تبیان، دستیار زندگی

در پی حملات موشکی متحدان غربی به سوریه

پایان یک آغازِ شوم

استفاده از سلاح‌های شیمیایی توسط ارتش سوریه نه تنها توسط هیچ نهاد و مرجع بین المللی تایید نشده بلکه توسط هیچ کدام از کشورهای حمله کننده نیز سند قاطعی در این زمینه ارائه نشده و تردید جدی درباره ی آن وجود دارد.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
حمله به سوریه
حمله‌ی اخیر سه کشور آمریکا،فرانسه و انگلستان به سوریه که با واکنش پدافند هوایی ارتش سوریه می توان گفت عملا با شکست مواجه شد با هر منطق حقوقی و انسانی کاملا محکوم است و برخلاف ادعای طراحی کنندگان آن فقط در چارچوب سیاسی و منطق گسترش قدرت و توسعه طلبی طراحان آن قابلیت بررسی دارد.

به لحاظ حقوقی مفاد مختلف منشور ملل متحد و هم چنین رویه های جاری در حقوق بین الملل توسل یکجانبه ی کشورهای به زور علیه یکدیگر را رد کرده و اقدام علیه هریک از اعضای ملل متحد را تنها در چارچوب شورای امنیت سازمان ملل متحد ممکن می داند. در مورد حمله ی مذکور در نگاه نخست عدم مجوز شورای امنیت سازمان ملل متحد برای انجام این حمله که در چند روز اخیر بسیار به آن پرداخته شده شاید اینگونه توسط محافل غربی توجیه شود که با توجه به حضور روسیه در این شورا عملا امکان اقدام موثر علیه سوریه وجود ندارد و این امر مخل مسئولیت بین المللی آنهاست اما در این زمینه توجه به دو نکته ضروری است:

1- اول آنکه همین کشورها به ویژه آمریکا تاکنون در مسائل گوناگون به خصوص در مورد مسئله اسرائیل و محکومیت جنایت های این رژیم بارها از این حق (مفاد مختلف منشور ملل متحد) به صورت یکجانبه استفاده و موجبات گستاخ شدن بیشتر این رژیم نامشروع را فراهم کرده است. در این زمینه باید توجه داشت آمریکا به تنهایی حدود ده پیش نویس قطعنامه را در مورد مسئله فلسطین، سه قطعنامه در مورد تجاوز اسرائیل به لبنان در 1982،یک قطعنامه را مربوط به اشغال جنوب لبنان توسط اسرائیل و یک قطعنامه مربوط به محکوم نمودن اسرائیل در حملات قبلی آن در 1977 را وتو کرد. اما این تمام ماجرا نیست.

نه تنها این حمله به لحاظ مبانی حقوق بین الملل از کمترین وجاهتی برخوردار نیست بلکه به لحاظ آنچه مورد ادعای این کشورها در مبارزه با تسلیحات شیمیایی است نیز وجاهتی ندار.



ایالات متحده در مورد مسائل آمریکای مرکزی نیز در موارد زیر از حق وتو استفاده کرده است:
قطعنامه های مربوط به عملیات نظامی خود در هندوراس در سال 1982،تجاوز به گرانادا در سال 1983 و مین گذاری بنادر نیکاراگوئه در سال 1984 .به این ترتیب باید یاد آور شد هرچند که حق وتو در شورای امنیت سازمان ملل متحد از اساس ناعادلانه و ظالمانه بوده و توجیهی برای آن وجود ندارد اما ایالات متحده آن جا که منافع خود را در خطر می بیند حتی استفاده از همین حق ظالمانه را بر نمی تابد که این مسئله قابل تامل است.

2- مورد دومی که در این زمینه قابل اشاره است طرح «اتحاد برای صلح» می باشد که در دهه 50 میلادی و در جریان جنگ کره و با توجه به وتوهای مکرر شوروی در این پرونده به تصویب رسید. بر اساس این طرح هرگاه مسئله که صلح و امنیت بین المللی را با مخاطره مواجه کرده و به دلیل حق وتوی یکی از اعضا قابلیت پیگیری در شورای امنیت را نداشته باشد مجمع عمومی سازمان ملل متحد صلاحیت رسیدگی و اتخاذ تصمیمات لازم در آن زمینه را دارا می شود. عدم استفاده و رجوع کشورهای غربی از این طرح در مورد مسئله اخیر نشان از عدم موافقت جامعه بین المللی با این حمله و توجیه ناپذیری آن نزد افکار عمومی دولت ها و ملت های دنیا دارد.


اما جدا از بحث حقوقی این اقدام بر خلاف آنچه توسط انجام دهندگان آن ادعا می شود که اقدامی اخلاقی در راستای مسئولیت بین المللی و برای مقابله با استفاده از سلاحهای شیمیایی در سوریه بوده است اینگونه به نظر نمی آید و این مورد نیز بنا به دلایل زیر مردود می باشد:

الف) با توجه به تحولات میدانی اخیر سوریه و به ویژه پیروزی های به دست آمده در غوطه شرقی در روزهای اخیر و هم چنین غلبه کامل بر گروه تروریستی داعش طی چند ماه گذشته و با توجه به درگیری سایر گروه های تروریستی حاضر در سوریه با یکدیگر عملا ارتش و حکومت این کشور در وضعیت مطلوبی قرار داشته و با داشتن دست بالا در این تحولات غیر منطقی است که با توسل به سلاح شیمیایی خود را در انزوا قرار داده و روند پیروزی های خود را با اخلال مواجه کند.

ب) مورد دومی که استفاده از این نوع سلاح‌ها را توسط حاکمیت سوریه عملا منتفی می کند این مسئله است که چند سال پیش از این و در زمان ریاست جمهوری باراک اوباما که نسبت مشابهی مانند امروز مبنی بر استفاده از سلاح‌های شیمیایی به دولت سوریه داده شد حاکمیت این کشور طی برنامه‌ای و تحت نظارت سازمان ملل به عنوان عالی‌ترین مرجع بین المللی مبادرت به نابودی سلاح‌های شیمیایی خود کرد که این مسئله به تایید این سازمان نیز رسید.

ج) استفاده از سلاح‌های شیمیایی توسط ارتش سوریه نه تنها توسط هیچ نهاد و مرجع بین المللی تایید نشده بلکه توسط هیچ کدام از کشورهای حمله کننده نیز سند قاطعی در این زمینه ارائه نشده و تردید جدی درباره ی آن وجود دارد. در این زمینه حمله به اهداف ادعایی موثر در استفاده از تسلیحات شیمیایی توسط ارتش سوریه پیش از اعلام نتیجه ی بررسی نهادهای بین المللی قابل تامل می باشد.

د) اما در این بین مسئله مهمتری که موید عدم صداقت این سه کشور در انگیزه ی مبارزه با سلاح‌های شیمیایی در حمله به سوریه است این مسئله می باشد که مبارزه با سلاح‌های غیر متعارف از جمله سلاح شیمیایی اساسا هیچ جایگاهی در استراتژی این کشورها ندارد و آنچه که اولویت اول آنها به نظر می رسد افزایش قدرت و بسط حوزه‌ی نفوذ خود می باشد که اگر این مسئله نبود حمایت مادی و معنوی از بمباران شیمیایی رژیم صدام علیه مردم بی دفاع و غیر نظامی ایران طی جنگ تحمیلی و حمایت همه جانبه ی فعلی از حاکمیت دیکتاتور سعودی در بمباران مردم بی گناه یمن با استفاده از بمب های خوشه ای و سلاح‌های ممنوعه در کارنامه ی این کشورها وجود نداشت.

در مجموع با توجه به نکات مذکور به نظر می رسد نه تنها این حمله به لحاظ مبانی حقوق بین الملل از کمترین وجاهتی برخوردار نیست بلکه به لحاظ آنچه مورد ادعای این کشورها در مبارزه با تسلیحات شیمیایی است نیز وجاهتی ندارد و صرفا می توان آن را اقدامی سیاسی در جهت تغییر توازن قوا در سوریه به ویژه پس از پیروزی های ارتش این کشور ارزیابی کرد که پر واضح است که این خواسته نیز با توفیقی همراه نشد.