قادر متعال حقیقتی نهادینه در قلوب
اولین انسانها موحد و خدا پرست بوده اند و بت پرستی بعدا به وجود آمد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : دوشنبه 1397/01/20
برخی در فضای مجازی میگویند: «پس از هزاران سال آزمون وخطا در ساخت خدایان انسانی، سنگی و چوبی سرانجام، خدایی آسمانی و مهربان، دانا، توانا و حکیم توسط بشر ساخته شد.»
اما این سخن به دلایل متعدد باطل است:
1. عدم دلیل: این شبه کنندگان هیچ دلیلی برای ادعای خود ندارند، لذا این ادعا به هیچ دلیلی مستند نیست.
2. موحد بودن اولین انسانها: اولین انسانها که حضرت آدم و حضرت هوا(علیهماالسلام) باشند هر دو موحد بودند، و از ابتدای وجود بشریت به خدایی آسمانی و مهربان، دانا توانا و حکیم اعتقاد داشتند؛ فرزندان بیواسطه حضرت آدم همگی خدا پرست بوده اند، تا چندین نسل بعد هم خدا پرست بوده اند، بت پرستی بعدها بر اثر غفلت و جهل برخی انسانها ایجاد شد، پس این ادعا کاملا پوچ و نادرست است.
3. خود بت پرستان نیز خدای آسمانی و قوی و دانا را قبول داشتند: قرآن کریم در این رابطه می فرماید: «وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ لَیَقُولُنَّ اللَّهُ فَأَنَّى یُؤْفَكُونَ [عنکبوت/61] اگر از آنان [كه شرك مىورزند] بپرسى: چه كسى آسمانها و زمین را آفریده و خورشید و ماه را رام و مسخّر كرده؟ بىتردید خواهند گفت: خدا. پس چگونه [از حق به باطل] منحرف مىشوند؟». پس خود بت پرستان نیز قبول دارند که خداوند متعال و قوی، خالق آسمان و زمین است. همچنین میفرماید: «الَّذینَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِیاءَ ما نَعْبُدُهُمْ إِلاَّ لِیُقَرِّبُونا إِلَى اللَّهِ زُلْفی[زمر/ 3] آنها كه غیر خدا را اولیاى خود قرار دادند، دلیلشان این بود كه: «اینها را نمىپرستیم، مگر به خاطر اینكه ما را به خداوند نزدیك كنند» این آیه بازگو کننده این مطلب است اساسا خود بت پرستان نیز موحد بودند و خدایی آسمانی و مهربان، دانا، توانا و حکیم را می پرستیدند، تنها و تنها بتها را به عنوان تماثیلی از ملائک یا انبیا جهت تقرب به خداوند متعال در نظر داشتند.
4. ادله مختلف فلسفی - کلامی بر اثبات خداوند متعال و قدرت و علم نامحدود او ارائه شده است که کاملا عقلی و برهانی بوده و جای هر گونه شک و تردیدی را از انسان زائل میکند. لذا اینچنین نیست که خرافه بافان و جاهلان، خدا باور بوده و علما و دانشمندان خدا ناباور؛ افرادی چون ابن سینا و ملاصدرا و سهرودی که سرآمد فلاسفه هستند، هر کدام دلایل خاصی را بر اثبات خدا ارائه کرده اند. پس اثبات خدا و صفات او کاملا عقلی و بر مبنای برهان است، ولی گاهی آداب و رسوم خرافی، تربیتهای غلط، تلقینهای سوء، غفلت و غرور، مخصوصاً به هنگام سلامت و وفور نعمت، پرده هایی بر آن می افکند، ولی هنگامی که طوفان حوادث از هر سوی وزیدن گرفته و گرداب مشکلات در برابر انسان نمایان گردد، انسان دست خود را از همه اسباب ظاهری کوتاه می بیند و از همه جا نا امید شود، در این هنگام است که پرده ها کنار می روند و آن نقطه نورانی دل آشکار می شود و هر گونه فکر شرک آلود را از دل زدوده و در کوره این حوادث هر ناخالصی خالص می گردد[1] و انسان بی اختیار به سوی عالم ماورا طبیعت می رود.[2] خداوند متعال بدیهیترین و روشنترین حقیقت جهان است، اما علائق دنیوی سبب غفلت انسان از خداست، وقتی غبار این علائق کاذب کنار رود انسانها با عمق جان خدا را درک میکنند، چنانکه قرآن تاکید میکند: «فَإِذا رَكِبُوا فِی الْفُلْكِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصینَ لَهُ الدِّینَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذا هُمْ یُشْرِكُون[عنکبوت/ 65]هنگامى كه بر سوار بر كشتى شوند، خدا را با اخلاص مىخوانند (و غیر او را فراموش مىكنند) امّا هنگامى كه خدا آنان را به خشكى رساند و نجات داد، باز مشرك مىشوند!»
در نتیجه: هر انسانی از راه دل و فطرت خود به وجود خداوند قادر، عالم، خالق حی و مهربان و... معرفت و شناخت و گرایش دارد و اگر هم در اثر عواملی از وجود خداوند غافل باشد، نمی تواند انکار کند در دوران زندگی اش حادثه ای رخ نداده است که دست او را از همه جا کوتاه ننموده، و او را متوجه وجود خداوند نکرده باشد.
پی نوشت:
[1]. تفسیر نمونه، مكارم شیرازى ناصر، دار الكتب الإسلامیه، تهران، 1374ش، ج 16، ص 418.
[2]. آیه 65 عنکبوت و 30 روم، و 12 و 22 و 23 یونس، 67 اسراء ، 8 و 49 زمر.
منبع : رهروان ولایت