تبیان، دستیار زندگی

آمدی و حسین(ع) خندان شد

سالروز میلاد مسعود حضرت امام زین العابدین(ع)، روزی از روزهای جشن و شادی اهل بیت (ع) و بازخوانی اشعار سروده شده در مدح و ثنای آنان است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

یا سید الساجدین

امروز پنجمین روز از ماه مبارک شعبان است؛ روزی که طلوع سراسر نور سیدالساجدین(ع) در آن اتفاق افتاد تا بخشی از ادبیات منظوم آئینی ایران زمین به نقل و حکایت آن اختصاص یابد:

      سحرِ پنجم عبادت بود
      کوچه های خدا مُعطّر شد

      مردی از سمت ابرهای دعا
      آمد و خشکی لبم تر شد

      مردی از سمت آفتاب آمد
      با مفاتیحِ مستجاب آمد

      آمده تا مرا تکان بدهد
      چشم گریان به این و آن بدهد

      به رویِ پُشت بامِ سحر 
      با صدای خدا اذان بدهد

      بشکند میله ی قفس را تا 
      بال ما را به آسمان بدهد

      با خودش مُصحف آورده
      تا خدا را به ما نشان بدهد

      به نگاهش دخیل می بندیم
      تا مناجات یادمان بدهد

      ای مسیحِ سبزِِ نجات
      بر مناجات کردن ات صلوات

اینک و در ابتدای این نوشتار، یکی از اشعار علی اکبر لطیفیان را در پاسداشت ولادت آن امام هُمام در برابر دیدگان دوستداران اهل بیت می نهیم:

روز میلادتان چه روزی بود

در مدینه هوا بهاری بود


برق می زد نگاهتان از عشق

وقت یک عکس یادگاری بود


روز میلادتان چه روزی بود

چشم عالم به دستِ آقا بود


سر تبریک گفتنِ به حسین

بین خورشید و ماه دعوا بود


روز میلادتان خدا خندید

«فَتَبارَک» دوباره نازل شد


حضرت حق برای شیعه ی تو

امتیازات ویژه قائل شد


روز میلادتان زُحَل پا شد

غُسل در آبِ حوضِ کوثر کرد


شاد باش اش به آسمانی ها

گوش آل اُمیّه را کر کرد


روز میلادتان نسیم آمد

غنچه ها را یکی یکی وا کرد


خنده های تو بس که شیرین بود

هوس شیر و شَهدِ خرما کرد


ای کلیمِ مدینه ی نبوی

مرد شب زنده دارِ سجّاده


همه ی عرش تحت سلطه ی توست

حضرت شهریارِ سجّاده

و این هم ابیات کوتاهی از شعر دیگر همین شاعر درباره این مناسبت مبارک و اشاره به مادر گرامی امام چهارم، یعنی حضرت شهربانو (س) :

آمدی و حسین خندان شد
همه جا جز بقیع چراغان شد

آمدی و به برکت نام ات
نام جدّت علی، فراوان شد

مادرت شد عروس زهرا و
افتخارش نصیب ایران شد

رمضان ماهِ سِرِّ شعبان است
رمضان شرح ماه شعبان شد

و اکنون نوبت به بخشی از شعر محمود ژولیده می رسد؛ شاعری که این شب و روز مبارک را، «مبارک سحر» و «فرخنده شب» می نامد و می آورد:

تا دل غمزده از هجر به فریاد آمد
نوری از سینه ی جانسوز به امداد آمد

عشق مشغول ثناخوانی اربابش بود
خبر از آمدن سیّدِ أوتاد آمد

چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی
آن شب ناب که با مژده ی میلاد آمد

طلب مغفرت از کوی خدا می کردم
بخشش دست کریمانه ی سجّاد آمد

به تماشای حرم، باغ بهشت آمده بود
که از آن باغ جنان، شاخه ی شمشاد آمد

گِرد او حور و مَلَک شاد به هم می‌گفتند
که در این ماه نبی، أفضلِ اعیاد آمد

حرم سبط نبی عاطفه باران شده بود
گوییا فاطمه هم دیدن نوزاد آمد

خنده از خنده ی ارباب ندیدم خوشتر
که در آغوش پدر، زینتِ عُبّاد آمد

تابش نور امامت ز جمالش پیداست
به حسین ابن علی، أفضل اولاد آمد

تا در آن لحظه به هم چشم دو رهبر وا شد
اُفُقِ قافله ی کرب و بلا پیدا شد

او در ادامه این شعر با اشاره به کتاب «صحیفه سجادیه» به عنوان «خواهر قرآن»، اشاره ای هم به مقامات امام معصوم (ع) دارد و ضمن توجه دادن به وقائع کربلا و عاشورا، چنین می سراید:

ای همه عمر و همه روز و شب ات عرفانی

وه که از بیم خدا سجده ی تو طولانی

این «صحیفه» است؛ زبورِ تو و اُختُ القُرآن

خطبه ‌های تو گواهِ سخن طوفانی

مادر توست پس از فاطمه؛ اُمُّ السُعَداء

پدرت، یثربی و مادر تو، ایرانی

شهربانو که به او فاطمه فرمود، عروس

دومین امِّ ائمّه ست همین ایرانی

هر کسی راه به درگاه که پیدا نکند

مام پاکیزه ی تو داشت عجب ایمانی

نوه ی حیدر کرّار که ایرانی شد

کشور ما شده از اصل و نَسَب، ربانی

کشور ما که به فامیلی تان ُمفتخر است

خاک این خِطّه به درگاه رضا معتبر است 

نه فقط سلطنت عشق تو محدود مجاز

که دو عالم به تولّای تو باشد ممتاز

دو جهان صنعت دستان کریمانه ی توست

ما تهی دست و به دستان تو داریم، نیاز

ای تبرّی ز عدوی تو، همه شرطِ عمل

وی تولّای تو امضایِ قبولیِ نماز

یونس از ترک ولای تو به ظلمت، محبوس

ماهی از بحر به لبّیک تو دارد آواز

مرغ خوش لهجه ز شیداییِ تو می خوانَد

نفس باد صبا از تو کند عشوه و ناز

ابر و باد و مه و خورشید به فرمان تو اند

بارش ابر به دستور تو برگردد باز

نه مَلَک هستی و طاووس؛ نه داری پر و بال

لیک هرگاه بخواهی بنمایی پرواز

نه زمان مانع فرمان تو باشد نه مکان

گُل ز تصویر در آری؛ چو کنی دست، دراز

این همه نصّ امامت به نهان است و عیان

چه نیاز است که تکرار نمایی إعجاز

گِل ما ساخته ی نورِ إضافات شماست

دل ما منبع سرشار إفاضات شماست

آسمان بی نفس گرم تو إحیا نَشَوَد

عرش و کرسی و فلک جز به تو برپا نشود

قلم و لوح به دستان تو عادت دارند

حکم جبریل مَلَک جز به تو امضا نشود

پسر فاطمه‌ ای؛ تا تو نخواهی هرگز

پسر مریم عمران که مسیحا نشود

ای عبادات تو مِصداق عبادات علی

بی عبادات تو محراب مُصلّا نشود

سوز دل، اشک سحر، حال مناجات ز توست

سفره ی ذکر دعا بی تو مُهیّا نشود

اولین روضه، پس از کرب و بلا کار تو بود

پرچم روضه که بی اذن تو برپا نشود

تا چهل سال فقط کار تو گرییدن بود

نهضت سرخ به جز اشک تو إبقا نشود

شام از خطبه ی غَرّای تو شد شام خراب

غل و زنجیر که مانع به تولّا نشود

پیشمرگ تو علی اکبر و عباس تو اند

بی علمداریِ تو قافله برجا نشود

زینب آماده ی فرمانبریِ حضرتِ توست

دولت مهدی زهرا ثمر نهضت توست

مریم سقلاطونی هم شعری را در مدح و ثنای حضرت علی بن الحسین (ع) و مادر گرامی ایشان تقدیم کرده که بخش هایی از آن اینچنین است: 

دختران قبیله‌های عرب
خادمِ شهربانوی عجم اند

عجمی کرده اند جانان را
آبرو داده اند ایران را

ای مناجاتِ تا خدا رفته
عرش را تا به انتها رفته

کیسه کیسه به شانه نان بُرده
خانه خانه سوی گدا رفته

بی تو معراج هم کسی برود
بی وضو محضر خدا رفته

بس که در حال سجده افتاده
رنگ پیشانی شما رفته

چاره ای کن برای ما ور نه
رمضان، آبروی ما رفته

و این هم یکی دیگر از ابیات این شعر که امام اباالحسن السجّاد (ع) را آبرودار پنجمین روز ماه شعبان می دانَد و از آن حضرت می خواهد تا ما را برای ورود به ماه ضیافت الهی یاری رسانَد:

آبرودارِ پنجم شعبان
دارد از راه می رسد رمضان

منبع: مهر