تبیان، دستیار زندگی

سرگذشت علما؛

سرگذشتی از شیخ مهدی امامی مازندرانی

شیخ مهدی امامی مازندرانی در سال 1297 هجری قمری در شهر امیرکلای بابل در خانواده مذهبی به دنیا آمد و بعد از گذشت چهار بهار از تولدش به مكتب خانه رفت. وی پس از مدت كوتاهی در شمار حافظان قرآن قرار گرفت؛
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
شیخ مهدی امامی مازندرانی
شیخ مهدی امامی مازندرانی در سال 1297 هجری قمری در شهر امیرکلای بابل در خانواده مذهبی به دنیا آمد و بعد از گذشت چهار بهار از تولدش به مكتب خانه رفت. وی پس از مدت كوتاهی در شمار حافظان قرآن قرار گرفت. پدر بزرگوارش دست او را به دست عالم محل سپرده و گفت: اگر مهدی عالم نشود در قیامت از شما به رسول الله صلی الله علیه وآله شكایت می كنم.

شیخ مهدی سال 1270 ش در مدرسه میرزكی بابل ساكن شد در اوان جوانی مانند بزرگان رفتار می كرد و در احترام به اساتید پیشگام دیگر طلاب بود. اندیشه دستیابی به اقیانوس بیكران علوم اهل بیت علیه السلام او را مشغول ساخته و در یادگیری خوش قریحه بود لذا هجرت به تهران را آغاز نمود و از محضر اساتید آن دیار بهره ای فراوان برد

* اساتید
اساتید او علماء بزرگی چون شیخ علی اصغر امیر كلایی، آخوند ملا محمد (والد شیخ محمد تقی آملی)، شهید شیخ فضل الله نوری، حكیم میرزا هاشم اشكوری، حكیم میرزا حسن كرمانشاهی، شیخ الشریعه اصفهانی، سید محمد كاظم یزدی، شیخ محمد حسین نایینی، سید عبد الكریم لاهیجی و ... بوده اند.

* شاگردان
شاگردان وی، امام خمینی (ره)، سید محمد حجت كوه كمره ای، استاد شهید مرتضی مطهری، سید جلال الدین آشتیانی، شیخ ابو الحسن ایازی، شهید محراب اشرفی اصفهانی، سید عزالدین حسین زنجانی، و... بودند.

* مدرسه صدر تهران
خودش می گفت: چند ساعتی از آمدنم به مدرسه صدر تهران گذشت كه مردی ناشناس مرا صدا كرد، بعد از معرفی، مرا با اصرار به بیرون برد استری با زین آماده داشت مرا سوار كرد و خودش افسار را گرفت و پیاده می رفتیم. بعد از صرف غذا در منزلش گفت: هفته پیش حضرت علی علیه السلام را در خواب دیدم كه به من فرمود: یكی از طلاب فاضل ما به اینجا می آید كه هدفش تحصیل و رسیدن به قرب حق است از شما می خواهم به ایشان رسیدگی كنید. آن مرد نیازهایم را برطرف می كرد بدون این كه از او چیزی بخواهم. خوش بیانی و تسلط بر متون درسی از وی، استادی پرمنزلت ساخت و طهارت روحش طلاب را به دور شمع وجودش جمع كرد. علامه حسن زاده آملی در مورد این عالم ربانی می گویند: علامه شیخ مهدی مردی ملا، جامع و مدرس معقول و منقول بود.

* حوزه نجف
شیخ مهدی از تناول بر خوان علم و معرفت نجف اشرف بی نصیب نماند و سال 1330 به آن دیار رهسپار شد تا در میراث گران سنگ شیخ طوسی قله های اجتهاد را فتح نماید با همت و اخلاص در سنین جوانی به درجه اجتهاد می رسد و از آیات عظام سید محمد كاظم یزدی و سید ابوالحسن اصفهانی و ... اجازه اجتهاد می گیرد. وی پس از ده سال به ایران مراجعت نمود و در كمال گمنامی حیات پر بركتش را سپری كرد.

* مرجعیت
آیت الله شیخ مهدی امامی مازندرانی فقیهی توانا اصولی ژرف اندیش و حكیمی متاله بود ولی از شهرت و مرجعیت گریزان بود. آنگاه كه أعلام قم پس از رحلت آیت الله العظمی ابوالحسن اصفهانی برای تعیین مرجع در جلسه ای جمع می شوند آیت الله شیخ مهدی مازندرانی را برمی گزینند ولی آن عالم وارسته اظهار می دارند: از بنده صرف نظر كنید؛ سپس جلسه را ترك كردند.

شیخ مهدی نزد اساتید برجسته تهران، نجف و قم از جایگاه ویژه ای برخوردار بود. آیت الله العظمی بروجردی عنایت ویژه ای به وی داشتند. آیت الله حاج میرزا محمد فیض قمی كه از علمای طراز اول قم به شمار می رفت هنگام بازگشت از سفر حج به نزد او رفته و گفت: به همان كعبه ای كه رفتم سوگند، من برای اتمام و اكمال حج خود به محضر شما آمده ام.

* زهد و پارسایی
در وابستگی به دنیا تندیس پارسایی بود و در اوج موقعیت زاهدانه می زیست. امام خمینی (ره) در درس اخلاق به طلاب توصیه می كردند از زندگی و زهد علامه شیخ مهدی مازندرانی درس زندگی و ساده زیستی بگیرید.

* یاد مظلومیت اهل البیت (ع)
از ویژگی های علامه شیخ مهدی مازندرانی این بود كه اكثر اوقات پیش از شروع درس ذكر مصیبت حضرت سیدالشهدا علیه السلام و عترت رسول الله صلی الله علیه وآله می كرد. خودش می گریست و طلاب را نیز می گریاند. روزی آن عالم جلیل القدر هنگام تدریس در مسجد نو واقع در میدان آستانه قم ذكر مصیبت كردند و طلاب را به یاد مظلومیت اهل البیت علیه السلام آشنا ساختند. پس از پایان درس یك شخص عادی كه بر حسب تصادف در مجلس درس وی حاضر شده بود، جلو آمد، پنج ریال به آقا داد و گفت: آقا! فردا كجا روضه می خوانی؟ آقا شیخ مهدی گفتند همین جا! شاگردان با تعجب گفتند: آقا، روضه خوان نیست او استادی بزرگ است ولی آقا با تواضع زاید الوصفی كه داشت، فرمود: نه من همان روضه خوانم و پنج ریال را به خادم مسجد داد.

* مبارزات سیاسی
وی عارفی بود كه فرد را از جامعه جدا نمی دانست در امور فرهنگی و سیاسی انسانی با درایت و پر دغدغه بود و آن را از استادش شیخ فضل الله به ارث برده بود در مقابل قلدری ها و زورگویی های رضا خان(پهلوی) آرام ننشست به انتقاد از ظلم و جنایات رضاخان می پرداخت و دیگر علمای ذی نفوذ را تحریك می كرد تا موضع درست و به موقع در مقابل رضاخان بگیرند.

آن مرحوم در امور سیاسی طرف مشاوره مرحوم حاج شیخ عبدالكریم حائری (ره) برای برخورد با قلدری های رضاخان بود و همین موضع گیری های صریح و قاطع وی باعث شد تا رضاخان او را برای مدتی از قم به كاشان تبعید كند. نقل شده است كه در دوران رضاخان آیات عظام: حائری، خوانساری، صدر به منزل حاج شیخ مهدی می روند. مرحوم حاج شیخ عبدالكریم می گویند: به روحانیت این روزها خیلی سخت می گذرد عمامه را از سرشان بر می دارند آیت الله شیخ مهدی می گوید: عمامه را وقتی از سر روحانیت برداشتند كه مرحوم شیخ فضل الله را دار زدند.

* آثارعلمی
رساله عملیه، كتابی در رد بهاییت، تعلیقه بر عروة الوثقی، تعلیقه حاشیه بر منظومه سبزواری، تعلیقه بر شفا و اشارات بوعلی سینا از آثار اوست.

* وفات
سرانجام مرغ روحش كه شوق فراوانی به آشیانه قدس الهی داشت در سجده نماز عصر روز جمعه دهم جمادی الثانی 1378هجری قمری از جسم نحیف و ریاضت كشیده اش پرواز كرد و به دیدار معشوق حقیقی شتافت و در مقام (عند ملیك مقتدر) بار یافت (طوبی له و حسن مآب)و در قبرستان شیخان قم به خاک سپرده شد.

آیت الله العظمی بروجردی (ره) بعد از شنیدن خبر رحلت این عالم وارسته گفتند: ما یكی از بزرگان دین را از دست داده ایم خدا او را رحمت كند مرد بزرگی بود فوق العاده بزرگ؛ او با دست پر رفت.     



منبع: خبرگزاری حوزه نیوز