تبیان، دستیار زندگی

لاله های روحانی؛

«الهی نامه» طلبه شهید

حمد و سپاس، مخصوص خداوندى است كه توفیق خدمت به مسلمین را به شما نور چشم همه ما و خواهر عزیزم عنایت فرمود. متمنى است اولاً حتماً نمازهایتان را سعى كنید اول وقت بخوانید؛ مطمئن باشید كه تأثیر عجیبى در زندگى شما مى‌گذارد؛ هم در زندگى خودتان و همسرتان و فرزند عزیزتان.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
شهید
طلبه شهید محمدتقى شهرى دوم تیرماه 1348 شمسى در شهرستان نقده به دنیا آمد ، از 6 سالگى در كلاس‌هاى آموزش قرآن به همراه پدر در مسجد حضور مى‌یافت. 9 ساله بود كه در پى شبیخون شبانه دشمن در جنگ 6 روزه(فتنه آذربایجان) به خانه‌هاى مردم و بریدن سرهاى مبارزان، همه 60 خانوار فامیل او به ناچار عازم روستاى احمدآباد شدند و او براى تأمین معاش خانواده، در كوره آجرپزى با پدر همكارى ‌كرد.

محمدتقى تحصیلات خود را تا مقطع متوسطه ادامه داد و با هدایت شهید جلال زارع در سال 1365، پاى در حوزه علمیه امام صادق علیه‌السلام هشتگرد ‌نهاد و از دروس اخلاق استاد شهید شیخ عباس صبایى بهره برد. وى در كنار كتب درسى حوزه، كتاب‌هاى عرفانى و اخلاقى را نیز مطالعه مى‌كرد و سعى در تهذیب نفس داشت.

این طلبه شهید بارها در جبهه‌هاى دفاع مقدس حضور یافت. گلوى بریده و پاهاى تاول‌زده و متورم شهید، نشانه‌هایى كوچك از عظمت بى‌كران او بود. در ماه‌هاى آخر جنگ، نیروهاى دشمن به تپه شیخ محمد حمله كردند و شهید محمدتقى شهرى و شهید محجوب و چهار، پنج شهید دیگر تا آخرین فشنگ در برابر دشمن مقاومت كردند تا آن‌كه تیرى بر گلوى او نشست و روح او را در 26 اردیبهشت 1367 به بارگاه دوست پرواز داد.

نامه‌اى از شهید:
«حمد و سپاس، مخصوص خداوندى است كه توفیق خدمت به مسلمین را به شما نور چشم همه ما و خواهر عزیزم عنایت فرمود. متمنى است اولاً حتماً نمازهایتان را سعى كنید اول وقت بخوانید؛ مطمئن باشید كه تأثیر عجیبى در زندگى شما مى‌گذارد؛ هم در زندگى خودتان و همسرتان و فرزند عزیزتان.

مسئله دیگر، رعایت كامل حجاب است، تمنا دارم كه این دو خواهش برادر كوچك‌تان را قبول نموده؛ موجب سرفرازى ما و خودتان باشید ان‌شاءاللّه تعالى.»

فرازی از وصیت‌نامه شهید:
«الهى! شكرت كه نعمت را بر حقیر تمام كردى، توفیق استغناء نیز عنایت بفرما.

الهى! شكرت كه فهمیدم غیر تو را پرستیدن و دوست داشتن، عین حماقت است.

الهى! چه خوش حالتى است خلوت با تو؛ نالیدن و اشك ریختن و احساس كردن بى‌حدت،‌عنایت بفرما.

خدایا! هر جا مى‌نگرم با محبت تو زنده است، مرا نیز محب خویش گردان.

الهى! مهر پدر و مادر را در حق خویش مى‌بینم و مى‌سوزم كه تو چونى؟

الهى! «فلا تجعلنى ممن صرفت عنه وجهك و ارزق لقائك یوم القیامة و لاتفضحنى عند الخلائق». خجلم از نوشتن وصیت. جز امید دعا از پدر و مادرم و درخواست از خداوند بر صبر ایشان، عرضى ندارم. عمر ما تمام شده، «و لن یصیبنا الا ما كتب اللّه لنا». از عموم مردم خصوصاً طلاب، امید دعا دارم.

گر بگذرى ز هستى، آرام جان بیابى

گر خط كشى به عالم، خط امان بیابى

از بى‌نشان، حجاب است نام و نشان سالك

بى‌نام و بى‌نشان شو تا بى‌نشان بیابى

تا هم‌چو پیر كنعان، چشم از جهان نپوشى

كى بوى پیرهن را در كاروان بیابى



منبع: خبرگزاری رسمی حوزه