معارف بود، نه جمله مسلمانان به ایران.

در مورد بخش هم باید گفت: اعمال و رفتار هر كسی را از دو جنبه می‌توان مورد بررسی قررا داد:

1. جنبه تاریخی: به این بیان كه تاثیر سود و زیان آن کاردر دفتر تاریخ ثبت می‌شود و تاریخ درباره آن قضاوت می‌كند، وآن را ستایش یا نكوهش می‌نماید مثلاً وقتی كسی بیمارستانی می‌سازد و یا مركز فرهنگی یا اقتصادی ایجاد می‌كند، شكی نیست كه خود این کارها خوب و پسندیده است و در تاریخ ثبت می‌گردد و از این اعمال به خوبی یاد می‌شود. ولی تاریخ دیگر كار ندارد انگیزة سازنده آن چه بوده آیا به قصد ریا ساخته و یا برای رضای خدا.

2. جنبه الهی: اعمال انسان علاوه بر این‌كه ذاتاً باید نیك باشند، به قصد رضای خدا نیز بوده باشد تا ارزش دینی داشته باشد. اما اگر به نیت ریا، جاه طلبی و انگیزه‌های سیاسی و… باشد هیچ ارزشی ندارد. ما نیز این را قبول داریم كه این خلیفه دوم جناب عمر بن الخطاب بود كه ایران را فتح كرد؛ اما متأسفانه همین فتوحاتی كه این همه اهل سنت به آن مباهات می كنند، یكی از بدعت هایی است كه خلیفه وارد دین مبین اسلام كرد و دینی را كه خداوند دین رحمت، عطوفت، دوستی و مهربانی و پیامبرش را رحمه للعالمین معرفی کرده بود را به دین شمشیر و سر نیزه مبدل کرد.

به جرأت می توان گفت كه همین فتوحات، یكی از موانع پیشرفت اسلام را در سراسر جهان بود؛ زیرا خلیفه دوم و فرماندهان او در این جنگ ها جنایاتی را مرتكب شدند كه مردم را از دین اسلام منزجر و متنفر كرد. لذا یک غیر مسلمان، امروزه دین مبین اسلام را دین شمشیر و مسلمان را خون‌ریز و خون‌خوار می‌بیند. اینک چند نمونه از این شواهد را بیان می‌کنیم:

1. در فتح قادسیه دو تن از فرماندهان سپاه خلیفه دوم «منذر بن حسان ضبّی» (فرمانده هشت هزار نفر از قلب لشكر سعد بن ابی وقاص) با «جریر بن عبدالله جبلی» (فرمانده قریب به ده هزار نفر از جناح راست لشكر) بر سر تصاحب لباس‌های قیمتی یكی از بزرگان سپاه ایران با یكدیگر درگیر شدند.[3]
2. در فتح قنسرین، نزدیك حلب در سوریه كنونی، مردم در پناه قلعه و دروازه های شهر قرار گرفته بودند، پس از مدتی تصمیم به صلح گرفته و با خالد بن ولید فرمانده سپاه اسلام صلح كردند، خالد نیز با آنها مصالحه كرد،‌ و از این رو طبق موازین اسلام و تعهدات معمول انسانی، دیگر حق حمله و تجاوز به آنان را نداشت؛ ولی پس از مصالحه و خلع سلاح، عهد خود را شكست و شهرشان را ویران كرد.[4] به طور قطع این عمل ناجوان‌مردانه با انگیزة الهی گسترش اسلام هیچ سازگاری نداشت. و به منظور به دست آوردن غنائم دست به چنین اقداماتی زده‌اند.
3. در زمان عمر كوفیان و بصریان در جریان فتح تستر و قلعه هرمزان بر سر تقسیم غنائم با یكدیگر درگیر شده هر یك فتح را به خود نسبت می‌داد تا غنائم بیشتری‌تری نصیبش گردد.[5]

پس باید نتیجه گرفت که هدف از حمله سپاه اسلام به ایران و حتی سرزمین شام جنبه معنوی و الهی نداشته و بیشتر حالت فتح و کشور گشایی داشته و بیشتر برای به دست آوردن غنائم جنگی بوده نه رشد اسلام و رسیدن به پروردگار.

پی نوشت:
[1]. مطهری، مرتضی، خدمات متقابل اسلام و ایران، انتشارات صدرا، ص 59ـ81ـ243.
[2].همان، ص 79.
[3]. ر.ك: کتاب الفتوح، تألیف ابومحمد احمد بن اعثم کوفی الکندی، بیروت، دار التراث،1387، ج 2-1، ص 159.
[4]. محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوك، بیروت، دارالكتب العلمیه، 1408، ج 2، ص 301.
[5]. الفتوح، همان، ج 2-1، ص 286.


منبع : رهروان ولایت
مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.