تبیان، دستیار زندگی

افول کننده لایق دوست داشتن نیست

انبیا الهی خداوند را به عنوان یک فرضیه یا بحث نظرى خشک ثابت نمی‌کنند، بلکه آنان توحید را با تربیت در کنار هم براى مردم مطرح کرده، و ربّ را به عنوان محبوب به مردم معرفى می‌کنند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
لا احب الافلین
سوالی مطرح شده مبنی برا اینکه آیا حضرت ابراهیم(علیه‌السلام) در آیه 76 سوره انعام از روش محبت برای اثبات پروردگار متعال استفاده کرد؟
در پاسخ باید گفت: چه بسا بتوان عنوان کرد حضرت ابراهیم(علیه‌السلام) از روش محبت برای اثبات پروردگار در آیه 76 انعام استفاده کرده آنجا که می فرماید:«فَلَمّا جَنَّ عَلَیهِ الَّیلُ رَءا کَوکَبـًا قالَ هـذا رَبّى فَلَمّا اَفَلَ قالَ لا اُحِبُّ الاَفِلین [انعام/ 76] هنگامى که (تاریکى) شب او را پوشانید، ستاره‌اى مشاهده کرد، گفت: این خداى من است! امّا هنگامى که غروب کرد، گفت: غروب ‏کنندگان را دوست ندارم!»
طبق فرموده علامه طباطبایی افول و خاموشی هر افول کننده ای مستلزم آن است که انسان پس از دست‌یابى، آن‌را از دست خواهد داد و انسان هرگز نمی‌تواند در حد پرستش، دل‌داده چیزى شود که از دست رفتنى است،[1] از آنجا که انسان ذات خویش را دوست دارد؛ آنچه را که در بقاى ذات او و کمالش مؤثر است دوست مى‌دارد، پس اگر انسان دریافت که موجودى وراى خودش وجود دارد که ادامه حیات وی به دست او است، بلکه حیاتش وابسته به حیات آن موجود برتر است، و هر چیزى که به او می‌رسد از ناحیه او است، به طور فطری و طبیعی به سوى او می‌‌گراید و محب او می‌شود و هرچه معرفتش به او بیشتر شود محبتش نیز به او افزون‌‌تر خواهد شد.

پس، ممکن نیست انسان چیزى را، ربّ و مدبر خود بداند، ولى محبوب وى نباشد. همچنین ممکن نیست چیزى را که انسان در حد پرستش و به صورت مستقل دوست ندارد ربّ خود بداند، در نتیجه، اجرام آسمانى به دلیل این‌که همواره در دست‌رس انسان نیستند و از حال پرستنده خود بی‌خبر می‌مانند، نمی‌توانند به این اندازه محبوب وى باشند، پس اجرام مزبور نمی‌توانند ربّ انسان باشند.چنانکه از امام رضا(علیه‌السلام) در تفسیر جمله «لا أُحِبُّ الْآفِلین» وارد شده است که ابراهیم(علیه‌السلام) فرمود: آفل را دوست ندارم؛ زیرا افول از صفات حادث است، نه از صفات قدیم.[2]

پس پایه استدلال حضرت همان «عدم حب» نسبت به افول کننده است، و در بیان معیار عدم حب فرمود: افول از صفات حادث است و حادث سزاوار آن نیست که متعلق حب انسان قرار گیرد.[3] و چون افول کننده لایق دوست داشتن نیست، لذا خداوندى که در استدلال حضرت ثابت می‌شود همان حقیقتى است که محبوب و دل‌پذیر است. این دیدگاه مؤیَّد به روایتى از امام صادق(ع)است که فرمود: «هل الدین إلاّ الحُبّ»؛[4] (مگر دین جز دوستى و محبت چیز دیگرى است). حضرت ابراهیم در این برهان از محبوب نبودن هر چیز غیر ازلى و محدود و افول‌‌پذیر، بر نفى الوهیت ماه و ستارگان و از طرف دیگر از محبت و عشقى که دارد، بر وجود خداوندى که زنده و بی‌زوال بوده، آفریننده آسمان‌ها و زمین است، استدلال کرده است.[5]

در نتیجه: انبیا الهی خداوند را به عنوان یک فرضیه یا بحث نظرى خشک ثابت نمی‌کنند، بلکه آنان توحید را با تربیت در کنار هم براى مردم مطرح کرده، و ربّ را به عنوان محبوب به مردم معرفى می‌کنند.[6]

پی نوشت
[1]. المیزان فی تفسیر القرآن، طباطبائی، سید محمد حسین‏،ج ‏7، ص 177، قم، دفتر انتشارات اسلامی‏، چاپ پنجم‏، 1417ق.
[2]. عیون اخبار الرضا(ع)، شیخ صدوق، ، ج 1، ص 197، تهران، نشر جهان، چاپ اول، 1378ق.
[3]. المیزان فی تفسیر القرآن، همان، ج ‏7، ص 187.
[4]. شیخ صدوق، خصال، ج 1، ص 21، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1362ش.
[5]. جوادی آملی، عبد الله، تبیین براهین اثبات خدا، ص ‌294، قم، نشر اسراء، چاپ اول..
[6]. مرکز فرهنگ و معارف قرآن، دائرة المعارف قرآن کریم، ج 5، ص 538- 541، قم، بوستان کتاب، چاپ دوم، 1386ش.

منبع : رهروان ولایت

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.