لاله های روحانی؛
طلبه شهید احمد بن حسین همدانى
شهید احمد بن حسین همدانى، معروف به بدیعالزمان همدانى، در سال 353 قمرى در همدان چشم به جهان گشود و از بزرگان شیعه در قرن چهارم هجرى محسوب مىشود.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : شنبه 1397/01/25 ساعت 11:33
شهید احمد بن حسین همدانى، معروف به بدیعالزمان همدانى، در سال 353 قمرى در همدان چشم به جهان گشود و از بزرگان شیعه در قرن چهارم هجرى محسوب مىشود. او عالمى سترگ بود و مرتبه علمى بلندى داشت، لکن به قول علامه امینى “چون آثار ادبى گرانقدرش شهره آفاق گشته، گوهر دانش سرشارش در حجاب آن شهرت عالمگیر، از دیدهها پنهان مانده است؛ چنانکه او را ادیبى بىهمتا مىشناسند... .”
ایشان به شیعه بودن خود تصریح کرده است، چنانکه در مناظرهاش با خوارزمى مىگوید: “من اگر دیگران با دو پا به راه تشیع مىروند، با دو بال در آسمانش پرواز گرفتهام وانگهى قصائدى در حقشان سرودهام که در صحرا و دریا روان است و زبانزد خاص و عام و آن را براى آخرت سرودهام، نه براى این زندگى کوتاه مدت”.
عظمت معنوى و مرتبت علمىاش تا حدى بود که بسیارى از شرححالنویسان بزرگ تاریخ، توجه خاصى به این شخصیت عالىقدر داشتهاند و در کتب خویش از ایشان تجلیل و تمجید والایى نمودهاند. مؤلف “امل الامل” مىنویسد: “دانشمندى گرانقدر و امامى مذهب بود و قرآندانى ادیب و نویسنده که مقالههاى شگفتانگیز دارد.”
همچنین آیةالله سیدحسن عاملى کاظمى از علماى عالىمقام شیعه در کتاب “الشیعة و فنون الاسلام” مىنویسد:”وى از ارکان روزگار خویش بود و شهرتش به حدى است که او را از نقل آنچه دانشمندان در شرح حالش نوشتهاند، بىنیاز مىسازد”. آیةاللهخویى در “ملخص المقأل” ضمن اشاره به امامى بودن بدیعالزمان همدانى مىافزاید: “وى از راویان نیکو است.”
جناب ثعالبى نیشابورى نیز در کتاب “یتیمة الدهر” ذکاوت و هوش خارقالعادهاى را به او نسبت مىدهد؛ بهطورى که وقتى قصیدهاى طولانى را که براى اولین بار برایش مىخواندند، بهطور کامل حفظ مىشد و از بر مىخواند، بدون اینکه کلمهاى را کم کند یا نکتهاى را از زبان بیاندازد.
گاه نامهاى را که به او پیشنهاد مىشد تا بنویسد، از آخرین سطر شروع به نوشتن مىکرد تا مىرسید به اولین سطرش و آن هم به بهترین و زیباترین شکل! منقول است که ایشان با صاحب بنعباد عارف بزرگ ملاقات کرد و از دوستان خاص او شد. بدیعالزمان موفق به تألیف کتابهاى بسیارى در موضوعات مختلف شده که نام بیشتر آنها به همراه قسمتى از اشعارش در کتاب یتیمةالدهر آمده است.
این عالم جلیل القدر در سال 380 قمرى به نیشابور هجرت کرد و بعد از مدتى رهسپار هرات گشت و در آنجا زیست تا اینکه در سال 398 قمرى بهوسیله زهر مسموم و شهید گشت.
نمونهاى از شاهکار ادبى آن عالم جلیل القدر:
دانش چیزى است که به دشوارى بهدست مىآید، با تیر نمىتوان شکارش کرد و از پدر و عمو به ارث نمىرسد، بلکه کِشتهاى است که حاصل نمىآید، مگر در خاک پاک قاطعیت بکاریش و باران ریزان توفیق بر آن ببارد و روح کوشش، پیوسته در آن بدمد و هر چندگاه با شکیبایى و پایمردى آبیارى شود و ... .
منبع: وبسایت افق حوزه
ایشان به شیعه بودن خود تصریح کرده است، چنانکه در مناظرهاش با خوارزمى مىگوید: “من اگر دیگران با دو پا به راه تشیع مىروند، با دو بال در آسمانش پرواز گرفتهام وانگهى قصائدى در حقشان سرودهام که در صحرا و دریا روان است و زبانزد خاص و عام و آن را براى آخرت سرودهام، نه براى این زندگى کوتاه مدت”.
عظمت معنوى و مرتبت علمىاش تا حدى بود که بسیارى از شرححالنویسان بزرگ تاریخ، توجه خاصى به این شخصیت عالىقدر داشتهاند و در کتب خویش از ایشان تجلیل و تمجید والایى نمودهاند. مؤلف “امل الامل” مىنویسد: “دانشمندى گرانقدر و امامى مذهب بود و قرآندانى ادیب و نویسنده که مقالههاى شگفتانگیز دارد.”
همچنین آیةالله سیدحسن عاملى کاظمى از علماى عالىمقام شیعه در کتاب “الشیعة و فنون الاسلام” مىنویسد:”وى از ارکان روزگار خویش بود و شهرتش به حدى است که او را از نقل آنچه دانشمندان در شرح حالش نوشتهاند، بىنیاز مىسازد”. آیةاللهخویى در “ملخص المقأل” ضمن اشاره به امامى بودن بدیعالزمان همدانى مىافزاید: “وى از راویان نیکو است.”
جناب ثعالبى نیشابورى نیز در کتاب “یتیمة الدهر” ذکاوت و هوش خارقالعادهاى را به او نسبت مىدهد؛ بهطورى که وقتى قصیدهاى طولانى را که براى اولین بار برایش مىخواندند، بهطور کامل حفظ مىشد و از بر مىخواند، بدون اینکه کلمهاى را کم کند یا نکتهاى را از زبان بیاندازد.
گاه نامهاى را که به او پیشنهاد مىشد تا بنویسد، از آخرین سطر شروع به نوشتن مىکرد تا مىرسید به اولین سطرش و آن هم به بهترین و زیباترین شکل! منقول است که ایشان با صاحب بنعباد عارف بزرگ ملاقات کرد و از دوستان خاص او شد. بدیعالزمان موفق به تألیف کتابهاى بسیارى در موضوعات مختلف شده که نام بیشتر آنها به همراه قسمتى از اشعارش در کتاب یتیمةالدهر آمده است.
این عالم جلیل القدر در سال 380 قمرى به نیشابور هجرت کرد و بعد از مدتى رهسپار هرات گشت و در آنجا زیست تا اینکه در سال 398 قمرى بهوسیله زهر مسموم و شهید گشت.
نمونهاى از شاهکار ادبى آن عالم جلیل القدر:
دانش چیزى است که به دشوارى بهدست مىآید، با تیر نمىتوان شکارش کرد و از پدر و عمو به ارث نمىرسد، بلکه کِشتهاى است که حاصل نمىآید، مگر در خاک پاک قاطعیت بکاریش و باران ریزان توفیق بر آن ببارد و روح کوشش، پیوسته در آن بدمد و هر چندگاه با شکیبایى و پایمردى آبیارى شود و ... .
منبع: وبسایت افق حوزه