رنسانس، مدرنیته و مکاتب غربی؛ 6-
وجوه مشترک داعش و کلیسای قرون وسطی
روحانیون مسیحی برای حفظ روند رشد خود، بدعت را وارد دین مسیح کردند و برای کسب قدرت با ابزار تفتیش عقاید دست به هر جنایتی زدند. عاملین انگیزسیون هزاران انسان را به دلیل باورهایشان که ضاله شمرده میشد؛ به تلهای هیزم سوزان، شمشیرهای آخته، ردیفهای دار و سیاه چالهای مرگبار سپردند.
زوال امپراطوری رم همزمان با ظهور و پیشرفت مسیحیت اتفاق افتاد. رشد سریع مسیحیت، این دین را به دین رسمی اروپا در قرن پنجم میلادی مبدل کرد. این گسترش سریع، علاوه بر فوایدی که برای تمدن غرب به همراه آورد غرب را با مشکلاتی نیز روبرو کرد. از جمله این مشکلات به وجود آمدن فرقه های مختلف است که چند دستگی مسیحیان را رغم زد. این چند دستگیها شروع مقوله ای است به نام تکفیر در دنیای مسیحیت.
کلیسا، برای افزایش ثروت، به استفاده از جهل و نادانی مردم پرداخت
در میان این نابسامانیها، کلیسای قرون وسطی مسیر فئودالی شدن را پیش گرفت. کلیسا همانند مسیحیت در اروپا رشد سریعی داشت؛ به اندازهای که در قرن یازدهم میتوان کلیسا را یکی از بزرگترین فئودالها به حساب آورد. روحانیون مسیحی برای حفظ این روند، بدعت را در دین مسیح وارد کردند. ایشان برای سوء استفاده هر چه بیشتر مردم دست به متبرک ساختن اشیا مختلف زدند. آنها حق آمرزش جنایات و گناهان را در مقابل دریافت مبلغی برای خود قائل شدند. بدین شکل در راستای افزایش ثروت، کلیسا، به هر روشی به استفاده از جهل و نادانی مردم پرداخت.کلیسای مسیحی در اروپای سدههای میانه خونآشامترین ستمگر علیه رعیت شد
این روند، کلیسای مسیحی را در اروپای سدههای میانه به بزرگترین فئودال و خونآشامترین ستمگر علیه رعیت تبدیل کرد. (1) چراکه پاپ و روحانیون مسیحی برای کسب قدرت دست به هر جنایتی میزدند. در این بین دستگاهی به نام تفتیش عقاید به راه افتاد. تفتیش عقاید را میشود سیستمی معنا کرد که از منطوقات کتب مقدس مفاهیمی باب میل برداشت کرده و ملحدان و مجرمان را به استناد دستورات همان کتاب مقدس تعقیب و اعدام میکند. این دستگاه با همدستی سلطنت و کلیسا و پا به پای رشد و توسعه بدعت گذاران، گسترش یافت. عاملین انگیزسیون، هزاران انسان را به دلیل باورهایشان که ضاله شمرده میشد؛ به تلهای هیزم سوزان، شمشیرهای آخته، ردیفهای دار و سیاه چالهای مرگبار سپردند.(2)مسیحیت دورانی را پشت سر گذاشت؛ که برای مسلمانان این دوران بارها و بارها تکرار شده است. پدیدهی داعش یکی از پدیده هایی گوناگونی است که در حیات پانزده قرنی اسلام به سبک کلیسای قرون وسطی سعی بر انحلال و زوال اسلام داشته. چرا که داعش همانند کلیسا که با تفتیش عقاید، تحریف انجیل وایجاد بدعت های کوچک و بزرگ در قرون وسطی عوامل زوال و انحلال مسیحیت را فراهم کرد؛ تلاش خود را بر نابودی اسلام گمارده است. و این درصورتی است که غرب قرون وسطی به هیچ وجه دینی نبود، بلکه حاصل پیوند میراث متافیزیکی یونانی با مسیحیت مسخ شده شبهدینی بود.(3) همانطور که داعش گروهکی آمیخته با جاهلیت و بدعت است.
مصائب سده های 13 و 14، جهان غرب را در مسیر رشد و توسعه در معنای لیبرالی قرار داد
بهاری که تاریخ نگاران برای غرب کنونی تصور میکنند نتیجهی خزانی است که در قرون وسطی توسط کلیسا رقم خورد. به عبارت دیگر مصائب و تنگناهای دشواری که در سدههای سیزده و چهارده رخ داد جهان غرب را در مسیر رشد و توسعه در معنای لیبرالی خود قرار داد.(4) اما آیا بدعت گذارانی همچون داعش، بهاری برای جامعه اسلامی رقم خواهند زد؟مصائبی که اسلام دچار شده؛ بیشباهت با دوران قرون وسطی غربی نیست
همانطور که اشاره شد مصائبی که اسلام به آن دچار شده؛ بیشباهت با دوران قرون وسطی غربی نیست. اما تفاوتهایی میان این جریانات، موجب تمایز این دو و در نتیجه منجر به شکست یکی شده و پیروزی مشروط دیگری را رقم خواهد زد. در میان اندیشمندان این حوزه شهریار زرشناس پیدایش دوره غرب مدرن را حاصل توطئه یا پروژهای از پیش طراحیشده و روندی خودآگاهانه محض نمیداند.زرشناس در کتاب "تاریخ غرب باستان" ظهور غرب مدرن را اینگونه تبیین میکند: یک دوره تاریخی از پی افول دره تاریخی دیگری ظاهر میشود. فلذا زمانی که عصر دینی به پایان رسید؛ دوره اسطورهای پدید آمد و در آن هنگام بود که حقیقت دین بدون هیچ برنامه ی از پیش تعیین شده ای در غبار شرک پنهان شد.
اما آیا فرایند مدرنیزاسیون و سکولار شدن اسلام هم به همین شکل بدون هیچ توطئه و نقشه از پیش طراحی شده ای رقم میخورد؟
ادلهی قطعیهای به وجود دستهایی در پشت پردهی بدعتگذاریها و تفتیش عقاید فرقهها و گروهکهای منتسب به اسلام؛ همچون داعش دلالت میکند. و این بدین معنی است که این طراحی، یک سیستم خودآگاهانه ای است که در پی تغییر مسیر و به انحراف کشیدن جامعهی اسلامی و همچنین زشت نشان دادن چهره اسلام در جهان میباشد. در واقع برآیند این سیستم طراحی شده؛ انسان مسلمان را متنفر از اسلام و دیانت خواهد کرد. همانطور که برآیند کلیسا انسان غربی را به انسانی با خصیصههای امانیستی و سکولاری تبدیل کرد.
پینوشتها:
1. تاریخ سده های میانه، دنسکوی و آگیبالوا، ترجمه رحیم رئیس نیا، تهران، پیام
2. اروپا در قرون وسطی، دکتر عزت الله نوذری، تهران، صهبا، 1373
3. مبانی نظری غرب مدرن، شهریار زرشناس، قم معارف، 1392
4. اروپا مولود قرون وسطی، ژاک لوگوف، ترجمه بهاء الدین بازرگانی گیلانی، تهران، کویر،1391