آرامش از رجال پهلوی بود
آرامش و قرار نخستوزیری
پس از کنارهگیری قوامالسلطنه، قرار بود که احمد آرامش به نخستوزیری منصوب شود و حتی شاه از او خواسته بود که صورت اسامی وزرایش را تهیه کند. هدف شاه، این بود که وی برنامه اصلاحات ارضی را اجرا کند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : جمعه 1397/02/14
احمد آرامش پس از اتمام تعلیمات مقدماتی در یزد، برای گذراندن دوره دبیرستان به تهران آمد و سپس برای تکمیل تحصیلاتش وارد کالج آمریکایی تهران شد. وی مدتی بعد کارمند وزارت راه شد و دیری نپایید که ریاست حسابداری بنادر شمال را بدو سپردند.
او در سال 1318ش. ریاست اداره طرق و شوارع شهسوار را به عهده گرفت و تا سال 1320ش. که به وزارت پیشه و هنر انتقال یافت، در آن سمت بود. وی نخست به عنوان رئیس حسابداری وزارت پیشه و هنر و سپس مدیر کل آن وزارتخانه شد و سرانجام در سال 1324ش. به معاونت وزارت پیشه و هنر ارتقای مقام یافت.
آعاز فعالیتهای سیاسی آرامش
در همین سال(1324) قوامالسلطنه، نگران برخی ناآرامیهای اجتماعی بود. این نآرامیها حاصل تحولاتی بود که در سالهای پس از جنگ دوم بینالملل روی داد. همچنین گسترش روزافزون نارضایتی میان کارگران که حزبتوده ایران به آن دامن میزد بر نگرانی قوامالسلطنه میافزود؛ بدین سبب، او تنی چند از یاران مورد اعتماد خویش، یعنی مهدی شریفامامی، مصیب نفیسی، فتحالله معتمدی، جمشید فرمانفرماییان و احمد آرامش را برای بررسی و تهیه مقدمات تأسیس وزارت کار مأمور کرد. قوام پس از تشکیل آن وزارتخانه، نخست، مظفر فیروز و سپس احمد آرامش را با عنوان وزیر کار، وارد کابینه خویش کرد.(1)احمد آرامش پس از تأسیس حزب دموکرات ایران به رهبری قوامالسلطنه به عضویت کمیته تبلیغات حزب درآمد؛ زیرا وی در مقدمات ایجاد آن، نقش اساسی داشت. در آن زمان، تصمیمات مهم مملکتی و سیاستهای حزب مذکور برای مقابله با گروههای سیاسی رقیب در جلسات خصوصی حزب مذکور اتخاذ میشد. علی امینی، احمد آرامش، اسدی و اعزاز نیکپی در وزارت امور خارجه، این جلسات را برپا میکردند.
آرامش پس از گرفتن امتیاز نشر روزنامه دیپلمات، از آن به صورت ارگان دفتر رهبر کل حزب دموکرات ایران بهرهبرداری میکرد. وی با نگارش مقالات گوناگون به توجیه مسائل سیاسی روز و دفاع از قوام و حزب دموکرات ایران میپرداخت. او پس از سقوط کابینه قوام، خانهنشین شد.
پس از کنارهگیری قوامالسلطنه، قرار بود که احمد آرامش به نخستوزیری منصوب شود و حتی شاه از او خواسته بود که صورت اسامی وزرایش را تهیه کند. هدف شاه، این بود که وی برنامه اصلاحات ارضی را اجرا کند.
اشرف پهلوی که مایل بود، قبل از انتصاب او به نخستوزیری، از برنامهها و میزان تبعیتش در مقام جدید، اطمینان حاصل کند، عبدالرضا انصاری جوان را نزد آرامش فرستاد. او در دیدار با انصاری گفته بود که به خانم بگو: «ادارهاش میکنم.» طبیعی بود که جواب وی به مذاق اشرف پهلوی خوش نیاید و انتصابش به نخستوزیری نیز منتفی شود. در نتیجه، علی امینی بر کرسی صدارت نشست.
البته توقع اشرف بیجا هم نبود؛ زیرا آرامش از زمان نخستوزیری هژیر، همراه خسرو هدایت، جهانگیر تفضلی، معدل و دهقان، عضو کمیتهای بود که تحت نظر اشرف تشکیل میشد و این افراد به صورت غیر رسمی و گاه در خفا مجری دستورها و سیاستهای اشرف بودند.
او تا سال 1339 که به سفارش جعفر شریف امامی و تأیید شاه به سمت وزیر مشاور و سرپرست سازمان برنامه منصوب شد، فاقد سمت دولتی و رسمی بود.
آرامش بعد از کودتا
شکست تز جبهه ملی، در ملی شدن صنعت نفت و مبارزهی همه جانبهای که آمریکاییها در جهان و ایران علیه دکتر مصدق و یاران جبهه ملیاش آغاز کردند، آنچنان شیرازه مملکت را از هم پاشید که عدهای را از جمله احمد آرامش را به سوی مخالفان رژیم سوق داد.وی یک سازمان اطلاعات قوی تشکیل داده بود که همه رفت و آمدها و کارهای محرمانۀ عوامل آمریکایی، افسران سیا، شخص «ژوزف گودوین» (رئیس سیا در ایران) و فعالان برای سقوط جبهه ملی زیر نظر داشتند. البته به دلیل آشنا نبودن آرامش و مصدق، این اطلاعات، هرگز به دست مصدق نرسید.
مخالفت با حکومت
او پس از سقوط کابینه شریف امامی و به قدرت رسیدن دکتر علی امینی با نگارش مقالات مختلف و همکاری همفکران خویش در گروه ترقیخواهان به مخالفت با حکومت جدید برخاست و در نتیجه در هشتم تیرماه 1340ش. دستگیر شد و سیزده روز در زندان به سر برد.(2)مدتی بعد، کابینه علی امینی سقوط کرد و اسدالله علم، زمام امور را در دست گرفت؛ ولی مخالفت و ضدیت احمد آرامش و یاران وی با نظام حاکم ادامه یافت، تا جایی که آنان با صدور اعلامیه «کمیته جمهوریخواهان ایران» خواستار تغییر شکل رژیم شدند.
او بعد از گذراندن هفت سال در زندان آریامهر به علت شدت یافتن بیماری کبد و کلیه آزاد شد. سپس در خانه دخترش مهدخت منزل گزید و به توصیه دامادش، دکتر صادق میرعماد، برای مداوا و کسب سلامتی چند هفتهای در بیمارستان بستری شد.
اقامت آرامش در خانه دخترش میتوانست، بهانهای باشد تا مقامات امنیتی برای آنان مزاحمت فراهم سازند؛ بدین سبب، او مدتی بعد به هتل سینا نقل مکان کرد. ساواک در این زمان برای تحقیر شخصیت وی بعد از مرگش چنین اعلام کرد: «آرامش شدیداً معتاد به قمار بوده و در بازیهای کلان، مبالغ هنگفتی باخته و به بانکها مقروض شده بود و چون قادر به پرداخت بدهیها نبوده دست به خودکشی زده که او را نجات دادهاند؛ ولی به خاطر بدهیهای زیاد، متوجه ایادی بیگانه شده که از او قصد سوء استفاده داشتهاند. در این هنگام، داماد او، دکتر میرعماد که از دست او به ستوه آمده بود، از او خواسته بود که منزلش را ترک کند.»
وی سرانجام به دست عوامل ساواک در پارک لاله تهران ترور شد و در قطعه ۷، ردیف ۵۳، شماره ۳۰ بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد.
سرگرمی عمده آرامش در این دوران، پیادهروی در پارک بود، یعنی در گردشگاهی که در آن به استناد اخبار مندرج در جراید در تاریخ 24 مهر 1352 به ضرب چند گلوله از پای درآمد و دکتر بقایی، نماینده سابق مجلس شورای ملی، جواز دفن وی را به دلیل پارگی قلب صادر کرد.
پی نوشت:
1- ترور رئیس سازمان برنامه و بودجه، خبرگزاری فارس
2- بازیگران سیاسی عصر رضاشاهی و محمدرضا شاهی. ناصر نجمی