تاریخچه شرکت ملی نفت ایران
نفت، خون لازم برای وجود انگلیسیها
یک مورخ انگلیسی به نام «پرونال» در 1914 سال شروع جنگ جهانی اول درباره نفت ایران نوشت: مایع سیاهی كه راه خود را در فاصله 145 مایلی جزیره آبادان در ظلمت معادن پیدا میكند یک روز ثابت خواهد كرد كه خون لازم برای وجود ما خواهد بود.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : سه شنبه 1397/01/28
سابقه توجه انگلیسیها به منابع و ذخایر نفتی ایران بسیار طولانی و به 36 سال قبل از كشف نفت در ایران میرسد. در سال 1872 یك انگلیسی به نام «بارون جولیوس دو رویتر» (كه خبرگزاری رویتر را به نام خود بنیان نهاد) امتیاز بهرهبرداری از نفت ایران را از ناصرالدین شاه قاجار به دست آورد. این امتیاز در جریان نهضت تنباكو لغو شد. سپس در 1889 ناصرالدین شاه در جریان سومین سفر اروپایی خود امتیاز بانك شاهنشاهی را به رویتر داد و بار دیگر حق استخراج نفت را نیز در آن گنجانید. اما به واسطه تأخیر در شروع عملیات و منقضی شدن مدت ضربالاجل بخش نفتی امتیاز رویتر در 1894 ملغی گردید.
در 1897 امتیاز استخراج نفت ایران به كمپانی «رویال داچ شل» پیشنهاد شد. اما این شركت نیز از پذیرش امتیاز سر باز زد چون شنیده بود كه شركت استاندارد اویل رقیب نیرومندش، تلاش بیسابقهای را برای پایین آوردن بهای نفت آغاز كرده و این تلاش در كنار بهای سنگینی كه دولت ایران به عنوان پیش پرداخت واگذاری امتیاز مطالبه میكرد، نفع چندانی برای «شل» نداشت.
در 1899 دو كاشف فرانسوی به نامهای «ژاك دو مورگان» باستان شناس و «ادوارد كوته» زمینشناس، در سفرهای اكتشافی خود به جنوب ایران موفق شدند در منطقه كوهستانی ایل بختیاری گزارشات مستندی درباره شواهد وجود منابع سرشار نفت در این ناحیه تهیه كنند. این دو نفر به كمك یك ارمنی ایرانی به نام «آنتوان كتابچی خان» كه ساكن پاریس و در گذشته رئیس گمرك تهران بود، شركتی را برای امكان بهرهبرداری از نفت ایران تأسیس كردند. شركت تصمیم گرفت تا كتابچیخان را برای مذاكرات مقدماتی قبل از كسب امتیاز به تهران بفرستد.
كتابچیخان و ادوارد كوته به دیدار «هنری درموندولف» وزیرمختار سابق بریتانیا در تهران كه برای مرخصی به پاریس آمده بود، رفتند. آنان به هنری پیشنهاد كردند در ازای معرفی یك متخصص ماجراجو و پرجرأت و جسارت كه اهل پیگیری پروژه حفاری و استخراج نفت ایران باشد، وجه قابل توجهی از طرف شركت به وی تعلق خواهد گرفت. هنری پذیرفت و «ویلیام نكس دارسی» را كه برای كوته و كتابچیخان ناشناخته بود، به آنان معرفی كرد. این سه نفر برای ملاقات با دارسی رهسپار لندن شدند.
دارسی از طریق «هنری درموندولف» با دو میهمان فرانسوی و یك میهمان ایرانی بر سر میز شام در منزل خود در لندن آشنا شد. وی پیشنهاد آنان را پذیرفت و سپس در فوریه 1901 «آلفرد ماریوت» منشی خود را به همراه یك زمینشناس به نام «بارلز» و كتابچیخان به تهران فرستاد تا گزارشهای فنی درباره امكان وجود نفت در منطقهای كه دو باستانشناس فرانسوی مدعی وجود نفت در آن هستند، تهیه كنند. دارسی سپس از ماریوت خواست تا درباره گرفتن امتیاز نفت با مقامات ایرانی به مذاكره بپردازد. «آرتور هاردینگز» وزیرمختار جدید بریتانیا در تهران نیز جداگانه در جریان این مأموریت قرار گرفت.
ماریوت در مذاكره با امینالسلطان صدراعظم مظفرالدین شاه 2 نكته اساسی را متوجه شد:
1. روسها نسبت به هرگونه واگذاری امتیاز نفت از جانب دولت ایران به انگلیس حساسیت دارند و عكسالعمل نشان میدهند.
2. مقامات قاجار را میتوان با پول به تلاش برای حل هر مشكلی راغب كرد. امینالسلطان در ازاء دریافت 10 هزار لیره رشوه، دست به كار شد. این دو به اتفاق وزیرمختار جدید بریتانیا متن قرارداد را تنظیم كردند و سپس نسخهای از آن را برای سفارت روسیه فرستادند و نهایتاً روسها موافقت خود را با انعقاد قرارداد نفتی ایران و انگلیس اعلام كردند. مشروط بر اینكه این قرارداد شامل 5 استان شمالی ایران كه مجاور مرزهای جنوبی آنهاست نگردد.
بدین ترتیب روز هفتم خرداد سال 1280/28 مه 1901 امتیاز استخراج و بهرهبرداری و سپس لولهكشی نفت و قیر در سراسر ایران به استثنای 5 استان آذربایجان، گیلان، مازندران، استرآباد (گرگان) و خراسان به مدت 60 سال به «ویلیام نكس دارسی» انگلیسی كه سرمایهگذار اصلی قرارداد بود، واگذار شد.
دارسی در سال 1903 میلادی شرکتی به نام شرکت بهره برداری اولیه با سرمایه ششصد هزار لیره تشکیل داد و بیست هزار لیره نقد و بیست هزار سهم که به موجب امتیاز، تعهد پرداخت آن را به دولت ایران کرده بود، پرداخت.
دارسی پس از چند سال کوشش بی نتیجه و تحمل مخارج سنگین، اجرای امتیازنامه را در توان خود نمی دید. چند شرکت آلمانی و فرانسوی و یک شرکت نفت آمریکایی نیز خواستند امتیاز را از او خریداری نمایند. در این میان نیروی دریایی انگلیس که درصدد بود سوخت کشتی های خود را از زغال سنگ به نفت تبدیل کند به یاری دارسی برخاست و برای این منظور لرد استراتکونا یکی از سرمایه داران بزرگ انگلیس را به این کار برانگیخت و نیز شرکت نفت برمه را که یک شرکت انگلیسی بود و استخراج نفت برمه را برعهده داشت تشویق به همکاری با دارسی کرد.
انگلیس، مالک بیرقیب منابع نفتی عظیم ایران
نفت ایران هنگامی اهمیت بیشتری پیدا کرد که دولت انگلستان در پی محاسبات کارشناسان اقتصادی – سیاسی این کشور درصدد برآمد به طور مستقیمتری در این پروژه عظیم مشارکت نماید و آن خرید سهام دارسی بود این هدف تا جنگ جهانی اول حاصل شد و پس از آن دولت انگلستان خود مالک بیرقیب منابع نفتی عظیم ایران در بخشهای جنوب و جنوب شرقی شد.
در واقع در پی چنین واکنشهایی بود که رضاشاه درصدد برآمد برای انحراف اذهان عمومی هم که شده باشد، قرارداد اولیه دارسی را بی اعتبار دانسته و ملغی اعلام دارد. پس از مذاکراتی چند در سال ۱۳۱۲ش/ ۱۹۳۳م میان دولت ایران و دولت انگلیس قرارداد دارسی با تغییراتی جزئی و نه چندان با اهمیت بار دیگر تجدید و تمدید شد و با توجه به اینکه این قرارداد پیش از آنکه آراء معترضین بر قرارداد پیشین دارسی را برآورده سازد به حفظ و استحکام هرچه بیشتر منافع دولت انگلیس معطوف بود، بنابر این از دید مخالفان، این قرارداد بیش از یک مانور سیاسی – اقتصادی تلقی نشد.
در سال 1905 میلادی شرکت سندیکای امتیازات در شهر گلاسکو تشکیل شد و سهام شرکت بهره برداری اولیه و امتیاز دارسی را در اختیار گرفت و سرمایه کافی برای استخراج و اکتشاف نفت را فراهم آورد که عمده سهام سندیکای امتیازات به لرد استراتکونا و شرکت نفت برمه و دارسی تعلق داشت. سندیکای امتیازات وسایل حفاری را به میدان نفتون نزدیک مسجد سلیمان منتقل کرد. در آغاز كار زمینشناسان دارسی به حفاری در نقاط نامناسب از جمله در شمال قصرشیرین پرداختند. گرمای بسیار شدید هوا در مناطق جنوب به ویژه در تابستان، باجخواهیها و مزاحمتهای افراد مسلح قبایل محلی، آلودگی آبهای آشامیدنی و رواج امراض مختلف سبب كند بودن روند كارها شده بود.
با این حال پس از چندین مورد حفاری و در شرائطی كه هزینه زیادی صرف شده بود، ناگهان در پنجم خرداد 1287/26 مه 1908 از یكی از چاههای حفر شده در منطقه مسجد سلیمان و از عمق 1180 پائی، نفت فوران كرد و ارتفاع فوران تا بالای دكلهای ایجاد شده رسید. 10 روز بعد چاه دوم در فاصلهای دورتر در همان منطقه به نفت رسید و این بدان معنا بود كه میدان وسیعی از نفت در اعماق زمین كشف شده است. این كشف زمانی به وقوع پیوست كه فرمانده نیروی دریایی بریتانیا موضوع تبدیل سوخت نیروی دریایی امپراتوری انگلستان از زغالسنگ به نفت را مورد مطالعه قرار داده و بدین نتیجه رسیده بود كه ادامة سیادت دریایی آن دولت رابطة بسیار با داشتن نفت فراوان و ارزان دارد.
نویسنده انگلیسی كتاب «Persian Oil» در صفحة 19 كتاب خود درباره فوران اولین چاه نفت ایران چنین مینویسد: «روز 26 ماه مه سال 1908 كه عملیات چاهكنی به عمق 1180 پا رسیده بود، نفت فوران كرد و متجاوز از 50 پا از دستگاه حفاری بالا زد. به این ترتیب صنعتی آغاز شد كه طی دو جنگ، نیروی دریایی انگلستان را نجات داد ولی برای ایرانیان زحمتی ایجاد كرد كه از مجموع مزاحمتهای سیاسی دولتهای بزرگ بیشتر بود.»
انگلیسیها بلافاصله 56 درصد سهام شركت را خریداری كردند و سلطة خود را بر منابع نفتی ایران تحكیم كردند. شركت نفت انگلیس و ایران در حقیقت ابزاری برای چنگاندازی بریتانیا بر منابع نفتی ایران و دفتری برای تأمین سوخت نیروی دریایی ایران در جنگ جهانی بود. جنگی كه كمتر از 6 سال پس از كشف نفت ایران، در اروپا شعلهور شد.
پس از این موفقیت دولت انگلیس یك هیأت ویژه به ریاست «وایكانت داون» به دربار تهران فرستاد و یك مدال برای مظفرالدین شاه و یك مدال نیز برای علیاصغر خان امینالسلطان صدراعظم قبلی وی با خود برد و به آنان تقدیم كرد. سرمایه شركت نفت انگلیس و ایران در آغاز كار دو میلیون لیره بود. شركت مذكور با برنامهای وسیع به عملیات استخراج نفت در مسجد سلیمان و نقاط دیگر خوزستان ادامه داد و نیز به ساختن تصفیهخانه آبادان و احداث خط لوله اقدام كرد. صدور نفت خام از سال 1911 آغاز گردید و میزان آن در سال 1914 به 350000 تن رسید.
در این سال كه مصادف با آغاز جنگ جهانی اول بود 51 درصد سهام شركت نفت انگلیس و ایران به فرمانده نیروی دریایی بریتانیا واگذار شد و دولت بریتانیا موافقت كرد كه مبلغ 2000000 لیره برای توسعة شركت اختصاص دهد. در سال 1919 میزان محصول نفت ایران به 1,000,000 تن و در سال 1928 به 5,000,000 تن رسید. در سال 1932 قرارداد جدیدی بین دولت ایران و شركت نفت انگلیس و ایران به امضا رسید. محصول نفت جنوب ایران در سال 1946 بالغ بر 20,000,000 تن و در سال 1951 ـ كه صنعت نفت در ایران ملی گردید ـ محصول آن از منابع نفتی جنوب حدود 32,000,000 تن بود كه 24,000,000 تن آن در پالایشگاه آبادان به محصولات نفتی تبدیل میشد.
از جمله دلایل این امر شکسته شدن جوّ دیکتاتورمنشانه پیشین و موضعگیری جدّی کشورهای خارجی علاقهمند در امور سیاسی، اقتصادی ایران در مقابل همدیگر بود.
بنابراین، مهمترین ابزار اعمال سلطه انگلیس در شئون مختلف کشور، یعنی شخص شاه، قدرت در خور توجهی نداشت. به همین دلیل این کشور جهت تحکیم موقعیتش در ایران به قدرت یابی فائقه شاه در مقابل دیگر نیروهای دارای نفوذ و اقتدار داخلی نظیر هیأت دولت و بهویژه مجلس شورای ملی نیاز مبرم احساس میکرد. اما در مجلس شورای ملی، تصمیمات مهم و کلان کشور نظیر مسئله نفت در آن مکان حل و فصل میشد، نمایندگان آرایش یکدستی نداشتند. گروهی بدون وابستگی به کشورهای خارجی گرایشهای صرف استقلالخواهی و وطنپرستانه را دنبال میکردند. گروهی از سیاستهای شوروی در ایران پشتیبانی و گروه سوم به سیاست انگلیس گرایش داشتند و از اهداف مختلف سیاسی، اقتصادی این کشور در ایران پشتیبانی میکردند.
غیر از این گروهها عدهای نیز هر چند گرایشهای استقلالخواهی داشتند اما جهت کاستن از نفوذ قدرتهای خارجی بالاخص شوروی و انگلیس بی میل نبودند که پای قدرت دیگری مانند آمریکا نیز به میان کشیده شود تا در فشارهای این دو قدرت بر شئون مختلف کشور اندکی تخفیف حاصل آید.
بدین ترتیب به نظر میرسید ائتلافی، هرچند بدون هماهنگی و نامتعارف، بر ضد انگلستان در عرصه سیاسی – اجتماعی ایران در حال شکل گیری است. در چنین شرایطی بود که مجلس شورای ملی طی سالهای۱۳۲۳-۱۳۲۷ قوانینی برای جلوگیری از واگذاری امتیازات نفتی به کشورهای خارجی تصویب کرد و در همان حال دولت انگلستان که به درستی بر این باور قرار گرفته بود که منافع (البته نامشروع) عظیم نفتیاش در جنوب و غرب ایران با خطرهای جدی مواجه شدهاست، درصدد چاره جویی برآمد.
پی نوشت:
1- شركت نفت انگلیس و ایران چگونه تأسیس شد؟، موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی
2- تأسیس شرکت نفت ایران و انگلیس، شرکت ملی مناطق نفت خیز جنوب
در 1897 امتیاز استخراج نفت ایران به كمپانی «رویال داچ شل» پیشنهاد شد. اما این شركت نیز از پذیرش امتیاز سر باز زد چون شنیده بود كه شركت استاندارد اویل رقیب نیرومندش، تلاش بیسابقهای را برای پایین آوردن بهای نفت آغاز كرده و این تلاش در كنار بهای سنگینی كه دولت ایران به عنوان پیش پرداخت واگذاری امتیاز مطالبه میكرد، نفع چندانی برای «شل» نداشت.
در 1899 دو كاشف فرانسوی به نامهای «ژاك دو مورگان» باستان شناس و «ادوارد كوته» زمینشناس، در سفرهای اكتشافی خود به جنوب ایران موفق شدند در منطقه كوهستانی ایل بختیاری گزارشات مستندی درباره شواهد وجود منابع سرشار نفت در این ناحیه تهیه كنند. این دو نفر به كمك یك ارمنی ایرانی به نام «آنتوان كتابچی خان» كه ساكن پاریس و در گذشته رئیس گمرك تهران بود، شركتی را برای امكان بهرهبرداری از نفت ایران تأسیس كردند. شركت تصمیم گرفت تا كتابچیخان را برای مذاكرات مقدماتی قبل از كسب امتیاز به تهران بفرستد.
كتابچیخان و ادوارد كوته به دیدار «هنری درموندولف» وزیرمختار سابق بریتانیا در تهران كه برای مرخصی به پاریس آمده بود، رفتند. آنان به هنری پیشنهاد كردند در ازای معرفی یك متخصص ماجراجو و پرجرأت و جسارت كه اهل پیگیری پروژه حفاری و استخراج نفت ایران باشد، وجه قابل توجهی از طرف شركت به وی تعلق خواهد گرفت. هنری پذیرفت و «ویلیام نكس دارسی» را كه برای كوته و كتابچیخان ناشناخته بود، به آنان معرفی كرد. این سه نفر برای ملاقات با دارسی رهسپار لندن شدند.
دارسی از طریق «هنری درموندولف» با دو میهمان فرانسوی و یك میهمان ایرانی بر سر میز شام در منزل خود در لندن آشنا شد. وی پیشنهاد آنان را پذیرفت و سپس در فوریه 1901 «آلفرد ماریوت» منشی خود را به همراه یك زمینشناس به نام «بارلز» و كتابچیخان به تهران فرستاد تا گزارشهای فنی درباره امكان وجود نفت در منطقهای كه دو باستانشناس فرانسوی مدعی وجود نفت در آن هستند، تهیه كنند. دارسی سپس از ماریوت خواست تا درباره گرفتن امتیاز نفت با مقامات ایرانی به مذاكره بپردازد. «آرتور هاردینگز» وزیرمختار جدید بریتانیا در تهران نیز جداگانه در جریان این مأموریت قرار گرفت.
ماریوت در مذاكره با امینالسلطان صدراعظم مظفرالدین شاه 2 نكته اساسی را متوجه شد:
1. روسها نسبت به هرگونه واگذاری امتیاز نفت از جانب دولت ایران به انگلیس حساسیت دارند و عكسالعمل نشان میدهند.
2. مقامات قاجار را میتوان با پول به تلاش برای حل هر مشكلی راغب كرد. امینالسلطان در ازاء دریافت 10 هزار لیره رشوه، دست به كار شد. این دو به اتفاق وزیرمختار جدید بریتانیا متن قرارداد را تنظیم كردند و سپس نسخهای از آن را برای سفارت روسیه فرستادند و نهایتاً روسها موافقت خود را با انعقاد قرارداد نفتی ایران و انگلیس اعلام كردند. مشروط بر اینكه این قرارداد شامل 5 استان شمالی ایران كه مجاور مرزهای جنوبی آنهاست نگردد.
بدین ترتیب روز هفتم خرداد سال 1280/28 مه 1901 امتیاز استخراج و بهرهبرداری و سپس لولهكشی نفت و قیر در سراسر ایران به استثنای 5 استان آذربایجان، گیلان، مازندران، استرآباد (گرگان) و خراسان به مدت 60 سال به «ویلیام نكس دارسی» انگلیسی كه سرمایهگذار اصلی قرارداد بود، واگذار شد.
دارسی در سال 1903 میلادی شرکتی به نام شرکت بهره برداری اولیه با سرمایه ششصد هزار لیره تشکیل داد و بیست هزار لیره نقد و بیست هزار سهم که به موجب امتیاز، تعهد پرداخت آن را به دولت ایران کرده بود، پرداخت.
دارسی پس از چند سال کوشش بی نتیجه و تحمل مخارج سنگین، اجرای امتیازنامه را در توان خود نمی دید. چند شرکت آلمانی و فرانسوی و یک شرکت نفت آمریکایی نیز خواستند امتیاز را از او خریداری نمایند. در این میان نیروی دریایی انگلیس که درصدد بود سوخت کشتی های خود را از زغال سنگ به نفت تبدیل کند به یاری دارسی برخاست و برای این منظور لرد استراتکونا یکی از سرمایه داران بزرگ انگلیس را به این کار برانگیخت و نیز شرکت نفت برمه را که یک شرکت انگلیسی بود و استخراج نفت برمه را برعهده داشت تشویق به همکاری با دارسی کرد.
انگلیس، مالک بیرقیب منابع نفتی عظیم ایران
نفت ایران هنگامی اهمیت بیشتری پیدا کرد که دولت انگلستان در پی محاسبات کارشناسان اقتصادی – سیاسی این کشور درصدد برآمد به طور مستقیمتری در این پروژه عظیم مشارکت نماید و آن خرید سهام دارسی بود این هدف تا جنگ جهانی اول حاصل شد و پس از آن دولت انگلستان خود مالک بیرقیب منابع نفتی عظیم ایران در بخشهای جنوب و جنوب شرقی شد.بنابر این تا دهه اول سلطنت رضاشاه، افکار عمومی داخلی و خارجی به دلایل عدیده یادشده و غیره درصدد کاستن از شدت تسلط و تملک انگلیس بر منابع نفتی ایران برآمده بودند.
در سال 1905 میلادی شرکت سندیکای امتیازات در شهر گلاسکو تشکیل شد و سهام شرکت بهره برداری اولیه و امتیاز دارسی را در اختیار گرفت و سرمایه کافی برای استخراج و اکتشاف نفت را فراهم آورد که عمده سهام سندیکای امتیازات به لرد استراتکونا و شرکت نفت برمه و دارسی تعلق داشت. سندیکای امتیازات وسایل حفاری را به میدان نفتون نزدیک مسجد سلیمان منتقل کرد. در آغاز كار زمینشناسان دارسی به حفاری در نقاط نامناسب از جمله در شمال قصرشیرین پرداختند. گرمای بسیار شدید هوا در مناطق جنوب به ویژه در تابستان، باجخواهیها و مزاحمتهای افراد مسلح قبایل محلی، آلودگی آبهای آشامیدنی و رواج امراض مختلف سبب كند بودن روند كارها شده بود.
با این حال پس از چندین مورد حفاری و در شرائطی كه هزینه زیادی صرف شده بود، ناگهان در پنجم خرداد 1287/26 مه 1908 از یكی از چاههای حفر شده در منطقه مسجد سلیمان و از عمق 1180 پائی، نفت فوران كرد و ارتفاع فوران تا بالای دكلهای ایجاد شده رسید. 10 روز بعد چاه دوم در فاصلهای دورتر در همان منطقه به نفت رسید و این بدان معنا بود كه میدان وسیعی از نفت در اعماق زمین كشف شده است. این كشف زمانی به وقوع پیوست كه فرمانده نیروی دریایی بریتانیا موضوع تبدیل سوخت نیروی دریایی امپراتوری انگلستان از زغالسنگ به نفت را مورد مطالعه قرار داده و بدین نتیجه رسیده بود كه ادامة سیادت دریایی آن دولت رابطة بسیار با داشتن نفت فراوان و ارزان دارد.
نویسنده انگلیسی كتاب «Persian Oil» در صفحة 19 كتاب خود درباره فوران اولین چاه نفت ایران چنین مینویسد: «روز 26 ماه مه سال 1908 كه عملیات چاهكنی به عمق 1180 پا رسیده بود، نفت فوران كرد و متجاوز از 50 پا از دستگاه حفاری بالا زد. به این ترتیب صنعتی آغاز شد كه طی دو جنگ، نیروی دریایی انگلستان را نجات داد ولی برای ایرانیان زحمتی ایجاد كرد كه از مجموع مزاحمتهای سیاسی دولتهای بزرگ بیشتر بود.»
انگلیسیها بلافاصله 56 درصد سهام شركت را خریداری كردند و سلطة خود را بر منابع نفتی ایران تحكیم كردند. شركت نفت انگلیس و ایران در حقیقت ابزاری برای چنگاندازی بریتانیا بر منابع نفتی ایران و دفتری برای تأمین سوخت نیروی دریایی ایران در جنگ جهانی بود. جنگی كه كمتر از 6 سال پس از كشف نفت ایران، در اروپا شعلهور شد.
پس از این موفقیت دولت انگلیس یك هیأت ویژه به ریاست «وایكانت داون» به دربار تهران فرستاد و یك مدال برای مظفرالدین شاه و یك مدال نیز برای علیاصغر خان امینالسلطان صدراعظم قبلی وی با خود برد و به آنان تقدیم كرد. سرمایه شركت نفت انگلیس و ایران در آغاز كار دو میلیون لیره بود. شركت مذكور با برنامهای وسیع به عملیات استخراج نفت در مسجد سلیمان و نقاط دیگر خوزستان ادامه داد و نیز به ساختن تصفیهخانه آبادان و احداث خط لوله اقدام كرد. صدور نفت خام از سال 1911 آغاز گردید و میزان آن در سال 1914 به 350000 تن رسید.
در این سال كه مصادف با آغاز جنگ جهانی اول بود 51 درصد سهام شركت نفت انگلیس و ایران به فرمانده نیروی دریایی بریتانیا واگذار شد و دولت بریتانیا موافقت كرد كه مبلغ 2000000 لیره برای توسعة شركت اختصاص دهد. در سال 1919 میزان محصول نفت ایران به 1,000,000 تن و در سال 1928 به 5,000,000 تن رسید. در سال 1932 قرارداد جدیدی بین دولت ایران و شركت نفت انگلیس و ایران به امضا رسید. محصول نفت جنوب ایران در سال 1946 بالغ بر 20,000,000 تن و در سال 1951 ـ كه صنعت نفت در ایران ملی گردید ـ محصول آن از منابع نفتی جنوب حدود 32,000,000 تن بود كه 24,000,000 تن آن در پالایشگاه آبادان به محصولات نفتی تبدیل میشد.
از جمله دلایل این امر شکسته شدن جوّ دیکتاتورمنشانه پیشین و موضعگیری جدّی کشورهای خارجی علاقهمند در امور سیاسی، اقتصادی ایران در مقابل همدیگر بود.
دولت انگلستان به محض دستیابی دارسی به نفت، با تشكیل شركت نفت ایران و انگلیس عملاً كلیة مراحل استخراج و صدور این ماده حیاتی را در كشورمان به دست گرفت.
بنابراین، مهمترین ابزار اعمال سلطه انگلیس در شئون مختلف کشور، یعنی شخص شاه، قدرت در خور توجهی نداشت. به همین دلیل این کشور جهت تحکیم موقعیتش در ایران به قدرت یابی فائقه شاه در مقابل دیگر نیروهای دارای نفوذ و اقتدار داخلی نظیر هیأت دولت و بهویژه مجلس شورای ملی نیاز مبرم احساس میکرد. اما در مجلس شورای ملی، تصمیمات مهم و کلان کشور نظیر مسئله نفت در آن مکان حل و فصل میشد، نمایندگان آرایش یکدستی نداشتند. گروهی بدون وابستگی به کشورهای خارجی گرایشهای صرف استقلالخواهی و وطنپرستانه را دنبال میکردند. گروهی از سیاستهای شوروی در ایران پشتیبانی و گروه سوم به سیاست انگلیس گرایش داشتند و از اهداف مختلف سیاسی، اقتصادی این کشور در ایران پشتیبانی میکردند.
غیر از این گروهها عدهای نیز هر چند گرایشهای استقلالخواهی داشتند اما جهت کاستن از نفوذ قدرتهای خارجی بالاخص شوروی و انگلیس بی میل نبودند که پای قدرت دیگری مانند آمریکا نیز به میان کشیده شود تا در فشارهای این دو قدرت بر شئون مختلف کشور اندکی تخفیف حاصل آید.
بدین ترتیب به نظر میرسید ائتلافی، هرچند بدون هماهنگی و نامتعارف، بر ضد انگلستان در عرصه سیاسی – اجتماعی ایران در حال شکل گیری است. در چنین شرایطی بود که مجلس شورای ملی طی سالهای۱۳۲۳-۱۳۲۷ قوانینی برای جلوگیری از واگذاری امتیازات نفتی به کشورهای خارجی تصویب کرد و در همان حال دولت انگلستان که به درستی بر این باور قرار گرفته بود که منافع (البته نامشروع) عظیم نفتیاش در جنوب و غرب ایران با خطرهای جدی مواجه شدهاست، درصدد چاره جویی برآمد.
پی نوشت:
1- شركت نفت انگلیس و ایران چگونه تأسیس شد؟، موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی
2- تأسیس شرکت نفت ایران و انگلیس، شرکت ملی مناطق نفت خیز جنوب