جمال عبدالناصر، دومین رئیسجمهور مصر
محبوبیت دومین رئیسجمهور مصر
جمال عبدالنّاصر رهبرانقلاب ۱۹۵۲ بود که منجر به سرنگونی پادشاهی خاندان محمد علی شد و اولین رئیسجمهور مصر، محمد نجیب را در حبس خانگی قرار داد و خود به جای او نشست!
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : شنبه 1397/02/01 ساعت 00:08
جمال عبدالنّاصر ، دومین رئیسجمهور مصر بود که از ۱۹۵۶ تا هنگام مرگ، چهارده سال قدرت را در دست داشت. پس از ملی کردن کانال سوئز و پیروزی سیاسی ناصر در بحران سوئز محبوبیت او هم در مصر و هم در جهان عرب، بهطور چشمگیری افزایش پیدا کرد. در سایه این پیروزی و محبوبیت، درخواستها برای یکپارچگی عربی تحت رهبری او افزایش یافت که منجر به ایجاد جمهوری متحده عربی (۱۹۵۸–۱۹۶۱) از اتحاد میان مصر و سوریه گردید. ناصر امروزه نیز در جهان عرب به دلیل گامهایش در زمینههای عدالت اجتماعی، یکپارچگی عربی، سیاستهای ضد امپریالیسم، شخصیتی بارز بهشمار میرود. آن دوره که به عنوان دوران ریاستجمهوریاش از آن یاد میشود، باعث رونق فرهنگ مصر شده و در آن زمان چند پروژه بزرگ اقتصادی مثل سد اسوان و شهر حلوان به بهرهبرداری رسیده است!
بحران کانال سوئز
در کنار این اقدام بینالمللی، یکی دیگر از اقدامات خطیر و جسورانه ناصر که نام وی را نهتنها در مصر بلکه در جهان عرب و کشورهای استعمارستیز پرآوازه کرد ملی کردن کانال سوئز بود. به اعتراف خود او، اقدام دکتر مصدق در کوتاه کردن دست انگلیس از صنعت نفت ایران، درس بزرگی برای او بود. وی در یک سخنرانی عمومی در 26 ژوئیه 1956، کانال سوئز را ملی اعلام کرد تا هزینه ساخت سد اَسْوان را تامین کند.
ناصر در سخنرانی خود سعی کرد تا به تاریخ و چگونگی ساخت کانال سوئز و زحمت و محنتی که بر دوش مصریان بود، اشاره کند. این موضوع به او امکان داد تا به نام سازنده کانال فردیناندو دولسپس اشاره کند، او این نام را حداقل سیزده بار تکرار کرد که بعدها معلوم شد «اسم رمز» عملیات اشغال دفاتر خارجی ادارهکننده کانال سوئز بود. این اقدام سرفصل جدیدی در سیاست اروپا، خاورمیانه و آمریکا بود. بحران سوئز و حوادثی که در پی آن آمد، پایان غمباری بر نفوذ دو کشور اروپایی فرانسه و بریتانیا در جهان رقم زد.
این اقدام با استقبال مردم مواجه شد، اما در 29 اکتبر 1956، اسرائیل و در 3 نوامبر همان سال، انگلیس و فرانسه، مشترکاً به مصر حمله نظامی کردند. بحران سوئز سرانجام با مداخله شوروی و امریکا پایان یافت، در حالیکه خسارات فراوانی به مصر وارد آمده بود.
ملی شدن کانال سوئز سبب شد تا آنتونی ایدن نخست وزیر وقت بریتانیا، شغل خود را از دست بدهد و در فرانسه، جمهوری چهارم ساقط و جمهوری پنجم به رهبری شارل دوگل ظهور کند و سرانجام اینکه بحران سوئز تفوق و برتری ایالات متحده را بر متحدان غربیاش آشکار کرد و موجب تقویت انگیزه شکلگیری چیزی بود که امروزه به اتحادیه اروپا شناخته میشود.
از نظر ناصر، سوسیالیسم عرب بر وحدت عرب برتری دارد و ابتدا باید در هریک از کشورهای عربی یک انقلاب اجتماعی صورت بگیرد. هدف جمال عبدالناصر اتحاد ملت عرب از خلیجفارس تا اقیانوس اطلس بود. نظریه او در مورد پانعربیسم، معطوف به محرومیت اجتماعی مشترک و تحمل رنجها و مصائب دوران گذشته کشورهای عربزبان بود و با سه عامل مهم ارتباط داشت: اشتراک زبان، اشتراک تاریخ، و اشتراک در تحمل رنجها و محرومیتها. نخستین اقدام ناصر در تحقق بخشیدن به آرمان وحدت جهان عرب، اتحاد میان مصر و سوریه بود. در دوران سختی که پس از بحران سوئز بر مصر میگذشت، تاسیس دولت بزرگ عربی، با اتحاد سوریه و مصر، در راس برنامههای سیاست خارجی ناصر قرار گرفت. این دو کشور در 1958، «جمهوری متحد عربی» را مرکّب از دو ایالت مصر و سوریه، تاسیس کردند و ناصر در همهپرسی به ریاست آن برگزیده شد. کمی بعد یمن شمالی نیز به این اتحاد پیوست. جمهوری متحد عربی نخستین آزمایش همبستگی اعراب بود که به سرعت دستخوش اختلافات شد و پس از سه سالونیم، با شورش گروهی از افسران سوری که اداره سوریه را از دست مصر خارج کردند، عملاً به پایان رسید و یمن شمالی نیز از این اتحاد خارج شد. ناصر با استقلال سوریه و یمن مخالفتی نکرد و اعلام کرد مصر همچنان جمهوری متحد عربی باقی خواهد ماند. این نام تا زمان حیات ناصر بر مصر باقی ماند تا اینکه در 1971 به جمهوری عربی مصر تغییر نام یافت. بعدها ناصر تاسیس این جمهوری را یکی از بزرگترین دردسرهای خود خواند.
اقدام دولت ایران برای بازگشایی کنسولگریهای ایران در تلآویو و بیتالمقدس، به فرمان محمدرضا پهلوی، آغاز بحران در مناسبات تهران ـ قاهره و بالاگرفتن تنش میان شاه و ناصر بود.بازگشایی نمایندگیهای یادشده به دستور محمدرضا شاه، خشم ناصر را برانگیخت و مناسبات قاهره ـ تهران رسماً قطع شد. سیاست ناصر از این پس عبارت بود از: تلاش همهجانبه برای سرنگونی محمدرضاشاه از طریق آموزش نظامی شاخه خارج از کشور نهضت آزادی به مدت دو سال، فعال کردن مجدد رادیو فارسی قاهره برضد شاه، حمایت از جبهه جداییطلب خوزستان به نام «جبهه تحریر عربستان.»
ناصر، افزون بر مخالفت با شاه که وی را سرسپرده امریکا و دستنشانده سازمان سیا میدانست، مخالفت با برخی از حکومتهای محافظهکار عربی را در برنامه سیاست خارجیاش قرار داد. وی به تدریج به شخصیتی کاریزماتیک تبدیل شده بود که در جهان عرب تاثیرگذار بود. او برای براندازی حکومتهای محافظهکار عربی از هیچ اقدامی فروگذار نمیکرد و با کمکهای سری یا مداخله نظامی، اراده خود را پیش میبرد. کودتای خونین 14 ژوئیه 1958 در عراق به دست ژنرال عبدالکریم قاسم و سرهنگ عبدالسلام عارف که به کشتهشدن پادشاه و نخستوزیر عراق انجامید، نمونهای از الگوبرداری از انقلاب افسران آزاد مصر بود. اگرچه سندی حاکی از دخالت ناصر در کودتای عراق یافت نشد، ولی وی آشکارا از آن حمایت کرد.
در 1964، یکی از آرزوهای مردم مصر و جمال عبدالناصر، یعنی افتتاح سد اَسوان که از آن به انقلاب آب تعبیر شده است، تحقق یافت. این سد سرانجام با کمکهای اقتصادی شوروی و نظارت مهندسان این کشور ساخته شد و در مراسم افتتاح آن نیکیتا خروشچف، نخستوزیر شوروی به همراه جمال عبدالناصر حضور داشت.
شکست در جنگ شش روزه، آغاز افول قدرت داخلی ناصر و کمرنگ شدن تاثیر برونمرزی او بود. در پی استعفای ناصر، مردم مصر که به او عشق میورزیدند، به خیابانها ریختند و با اظهار حمایت از وی، خواستار باقی ماندن او در رهبری کشور شدند. بدینترتیب، ناصر با حمایت مردم، تا سه سال دیگر بر مسند قدرت باقی ماند، اما ناگزیر شد در بسیاری از سیاستهای خود بازنگری اساسی کند که از آن جمله تجدیدنظر در مناسبات با تهران و فراخواندن نیروهایش از یمن بود.
پی نوشت:
1- روزنامه ابتکار
2- زندگینامهٔ جمال عبدالناصر ، سایت جمال عبدالناصر
بحران کانال سوئز
در کنار این اقدام بینالمللی، یکی دیگر از اقدامات خطیر و جسورانه ناصر که نام وی را نهتنها در مصر بلکه در جهان عرب و کشورهای استعمارستیز پرآوازه کرد ملی کردن کانال سوئز بود. به اعتراف خود او، اقدام دکتر مصدق در کوتاه کردن دست انگلیس از صنعت نفت ایران، درس بزرگی برای او بود. وی در یک سخنرانی عمومی در 26 ژوئیه 1956، کانال سوئز را ملی اعلام کرد تا هزینه ساخت سد اَسْوان را تامین کند.ناصر در سخنرانی خود سعی کرد تا به تاریخ و چگونگی ساخت کانال سوئز و زحمت و محنتی که بر دوش مصریان بود، اشاره کند. این موضوع به او امکان داد تا به نام سازنده کانال فردیناندو دولسپس اشاره کند، او این نام را حداقل سیزده بار تکرار کرد که بعدها معلوم شد «اسم رمز» عملیات اشغال دفاتر خارجی ادارهکننده کانال سوئز بود. این اقدام سرفصل جدیدی در سیاست اروپا، خاورمیانه و آمریکا بود. بحران سوئز و حوادثی که در پی آن آمد، پایان غمباری بر نفوذ دو کشور اروپایی فرانسه و بریتانیا در جهان رقم زد.
این اقدام با استقبال مردم مواجه شد، اما در 29 اکتبر 1956، اسرائیل و در 3 نوامبر همان سال، انگلیس و فرانسه، مشترکاً به مصر حمله نظامی کردند. بحران سوئز سرانجام با مداخله شوروی و امریکا پایان یافت، در حالیکه خسارات فراوانی به مصر وارد آمده بود.
ملی شدن کانال سوئز سبب شد تا آنتونی ایدن نخست وزیر وقت بریتانیا، شغل خود را از دست بدهد و در فرانسه، جمهوری چهارم ساقط و جمهوری پنجم به رهبری شارل دوگل ظهور کند و سرانجام اینکه بحران سوئز تفوق و برتری ایالات متحده را بر متحدان غربیاش آشکار کرد و موجب تقویت انگیزه شکلگیری چیزی بود که امروزه به اتحادیه اروپا شناخته میشود.
این اقدام ناصر باعث شد که آوازه او سراسر جهان عرب را فراگیرد. از بحران سوئز به بعد، ناصر مظهر نوعی تفکر سیاسی در جهان شد که آن را ناصریسم نامیدهاند. مهمترین مولفههای ناصریسم، ملیگرایی عربی، سوسیالیسم و جدایی دین از سیاست است.
اقدام دولت ایران برای بازگشایی کنسولگریهای ایران در تلآویو و بیتالمقدس، به فرمان محمدرضا پهلوی، آغاز بحران در مناسبات تهران ـ قاهره و بالاگرفتن تنش میان شاه و ناصر بود.
ایران یک سال پس از تاسیس دولت اسرائیل، این کشور را به صورت غیررسمی تایید کرده و کنسولگری خود را در تلآویو و بیتالمقدس تاسیس کرده بود اما با روی کار آمدن دولت دکتر مصدق، نمایندگیهای ایران در اسرائیل بسته شده بودند.
ناصر، شاه را سرسپرده امریکا می دانست
ناصر، افزون بر مخالفت با شاه که وی را سرسپرده امریکا و دستنشانده سازمان سیا میدانست، مخالفت با برخی از حکومتهای محافظهکار عربی را در برنامه سیاست خارجیاش قرار داد. وی به تدریج به شخصیتی کاریزماتیک تبدیل شده بود که در جهان عرب تاثیرگذار بود. او برای براندازی حکومتهای محافظهکار عربی از هیچ اقدامی فروگذار نمیکرد و با کمکهای سری یا مداخله نظامی، اراده خود را پیش میبرد. کودتای خونین 14 ژوئیه 1958 در عراق به دست ژنرال عبدالکریم قاسم و سرهنگ عبدالسلام عارف که به کشتهشدن پادشاه و نخستوزیر عراق انجامید، نمونهای از الگوبرداری از انقلاب افسران آزاد مصر بود. اگرچه سندی حاکی از دخالت ناصر در کودتای عراق یافت نشد، ولی وی آشکارا از آن حمایت کرد.در 1964، یکی از آرزوهای مردم مصر و جمال عبدالناصر، یعنی افتتاح سد اَسوان که از آن به انقلاب آب تعبیر شده است، تحقق یافت. این سد سرانجام با کمکهای اقتصادی شوروی و نظارت مهندسان این کشور ساخته شد و در مراسم افتتاح آن نیکیتا خروشچف، نخستوزیر شوروی به همراه جمال عبدالناصر حضور داشت.
شکست در جنگ شش روزه، آغاز افول قدرت داخلی ناصر و کمرنگ شدن تاثیر برونمرزی او بود. در پی استعفای ناصر، مردم مصر که به او عشق میورزیدند، به خیابانها ریختند و با اظهار حمایت از وی، خواستار باقی ماندن او در رهبری کشور شدند. بدینترتیب، ناصر با حمایت مردم، تا سه سال دیگر بر مسند قدرت باقی ماند، اما ناگزیر شد در بسیاری از سیاستهای خود بازنگری اساسی کند که از آن جمله تجدیدنظر در مناسبات با تهران و فراخواندن نیروهایش از یمن بود.
پی نوشت:
1- روزنامه ابتکار
2- زندگینامهٔ جمال عبدالناصر ، سایت جمال عبدالناصر