تبیان، دستیار زندگی

روز هفتم اردیبهشت 1367

تاریخ قهر و آشتی تهران و ریاض

تیرگی روابط دو كشور زمانی به اوج خود رسید که در ششم اردیبهشت 1367 عربستان اقدام به قطع یك جانبه مناسبات سیاسی با جمهوری اسلامی ایران كرد و این قطع رابطه حدود سه سال به طول انجامید...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

تهران و ریاض

روز هفتم اردیبهشت 1367 و یك روز پس از اعلام قطع رابطه عربستان با جمهوری اسلامی ایران از تلویزیون ریاض، دولت عربستان با احضار سفیر ایران در ریاض و اعلام یك مهلت یك هفته‌ای برای خروج وی از آن كشور، عملاً روابط خود را با ایران قطع كرد.

روابط ایران وعربستان سعودی در 1307، بعد از تأسیس حكومت سعودی برقرار شد، ولی سفارت ایران در ریاض در 1309 دایر شد. با این حال مناسبات دو كشور به دلیل تفاوت نگرش ایدئولوژیك دو دولت چندان صمیمانه و مستحكم نبود. سفارت ایران در عربستان نیز توسط سفیر اكرودیته ایران در مصر اداره می‌شد. این مناسبات كم وبیش تا 1322 ادامه یافت‌. در این سال درگیری‌های خونینی بین شیعیان و مقامات عربستان و اتباع ایرانی و سعودی در گرفت. همچنین یك حاجی ایرانی به نام «ابوطالب یزدی‌» در ملاء عام‌، گردن زده شد. این حادثه روابط دو كشور را تیره تر از قبل ساخت.

روابط ایران و عربستان تا قبل از تشكیل اوپك در چارچوب حفظ دو رژیم سلطنتی‌، ادعای مشترك حاكمیت دو دولت در مورد حاكمیت بر مسلمانان و دشمنی مشترك هر دو كشور با جمال عبدالناصر خلاصه می‌شد. اما بعد از تشكیل این سازمان‌، روابط ایران و عربستان سعودی از جنبه‌های فوق فراتر رفته و خط مشی سیاسی و اقتصادی را نیز دربر گرفت‌. دو كشور همچنین در زمینه مسائل اوپك‌، فلسطین‌ و سازمان كنفرانس اسلامی، هماهنگی داشته و هر دو با یك دیدگاه به امریكا و شوروی می‌نگریستند. دكترین نیكسون نیز هر دو كشور را به زرادخانه سلاحهای امریكایی تبدیل كرده بود.

سیر روابط ایران و عربستان بعد از سقوط حكومت پهلوی فراز ونشیب‌های بسیاری به خود دیده است. عربستان در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی ایران سیاست احتیاط، سكوت و نظارت را در پیش گرفت، ولی پس از مدتی هیأتی بلندپایه به سرپرستی دبیركل «رابطه العالم اسلامی‌» را برای تبریك پیروزی انقلاب اسلامی به ایران فرستاد.

ملك خالد در اولین عكس‌العمل خود برپایی حكومت اسلامی را در ایران مقدمه نزدیكی و تفاهم هرچه بیشتر دو كشور خواند. فهد ولیعهد وقت عربستان نیز گفت‌: «برای رهبری انقلاب ایران احترام زیادی قائل هستیم‌.» اما رویكرد سیاست خارجی ایران در حمایت از جنبش‌های آزادیبخش در منطقه و جهان اسلام و همچنین برگزاری اولین حج توأم با برائت از مشركین توسط حجاج ایرانی‌، موجب سردی روابط دو كشور شد. مطبوعات و مقامات دو كشور مواضع تندی علیه هم اتخاذ كردند. ترس مقامات سعودی از انقلاب اسلامی بعد از قیام سلفی‌های تندرو و اشغال مسجدالحرام در 1400 هـ. ق و قیام شیعیان در منطقه «شرقیه‌» به فاصله كمی از آن‌، دو چندان گشت‌. بر این اساس عربستان خود را برای مقابله با جمهوری اسلامی و «صدورانقلاب‌» آن، آماده كردند. به همین سبب با شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، عربستان با كمك‌های اقتصادی‌، سیاسی‌، نظامی و تبلیغاتی خود، در كنار عراق قرار گرفت‌. مجموع این اقدامات باعث سردی و تیرگی روابط شد ومناسبات دو كشور را تا سطح كاردار تنزل داد.

در سال 1363 حادثه ربوده شدن یك فروند هواپیمای سعودی و فرود آن در فرودگاه مهرآباد و اقدامات مثبت جمهوری اسلامی ایران در پایان دادن به این حادثه، باعث شد روابط دو كشور تا حدودی رو به بهبود نهد. در همین مرحله، در 1364 سفر وزیرخارجه عربستان به جمهوری اسلامی و سفر وزیر خارجه وقت ایران به عربستان رخ داد. این سفرها باهدف بهبود روابط و حل پاره‌ای از مشكلات فیمابین چون حج و جنگ ایران و عراق صورت گرفت‌، اما نتیجه‌ای در پی نداشت‌. در 1365، عربستان برای فشار بر جمهوری اسلامی ایران و با افزایش صدور نفت‌، قیمت را كاهش داد كه به تیرگی مجدد در روابط دو كشور انجامید.

سردی حاكم بر روابط دو كشور و تشدید آن توسط امریكا با هدایت جریانات منطقه‌ای بر ضد ایران، همچنین شهادت 400تن از حجاج ایرانی در مراسم حج 1366 كه اعتراض شدید جمهوری اسلامی رابه دنبال داشت و در نهایت حمله تظاهركنندگان تهرانی به سفارت عربستان در تهران ـ 26 مرداد 1366 ـ كه كشته شدن یك دیپلمات سعودی ـ الغامدی ـ را به همراه داشت، تیرگی روابط دو كشور را به اوج خود رساند. سرانجام در ششم اردیبهشت 1367 عربستان اقدام به قطع یك جانبه مناسبات سیاسی با جمهوری اسلامی ایران كرد و این قطع رابطه حدود سه سال به طول انجامید.

علاوه بر مذاكرات سیاسی در طول سالهای قطع روابط دو كشور، موضوع پذیرش قطعنامه 598 شورای امنیت سازمان ملل توسط جمهوری اسلامی ایران گام مؤثری در تجدید رابطه با عربستان بود. عربستان قبول قطعنامه از سوی ایران را یك اقدام شجاعانه توصیف و از آن استقبال كرد. در این شرایط، جبهه‌گیری مطبوعاتی عربستان علیه جمهوری اسلامی متوقف شد و فهد شخصاً اعلام كرد كه با ایران اختلافی ندارد كه قابل حل نباشد. تهران نیز آمادگی خود را برای شروع مذاكرات مستقیم باریاض اعلام كرد.

تجاوز عراق به كویت در 1369 و مواضع ایران در این حادثه و هم نیاز شورای همكاری خلیج فارس به حمایت ایران‌، باعث شد تا كشورهای حاشیه خلیج‌فارس، به ویژه عربستان برای تجدید رابطه با جمهوری اسلامی ایران تلاش كنند.
 
سرانجام پس از سه سال قطع رابطه سیاسی‌، در پی مذاكرات وزرای خارجه دو كشور، تجدید روابط متقابل اعلام شد و مقامات تهران و ریاض در فروردین 1370 سفارتخانه‌های خود را در پایتخت‌های یكدیگر گشودند. بین سال‌های 1370ـ شروع مجدد روابط دو كشور ـ تا 1376 كه سال آغاز كار دولت اصلاحات است‌، دوره تنش‌زدایی و بسترسازی روابط دو كشور به شمار می‌آید.

ورود امیرعبدالله ولیعهد پادشاهی سعودی به تهران در آذر 1376 برای شركت در اجلاس سران كشورهای عضو سازمان كنفرانس اسلامی، نقطه اوج روند رو به بهبود مناسبات سیاسی دو كشور در دهه 1370 بود. پس از این سفر رفت و آمد بلندپایگان دوكشور به پایتخت‌های یكدیگر فزونی یافت.

گرایش‌های منطقه‌ای امیرعبدالله تاحدی توانسته بود روند تشنج زدایی در مرزهای این كشور را عملیاتی كند. تلاش برای تحكیم روابط تهران و ریاض، به ویژه از سال 1380 كه امریكا اسامه بن لادن سعودی الاصل را متهم به رهبری حادثه 11 سپتامبر كرد و دولت ریاض مورد سوءظن و تعرض سیاسی امریكایی‌ها قرار گرفت‌، اهمیت به سزایی یافت‌. درپی این حادثه و رفتار تحقیرآمیز امریكا با عربستان و اتباع سعودی‌، مقامات ریاض تلاش کردند حتی الامکان به تجدید نظر در برخی سیاستهای منطقه‌ای و بین المللی خود بپردازند و آثار روانی ناشی از افشای نقش سعودی در حادثه تروریستی 11 سپتامبر را از اذهان عمومی بزدایند.

با این حال از بهمن 1393 که پس از مرگ امیر عبدالله، امیر سلمان جانشین وی شد سیاستهای منطقه ای عربستان خصمانه شد و وی به تخریب هر آنچه که سلفش در روابط با همسایگان به وجود آورده بود پرداخت.

 سعودیها کینه پنهان خود را نسبت به ایران آشکار کردند. بی کفایتی آنان در حفظ جان و مال زائران ایرانی و فجایعی که هر از چند گاه یکبار در مناسک حج رخ می‌دهد و عده ای را به کام مرگ می‌کشد و معمولاً سعودیها خود را طلبکار آنها نشان می‌دهند، به تخریب هرچه بیشتر روابط دو کشور منجر شد.

 
در سالهای اخیر نیز پیدایش پدیده منفوری به نام داعش که از آبشخور سعودیها تغذیه می‌کند و نتیجه این تغذیه را به روشنی در عراق و سوریه می‌بینیم، نیز بر عمق شکاف موجود میان ایران و عربستان افزوده است.

هرچند نه عربستان سعودی و نه ایران علاقه ای به جنگی متعارف با یکدیگر ندارند – اتفاقی که محمد به سلمان، ولیعهد و وزیر دفاع عربستان آن را فاجعه بار می خواند – همیشه پتانسیل زد و خورد های مرزی در مرزهای ساحلی و یا فضاهای بی طرف در خلیج فارس وجود دارد. میادین مشترک گازی و جزایر مورد مناقشه، از موارد آشکار نزاع هستند. ایران ممکن است آزمایش های موشکی خود را نزدیک و نزدیک تر به سواحل و خطوط دریایی انجام دهد. گشت های هوایی ممکن است دست به آزمایش یکدیگر بزنند: این اتفاق در جریان جنگ ایران و عراق و در امتداد آنچه "خط فهد" نامیده می شد رخ داد تا آنکه جنگنده های رهگیر سعودی دو جنگنده ایران را در سال 1984 ساقط کردند. ایران و کشورهای خلیج فارس می توانند از عملیاتی هایی ایذایی و یا مین گذاری دریایی علیه مسیرهای تجاری یکدیگر استفاده کنند، تاکتیکی که دهه 1980 مورد استفاده قرار گرفت. حملات سایبری نیز سلاحی غیر قابل انکاری برای هر دو طرف است.

از برخی جهات، محتمل است در سال های پیش رو هر دو طرف خطای محاسبه داشته باشند و عملیات نظامی محدود و تند و تیزی علیه یکدیگر انجام دهند. این خود یک هشدار خواهد بود. هم ایران و هم کشورهای خلیج فارس در مقایسه با زمان جنگ ایران و عراق بسیار بیشتر مسلح شده اند. نیرو هوایی پیشرفته سعودی و متحد اصلی اش امارات متحده عربی اینک قادر است عملا تمام تاسیسات بندری ایران، ترمینال های نفتی و مهمات هدایت شونده ساحلی ایران را نابود کنند. ایران نیز می تواند با راکت های عجیب و غریب خود و موشک های هدایت شوند و دقیق با برد بالا سواحل کشورهای خلیج فارس را آب کش کند.

پی توشت: 
1- موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی
2- دیپلماسی ایرانی