چرا امیرالمومنین(علیه السلام) را وصی پیامبر میدانید؟
امیرالمومنین علیه السلام در دو مرحله ، وصی پیامبر گرامی (ص) بوده است، 1.مرحله تجهیز 2.جانشینی از جانب پیامبر که در این مقاله به تفصیل وشرح آن می پردازیم.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : چهارشنبه 1397/01/29 ساعت 12:50
امیرالمومنین علیه السلام در دو مرحله ، وصی پیامبر گرامی (ص) بوده است.
1. مرحله تجهیز: پیامبر در روزهای پایانی زندگانی خود كه در بستر بیماری افتاده بود، به علی(ع) سفارش كرد كه مراسم تغسیل و تكفین و دفن او را برعهده بگیرد و بدهیهای او را بپردازد. لذا امیرمؤمنان(ع) پیش از انجام این اعمال، دست به هیچ كاری نزد.
وصایت به این معنی را کسی انكار نكرده و همگان بر آن اتفاق نظریه دارند.[1]
2. جانشینی از جانب پیامبر: پیامبر(ص) در مسائل مربوط به زعامت و سرپرستی مسلمین، علی(ع) را خلیفه و جانشین خود قرار داد و اگر با دیدة انصاف و بیطرفی و بدون تعصب بر مسأله بنگریم، خواهیم دید كه خلافت و جانشینی امام علی (ع) از جانب پیامبر، در همان دوره نیز مسألهای واضح و آشكار بود، تا آنجا كه واژة «وصی» یكی از القاب امام به شمار میرفت و این لقب در نظم و نثر آن زمان فراوان به چشم میخورد.
مفسران در تفسیر آیه «وَأَنْذِرْ عَشیرَتكَ الأَقْرَبین»[2] و محدثان در بیان شأن نزول آن، چنین نقل میكنند: وقتی آیة یاد شده ـ كه به پیامبر(ص) فرمان میدهد تا نزدیكان خود را به آیین اسلام دعوت كند ـ نازل گردید، پیامبر از بزرگان بنیهاشم دعوت به عمل آورد و آیین خود را بر آنها عرضه كرد. آنگاه فرمود: ای فرزندان عبدالمطّلب، من برای شما خوبیهای دنیا و آخرت را آوردهام. خدایم مرا مأمور كرده كه شماها را به آن دعوت کنم: «كدام از شما مرا در این امر یاری میكند تا او وصی و جانشین من در میان شما باشد».
كسی دعوت پیامبر را پاسخ نگفت، جز علی كه كوچكترین آنها بود. در این هنگام پیامبر(ص) فرمود:
« او برادر و وصی و جانشین من در میان شماست، سخن او را بشنوید و اطاعتش كنید».
این حدیث، به «حدیث یوم الدار» معروف است و بسیاری از محدثان و سیره نگاران آن را نقل كردهاند.[3] دلایل مسألة وصایت امام به آنچه گفته شد منحصر نمیشود، بلكه حدیث «ثقلین»، «سفینه» و «غدیر» همگی گواه بر وصایت او است كه برای اختصار از ذكر آنها خودداری میكنیم:
امیر مؤمنان در یكی از سخنان خود دربارة «اهل بیت پیامبر» میفرماید: «وَ فِیهِمُ الوَصیّةُ وَالوِراثَة»[4] پیامبر دربارة آن وصیت نموده و آنان وارثان پیامبر هستند.
وصایت بودن امام در شعر شعرای عصر رسالت
وصی بودن امام در عصر رسالت و پس از آن، از شهرت بسیار بالایی برخوردار بود، تا آنجا كه شاعران عصر نخست، «وصی» را یكی از القاب امام دانسته و در اشعار خود او را به این لقب خواندهاند، اکنون چند نمونه از سرودههای آنان را در این مورد ذكر میكنیم:
1. عبداللّه بن ابی سفیان
وَصِیُّ النّبِیّ المُصْطَفى وَ ابْنُ عَمّهِ فَمَنْ ذا یُدانِیهِ وَمَنْ ذا یُقارِبُهُ
او وصی پیامبر برگزیده و پسر عموی او است ........ كیست كسی كه در ردیف او قرار گیرد؟!
2. عبدالرحمن جعیل
عَلِیّاً وَصِیُّ الْمُصْطَفى وَابنُ عَمّهِ وَ أوّلُ مَنْ صَلّى أَخا الدِّین وَالتُّقى
علی وصی (نبی) مصطفی و پسر عموی او است ........ نخستین كسی كه نمازگزارد، دیندار و پرهیزگار است
3. ابن التیهان از حاضران در جنگ بدر
إِنَّ الوَصـیَّ إِمامُنـا وَوَلِیُّنـا بَرِحَ الخَفاءُ وَباحَتِ الأَسْرارُ
وصی، امام و سرپرست ما است ........ آنچه مخفی بود آشكار، و رازها بازگو شد
ابن ابی الحدید در این فصل، اشعار زیادی نقل كرده كه در آنها، شعرای عصر رسالت و پس از وی، امام علی(ع) را به عنوان وصی معرفی كردهاند.[5]
تنها سخنی كه ممكن است مطرح شود، این است كه اشخاصی به عایشه مراجعه كرده و دربارة وصایت امام از وی میپرسیدند، او در پاسخ میگفت كه پیامبر در خانة من جان سپرد و به كسی وصیت نكرد.[6]
مراجعات مكرر به عایشه خود حاكی از اشتهار این مطلب در آن دوران بود، ولی استدلال كاملاً بیپایه است؛ زیرا به فرض این كه پیامبر در خانة عایشه و در كنار او جان سپرده و در آن حالت به كسی وصیت نكرده باشد، ولی گفتة او دلیل بر نفی وصایت نمیشود، چه بسا ممكن است پیامبر در زمان صحت و عافیت و یا اوایل بیماری، كه در خانه دیگران بود، علی را وصی خود قرار داده باشد.
آیا ممكن است پیامبر به مردم بگوید: «ما حَقُّ امرئ مُسْلِم لَهُ شَیْءٌ یُوصی فِیهِ یَبیتُ لَیْلَتَین إِلاّ وَ وَصِیّتُهُ مَكْتُوبَةٌ عِنْدَهُ»[7]، ولی خود اصلاً وصیت نكند؟!
------------------------------
پی نوشت:
[1] . تاریخ ابن عساكر شافعی:2/487، حدیث 1006، مستدرك حاكم:1/362، مسند احمد:1/260، ط مصر.
[2] . شعراء/214.
[3] . تاریخ طبری:2/319ـ 321، ط دار المعارف مصر، تاریخ كامل ابن اثیر:12/62ـ 63، منتخب كنز العمال در حاشیه مسند احمد:5/41ـ 42.
[4] . نهج البلاغه، خطبه2.
[5] . شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید:1/143ـ150 چاپ مصر.
[6] . صحیح بخاری، 1، كتاب وصایا، حدیث2741.
[7] . همان، كتاب وصایا، حدیث 2738. «بر فرد مسلمان شایسته نیست ـ در موردی كه باید وصیت كند ـ دو شب بخوابد مگر این كه وصیت او مكتوب در نزد او باشد».
منبع: پایگاه اطلاع رسانی حضرت آیت الله سبحانی
1. مرحله تجهیز: پیامبر در روزهای پایانی زندگانی خود كه در بستر بیماری افتاده بود، به علی(ع) سفارش كرد كه مراسم تغسیل و تكفین و دفن او را برعهده بگیرد و بدهیهای او را بپردازد. لذا امیرمؤمنان(ع) پیش از انجام این اعمال، دست به هیچ كاری نزد.
وصایت به این معنی را کسی انكار نكرده و همگان بر آن اتفاق نظریه دارند.[1]
2. جانشینی از جانب پیامبر: پیامبر(ص) در مسائل مربوط به زعامت و سرپرستی مسلمین، علی(ع) را خلیفه و جانشین خود قرار داد و اگر با دیدة انصاف و بیطرفی و بدون تعصب بر مسأله بنگریم، خواهیم دید كه خلافت و جانشینی امام علی (ع) از جانب پیامبر، در همان دوره نیز مسألهای واضح و آشكار بود، تا آنجا كه واژة «وصی» یكی از القاب امام به شمار میرفت و این لقب در نظم و نثر آن زمان فراوان به چشم میخورد.
مفسران در تفسیر آیه «وَأَنْذِرْ عَشیرَتكَ الأَقْرَبین»[2] و محدثان در بیان شأن نزول آن، چنین نقل میكنند: وقتی آیة یاد شده ـ كه به پیامبر(ص) فرمان میدهد تا نزدیكان خود را به آیین اسلام دعوت كند ـ نازل گردید، پیامبر از بزرگان بنیهاشم دعوت به عمل آورد و آیین خود را بر آنها عرضه كرد. آنگاه فرمود: ای فرزندان عبدالمطّلب، من برای شما خوبیهای دنیا و آخرت را آوردهام. خدایم مرا مأمور كرده كه شماها را به آن دعوت کنم: «كدام از شما مرا در این امر یاری میكند تا او وصی و جانشین من در میان شما باشد».
كسی دعوت پیامبر را پاسخ نگفت، جز علی كه كوچكترین آنها بود. در این هنگام پیامبر(ص) فرمود:
« او برادر و وصی و جانشین من در میان شماست، سخن او را بشنوید و اطاعتش كنید».
این حدیث، به «حدیث یوم الدار» معروف است و بسیاری از محدثان و سیره نگاران آن را نقل كردهاند.[3] دلایل مسألة وصایت امام به آنچه گفته شد منحصر نمیشود، بلكه حدیث «ثقلین»، «سفینه» و «غدیر» همگی گواه بر وصایت او است كه برای اختصار از ذكر آنها خودداری میكنیم:
امیر مؤمنان در یكی از سخنان خود دربارة «اهل بیت پیامبر» میفرماید: «وَ فِیهِمُ الوَصیّةُ وَالوِراثَة»[4] پیامبر دربارة آن وصیت نموده و آنان وارثان پیامبر هستند.
وصایت بودن امام در شعر شعرای عصر رسالت
وصی بودن امام در عصر رسالت و پس از آن، از شهرت بسیار بالایی برخوردار بود، تا آنجا كه شاعران عصر نخست، «وصی» را یكی از القاب امام دانسته و در اشعار خود او را به این لقب خواندهاند، اکنون چند نمونه از سرودههای آنان را در این مورد ذكر میكنیم:
1. عبداللّه بن ابی سفیان
وَصِیُّ النّبِیّ المُصْطَفى وَ ابْنُ عَمّهِ فَمَنْ ذا یُدانِیهِ وَمَنْ ذا یُقارِبُهُ
او وصی پیامبر برگزیده و پسر عموی او است ........ كیست كسی كه در ردیف او قرار گیرد؟!
2. عبدالرحمن جعیل
عَلِیّاً وَصِیُّ الْمُصْطَفى وَابنُ عَمّهِ وَ أوّلُ مَنْ صَلّى أَخا الدِّین وَالتُّقى
علی وصی (نبی) مصطفی و پسر عموی او است ........ نخستین كسی كه نمازگزارد، دیندار و پرهیزگار است
3. ابن التیهان از حاضران در جنگ بدر
إِنَّ الوَصـیَّ إِمامُنـا وَوَلِیُّنـا بَرِحَ الخَفاءُ وَباحَتِ الأَسْرارُ
وصی، امام و سرپرست ما است ........ آنچه مخفی بود آشكار، و رازها بازگو شد
ابن ابی الحدید در این فصل، اشعار زیادی نقل كرده كه در آنها، شعرای عصر رسالت و پس از وی، امام علی(ع) را به عنوان وصی معرفی كردهاند.[5]
تنها سخنی كه ممكن است مطرح شود، این است كه اشخاصی به عایشه مراجعه كرده و دربارة وصایت امام از وی میپرسیدند، او در پاسخ میگفت كه پیامبر در خانة من جان سپرد و به كسی وصیت نكرد.[6]
مراجعات مكرر به عایشه خود حاكی از اشتهار این مطلب در آن دوران بود، ولی استدلال كاملاً بیپایه است؛ زیرا به فرض این كه پیامبر در خانة عایشه و در كنار او جان سپرده و در آن حالت به كسی وصیت نكرده باشد، ولی گفتة او دلیل بر نفی وصایت نمیشود، چه بسا ممكن است پیامبر در زمان صحت و عافیت و یا اوایل بیماری، كه در خانه دیگران بود، علی را وصی خود قرار داده باشد.
آیا ممكن است پیامبر به مردم بگوید: «ما حَقُّ امرئ مُسْلِم لَهُ شَیْءٌ یُوصی فِیهِ یَبیتُ لَیْلَتَین إِلاّ وَ وَصِیّتُهُ مَكْتُوبَةٌ عِنْدَهُ»[7]، ولی خود اصلاً وصیت نكند؟!
------------------------------
پی نوشت:
[1] . تاریخ ابن عساكر شافعی:2/487، حدیث 1006، مستدرك حاكم:1/362، مسند احمد:1/260، ط مصر.
[2] . شعراء/214.
[3] . تاریخ طبری:2/319ـ 321، ط دار المعارف مصر، تاریخ كامل ابن اثیر:12/62ـ 63، منتخب كنز العمال در حاشیه مسند احمد:5/41ـ 42.
[4] . نهج البلاغه، خطبه2.
[5] . شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید:1/143ـ150 چاپ مصر.
[6] . صحیح بخاری، 1، كتاب وصایا، حدیث2741.
[7] . همان، كتاب وصایا، حدیث 2738. «بر فرد مسلمان شایسته نیست ـ در موردی كه باید وصیت كند ـ دو شب بخوابد مگر این كه وصیت او مكتوب در نزد او باشد».
منبع: پایگاه اطلاع رسانی حضرت آیت الله سبحانی