جدال فرامتنی موافقان و مخالفان در خدمت فیلم
چرا «لاتاری» میفروشد؟
آخرین ساخته محمدحسین مهدویان بلافاصله بعد از حاشیههای جشنواره سی و ششم در اکران نوروز به نمایش درآمد و تا اینجا توانسته به فروش مطلوبی دست یابد. با توجه به اینکه «لاتاری»برخلاف اغلب کارهای پر فروش سالهای اخیر کمدی نیست، پس دلایل پر فروش شدنش چیست؟
جریان تولید «لاتاری» از پیش تولید و پروانه ساخت تا زمان اولین نمایش آن در جشنواره فیلم فجر گمانه زنی های زیادی را به وجود آورده بود و به دلیل حساسیت موضوعش کنجکاوی ها برای دیدن را دو چندان می کرد؛ ضمن اینکه تجربه فیلمسازی مهدویان تا الان با هر اثر اتفاق جدید و قابل توجهی پیش روی مخاطب قرار داده، بنابراین خیلی ها برای دیدن «لاتاری» تعجیل داشتند و در همان زمان جشنواره هم چه در میان اهالی رسانه و چه در سینماهای مردمی از فیلم هایی بود که صف های طولانی برای دیدنش بسته شد.
نقدها و یادداشت های زیادی درباره «لاتاری» نوشته شده که بخش زیادی از آنها رو به روی هم قرار می گیرد. تعدادی در ستایش غیرت ملی و قهرمان نوشتند و در مقابل عده ای این انتقام گیری شخصی و هیجانی را به شدت مذمت کردند. اگرچه «لاتاری» برخلاف سایر آثار مهدویان مورد پسند بخشی از موافقان او از جمله نگارنده نیست اما مورد توجه قرار گرفتن آن در گیشه قابل توجه است.
مطمئنا حاشیه ها و مناسبات اکران در فروش «لاتاری» بی تاثیر نیست اما اینکه تازه ترین اثر مهدویان تا الان توانسته در کنار فیلم های کمدی با فروش نزدیک به یازده میلیارد دومین فیلم پرفروش نوروز باشد دلایل دیگری هم دارد. کمااینکه اثر قبلی او «ماجرای نیمروز» با موضوع جدید و ملتهبی که داشت نهایت توانست به فروش چهار میلیاردی برسد. داستان «لاتاری» تا نیمه های آن چندان مورد اختلاف نیست، اختلاف اصلی از نیمه های میانی فیلم شروع می شود. وقتی داستان به موضوعی ورود پیدا می کند که قضاوت آن در سلایق مختلف نتیجه ای متفاوت دارد.
همراهی مخاطب با قهرمان
مخاطب برای رفتن به سینما بهانه می خواهد، آن هم مخاطب سرسخت امروز که در احاطه رسانه ها خیلی راحت نیازش را برطرف می کند. فیلمی که بتواند مخاطبش را از ابتدا تا اتنهای داستان همراه کند و احساساتش را هرچند با تلخی تحریک نماید در رسیدن به هدفش موفق بوده؛ جنس «لاتاری» از این دست است. حتی اگر فیلم را دوست نداشته باشی تا پایان با آن همراه می شوی و نهایت می توانی با تایید سوژه جذاب و تازه آن که برای اولین بار در یک اثر داستانی به نمایش درآمده بخش پایانی فیلم را مذمت کنی.
اینکه تماشاگر در سالن سینما همراه با شخصیت های داستان عکس العمل نشان می دهد و گاهی آن را تشویق می کند یا ناسزا می گوید نشان از برقراری ارتباط فیلم با مخاطب دارد حتی اگر از نظر صاحب نظرانی داستان از نظر روایی و منطقی نقص داشته باشد. مخاطبان «لاتاری» با شخصیت های داستان همراه هستند. جدای از دلسوزی برای کاراکتر امیرعلی (ساعد سهیلی) و نگین (زیبا کرمعلی)، بیشترین واکنش های هیجانی تماشاگرها از آن سامی (مهدی زمین پرداز) و موسی (هادی حجازی فر) است. تماشاگر دوست دارد با شخصیت های یک فیلم ارتباط بگیرد فرقی هم نمی کند آن شخصیت مثبت، خاکستری و حتی منفی باشد. در واقع سینما با قهرمان هایش جذاب است، حتی اگر آن ها قهرمان دوست داشتنی ما نباشند.
لاتاری فیلمفارسی است؟
فیلمفارسی با تعریفی کلی که آن را یک سینمای عامه پسند می دانند همیشه مورد توجه مخاطب عام بوده و هراندازه هم منتقدانی آن را سرزنش یا رد کنند باز هم مخاطب دارد. بعضی منتقدان به ویژه آن ها که ناراضی ترند در نقد «لاتاری» از عنوان فیلمفارسی یاد می کنند، این در حالی است که مهدویان همان ابتدا در نشست پرسش و پاسخ فیلم در ایام جشنواره گفت ایرادی ندارد اگر «لاتاری» فیلم های جاهلی دوره فیلمفارسی را به یاد شما می اندازد.
نباید فراموش کرد یک اثر سینمایی هر اندازه هم در متن حرف برای گفتن داشته باشد باز هم عموم مخاطبان آن را برای سرگرمی انتخاب می کنند نه آموزش و آگاهی. از طرفی اگر قرار باشد فیلمی که اساسش زاییده تخیل است از هر رفتار و حرکت غیر متعارفی دوری کند دیگر فیلم نیست و جذابیت ذاتی اش لطمه می خورد. علاوه بر اینکه سوژه «لاتاری» برای مخاطب جذاب است، دیدن چیزی خلاف آنچه از نظم و قانون در ذهن داریم تماشاگر را جذب می کند.
سایه سنگین سیاست
صحبت های جنجالی و شتابزده عوامل در ایام جشنواره بی تاثیر در فضای به وجود آمده علیه فیلم نبود، فضایی که در اکران به خدمت فیلم درآمد و به فروش بیشتر آن کمک کرد. صحبت های محمدحسین مهدویان در مقام کارگردان و محمود رضوی به عنوان تهیه کننده در دفاع از فیلم با حمایت های حاشیه ساز سایر عوامل همراه شد و با بحث های سیاسی گره خورد. در مقابل هم عده ای از فرصت فراهم شده نهایت استفاده را کردند و نقدها علیه «لاتاری» بیشتر جنبه سیاسی پیدا کرد. در حالیکه محدود کردن سوژه ها با نگاه های سخت گیرانه و پر رنگ کردن جناح بندی های سیاسی در تحلیل مانع از تفسیر درست ماجرا می شود. برای تحلیل و نقد یک اثر، بهتر است سینما را با ویژگی های خودش در نظر بگیریم نه موضوعات فرامتنی اگرچه آن هم مهم است. اگر «لاتاری» را بیشتر با نگاه سینمایی و کمتر سیاسی - امنیتی نگاه کنیم یک فیلم مخاطب پسند است که می توان به داستان و محتوای آن اشکالاتی وارد کرد.
نقدها و یادداشت های زیادی درباره «لاتاری» نوشته شده که بخش زیادی از آنها رو به روی هم قرار می گیرد. تعدادی در ستایش غیرت ملی و قهرمان نوشتند و در مقابل عده ای این انتقام گیری شخصی و هیجانی را به شدت مذمت کردند. اگرچه «لاتاری» برخلاف سایر آثار مهدویان مورد پسند بخشی از موافقان او از جمله نگارنده نیست اما مورد توجه قرار گرفتن آن در گیشه قابل توجه است.
مطمئنا حاشیه ها و مناسبات اکران در فروش «لاتاری» بی تاثیر نیست اما اینکه تازه ترین اثر مهدویان تا الان توانسته در کنار فیلم های کمدی با فروش نزدیک به یازده میلیارد دومین فیلم پرفروش نوروز باشد دلایل دیگری هم دارد. کمااینکه اثر قبلی او «ماجرای نیمروز» با موضوع جدید و ملتهبی که داشت نهایت توانست به فروش چهار میلیاردی برسد. داستان «لاتاری» تا نیمه های آن چندان مورد اختلاف نیست، اختلاف اصلی از نیمه های میانی فیلم شروع می شود. وقتی داستان به موضوعی ورود پیدا می کند که قضاوت آن در سلایق مختلف نتیجه ای متفاوت دارد.
همراهی مخاطب با قهرمان
مخاطب برای رفتن به سینما بهانه می خواهد، آن هم مخاطب سرسخت امروز که در احاطه رسانه ها خیلی راحت نیازش را برطرف می کند. فیلمی که بتواند مخاطبش را از ابتدا تا اتنهای داستان همراه کند و احساساتش را هرچند با تلخی تحریک نماید در رسیدن به هدفش موفق بوده؛ جنس «لاتاری» از این دست است. حتی اگر فیلم را دوست نداشته باشی تا پایان با آن همراه می شوی و نهایت می توانی با تایید سوژه جذاب و تازه آن که برای اولین بار در یک اثر داستانی به نمایش درآمده بخش پایانی فیلم را مذمت کنی.
اینکه تماشاگر در سالن سینما همراه با شخصیت های داستان عکس العمل نشان می دهد و گاهی آن را تشویق می کند یا ناسزا می گوید نشان از برقراری ارتباط فیلم با مخاطب دارد حتی اگر از نظر صاحب نظرانی داستان از نظر روایی و منطقی نقص داشته باشد. مخاطبان «لاتاری» با شخصیت های داستان همراه هستند. جدای از دلسوزی برای کاراکتر امیرعلی (ساعد سهیلی) و نگین (زیبا کرمعلی)، بیشترین واکنش های هیجانی تماشاگرها از آن سامی (مهدی زمین پرداز) و موسی (هادی حجازی فر) است. تماشاگر دوست دارد با شخصیت های یک فیلم ارتباط بگیرد فرقی هم نمی کند آن شخصیت مثبت، خاکستری و حتی منفی باشد. در واقع سینما با قهرمان هایش جذاب است، حتی اگر آن ها قهرمان دوست داشتنی ما نباشند.
لاتاری فیلمفارسی است؟
فیلمفارسی با تعریفی کلی که آن را یک سینمای عامه پسند می دانند همیشه مورد توجه مخاطب عام بوده و هراندازه هم منتقدانی آن را سرزنش یا رد کنند باز هم مخاطب دارد. بعضی منتقدان به ویژه آن ها که ناراضی ترند در نقد «لاتاری» از عنوان فیلمفارسی یاد می کنند، این در حالی است که مهدویان همان ابتدا در نشست پرسش و پاسخ فیلم در ایام جشنواره گفت ایرادی ندارد اگر «لاتاری» فیلم های جاهلی دوره فیلمفارسی را به یاد شما می اندازد.
نباید فراموش کرد یک اثر سینمایی هر اندازه هم در متن حرف برای گفتن داشته باشد باز هم عموم مخاطبان آن را برای سرگرمی انتخاب می کنند نه آموزش و آگاهی. از طرفی اگر قرار باشد فیلمی که اساسش زاییده تخیل است از هر رفتار و حرکت غیر متعارفی دوری کند دیگر فیلم نیست و جذابیت ذاتی اش لطمه می خورد. علاوه بر اینکه سوژه «لاتاری» برای مخاطب جذاب است، دیدن چیزی خلاف آنچه از نظم و قانون در ذهن داریم تماشاگر را جذب می کند.
سایه سنگین سیاست
صحبت های جنجالی و شتابزده عوامل در ایام جشنواره بی تاثیر در فضای به وجود آمده علیه فیلم نبود، فضایی که در اکران به خدمت فیلم درآمد و به فروش بیشتر آن کمک کرد. صحبت های محمدحسین مهدویان در مقام کارگردان و محمود رضوی به عنوان تهیه کننده در دفاع از فیلم با حمایت های حاشیه ساز سایر عوامل همراه شد و با بحث های سیاسی گره خورد. در مقابل هم عده ای از فرصت فراهم شده نهایت استفاده را کردند و نقدها علیه «لاتاری» بیشتر جنبه سیاسی پیدا کرد. در حالیکه محدود کردن سوژه ها با نگاه های سخت گیرانه و پر رنگ کردن جناح بندی های سیاسی در تحلیل مانع از تفسیر درست ماجرا می شود. برای تحلیل و نقد یک اثر، بهتر است سینما را با ویژگی های خودش در نظر بگیریم نه موضوعات فرامتنی اگرچه آن هم مهم است. اگر «لاتاری» را بیشتر با نگاه سینمایی و کمتر سیاسی - امنیتی نگاه کنیم یک فیلم مخاطب پسند است که می توان به داستان و محتوای آن اشکالاتی وارد کرد.
بیشتر بخوانید: بازگشت قهرمان به سینما همه حواشی «لاتاری» |