تبیان، دستیار زندگی

با علیرضا شجاع نوری درباره سایه روشن های فجر جهانی

ایرانیزه کردن یک جشنواره فرنگی

چهارمین جشنواره جهانی فجر در حالی به نیمه رسیده است که در قیاس با سه دوره گذشته،سر و شکلی آبرومندتر دارد؛چه از نظر کیفیت فیلم ها و نحوه برگزاری،چه سطح مهمان های خارجی. با این حال برخی اشکالات همچنان باقی است. درباره این جشنواره با علیرضا شجاع نوری مدیر تبادل تجارب سینمایی گفت و گو کرده ایم.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : احمد رنجبر
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
علیرضا شجاع نوری

شجاع نوری در دوره های سی و چهارم و سی و پنجم جشنواره، مسول نشست‌های تخصصی بود. او برای عامه مخاطبان با نقش عبدالله در فیلم«روز واقعه» شناخته می شود. شجاع نوری تجربه بازی در«شیر سنگی» ،«تردید» و « محمد رسول‌الله(ص)» را نیز دارد.

هویت اصلی جشنواره فجر به بخش ملی آن است و همان زمان هم که بخش بین الملل در آن ادغام بود کسی توجهی به آن نمی کرد. شرایط کشورمان مثل تحریم، قانون ممیزی، پوشش مهمان های خارجی،رقبای گردن کلفت  و ... کار را برای بخش جهانی سخت می کند. بهتر نبود این بخش کنار بخش ملی می ماند؟

مثل این می ماند که می گویند هوا دارد سرد می شود بیایید حرکت کنیم به سمت یک جای گرم. اگر در این حرکت ، هر پنج دقیقه یک بار شیشه ماشین را پایین بکشیم و بگوییم کجاست این جای خوش آب و هوا یعنی به کارمان شک داریم. پس می گوییم چرا خودمان را خسته می کنیم و احتمالا مسیر را ادامه نمی دهیم ....  باید حوصله داشت. مگر ما می توانیم معجزه کنیم. اگر می توانستیم دو ساله فرهنگ سازی کنیم که خیلی وضع مان بهتر از این بود. ما آجر به آجر روی هم می گذاریم برای ساخت یک قصر. به فرض این که ما را وسط راه پیاده کردند. خودمان نباید به سمت ییلاق راه بیفتیم؟ ما باید به حرکت مان ادامه دهیم.

دلیل این که موافق جدایی بخش ملی و جهانی هستید چیست؟

من همیشه می گفتم برای چه جشنواره ایجاد می کنیم؟ برای توجه است دیگر. این که متوجه یک نکات شویم و در ادامه به کارمان بیاید. اگر فیلم های خارجی در کنار فیلم های ایرانی نشان دهیم ولی همه توجه ها به سمت بخش ملی باشد چه جوری می توانیم متوجه سینمای جهان باشیم؟پس باید این را از زیر نور آن یکی در بیاوریم که دیده شود.

اشاره کردید برای ثمر دادن جشنواره باید حوصله داشت. مسیر برای شما روشن است؟

بله؛ شخصا بر این باورم بر این است که اگر رستگاری بشر روی زمین را می خواهیم باید به او زبان فارسی یاد بدهیم. آرزوی غایی من این است که فرهنگ ایرانی و زبان فارسی باید اشاعه پیدا کند. هر جشنواره ای سیاست هایی دارد؛ من می گویم حتی اگر قوی ترین جشنواره را در ایران برگزار کردیم، وقتی قابل اتکا است که زبان فارسی را اشاعه دهیم. اگر این زبان اشاعه پیدا کند، جلوی خیلی از انحطاط های بشری را می توانیم بگیریم. از طریق زبان فارسی می توانی با کسی که ششصت سال پیش چیزی گفته راحت ارتباط برقرارکرد. زبان های دیگر این قابلیت را ندارند. شما راحت می توانی با مولانا و حافظ مشورت کنی چون فارسی بلدی. اگر مردم زبان فارسی بلند نباشند، نمی توانند با بزرگانی این چنین، مشورت کنند. برای همین است که می گویم رستگاری بشر زمانی است که فارسی بداند.

نگاه تان مطلوب است ولی زیاد از حد آرمانی به نظر می رسد.

 من می گویم باید جشنواره را با این نیت برگزار کرد. الان هم کارهایی که می کنم در راه این آرمان است. چین هم از برپایی جشنواره هدفی دارد و می خواهد کالای خودش را بفروشد. ما اما اهل کالا فروختن نیستیم ما باید کاری کنیم که فرهنگ مان و نام کشورمان در دنیا با احترام ذکر شود. تنها راه بقای ما ایرانی هامحبویت است. هیچ راه دیگری ندارد؛ما باید هر کاری کنیم که محبوب باشیم. اگر نباشیم تمام مشخصات موردنفرت قرارگرفتن توسط ملت های دیگر را داریم: ما باهوش هستیم، ما آرام نمی گیریم،توی قوطی جا نمی گیریم و این ویژگی هایی است که دیگران بر نمی تابند. پس باید محبوب باشیم تا بمانیم. باورم این است که ایرانی باید تمدن را حفظ کند.چون این جوری فکر می کنم ،پس جشنواره جهانی ایده آل من نیست بلکه باید در مدت کوتاه بدانیم سینمای جهان چطور پیام می گیرند. ته فیلم خارجی برای من این است: ما باید بدانیم مردم هر کشوری چه فیلم هایی دوست دارند و براساس آن فیلم هایی بسازیم تا بتوانیم سلیقه شان را تامین کنیم.

حرف درستی است ولی قبل از آن باید خیلی از بدیهیات در داخل کشور حل شود. منظورم سلیقه ای است که دارد حاکم می شود و به فرهنگ ضربه می زند.

ببین وضع بدتر از این است؛ روز به روز غلط های نوشتاری و گفتاری میان مردم بیشتر می شود و این دل آدم را می سوزاند. به خاطر این که از توجه دست برداشته ایم؛ باید همه توجهات به فرهنگ خودمان باشد.

جشنواره جهانی فجر

شما در دهه شصت در جشنواره های زیادی شرکت می کردید تا فیلم های مناسب برای اکران و نیز نمایش در تلویزیون تهیه کنید. با این تجربه، فکر می کنید جشنواره جهانی فجر صاحب چه جایگاهی است؟

دوست دارم ابتدا یک نکته را توضیح بدهم. متر و معیارمان برای این که یک جشنواره، چه قدر و منزلتی دارد چیزهایی است که تا الان شنیده ایم یا از نزدیک دیده ایم و البته مدلی که ازجشنواره ملی فجر به یاد داریم. این ها در ذهن همه مان تبدیل به چیزی می شود و بر اساس آن یک اظهار نظرهایی می کنیم(حرفم بار منفی ندارد) و چون این تصویر واهی است نمی دانیم شاکله اش چیست. ما می توانیم یک چیزی را هدف گذاری کنیم و افعالی را صورت دهیم تا کمک کند به آن هدف برسیم.حالا اسم این افعال را می گذارم جشنواره. یعنی جشنواره ما روزی جشنواره صد در صد مطلوب ما خواهد بود و نسل های بعد از آن بهره مند می برند که بومی شده باشد. ما داریم به سمتی می رویم که این جشنواره، جشنواره «ما» باشد. شاید اگر هیچ جشنواره ای در دنیا وجود نداشت و می خواستیم اولین بار این کار را انجام دهیم دنبال یک واژه بودیم ؛ مثلا می گفتیم «گردهمایی سمعی بصری».

ولی جشنواره فجر ،حتی بخش ملی آن، به مدل مطلوب دست نیافته.

ببینید، من شخصا با آن رویا و آرزو درجشنواره ها کار می کنم و کسی بگوید این مدل ایده آلم نیست من به درجه اولی، می گویم این ایده آل ام نیست. آرزوی من این است جشنواره در استانداری باشد که ما را به سمت ایده آل ببرد و به این امید در این گردهم آیی سمعی بصری کار می کنم. هر سال هم آن را روتوش می کنم تا به هدفی که داریم نزدیک شویم.

جشنواره ای توی جهان بوده که بگویید فجر می تواند از آن الگو بگیرد؟

من در جشنواره های خارج که شرکت می کردم هیچ وقت آرزو نمی کردم کاش یک جشنواره می داشتیم مثل کن که فرش قرمز و فلان و بهمان داشته باشد یا جای ژیل ژاکوب باشم. بلکه می گشتم ببینم چه چیز این جشنواره ها خوب است که ما از آن ها استفاده کنیم. می دیدم سالی یک بار دور هم جمع می شوند مشکلات سینما را بررسی می کنند،درباره تکنولوژی روز حرف می زنند و ... می گویم چقدر خوب است که ما هم این کار را بکنیم.

بیشتر بخوانید:
بفرمایید فیلم