نگاهی به فیلم «مصادره» که این روزها بر پرده سینماها است
ساواک،عطاران و چند داستان دیگر
مهران احمدی پس از سالها تجربه بازیگری و برنامه ریزی در سینما در نخستین تجربه سینمای اش به عنوان کارگردان به سراغ سوژه ای می رود که کمتر به آن توجه و پرداخته شده است. سوژه ای که از این ظرفیت برخوردار است که به یک کمدی سیاسی ناب بدل شود.
احمدی طرح و ایده خوبی را در «مصادره» تدوین می کند و شروع فیلم هم خوب است اما نمی تواند آن را تا انتها سرپا نگه دارد و فیلم درگیر و دار خرده داستان ها و شاخه به شاخه پریدن ها از ریل اصلی خارج شده و از مقصد دور می شود.
در واقع مشکل اصلی«مصادره» همین گریز از مرکز در فیلمنامه است و اینکه برمحور شخصیت اصلی قصه و چالش آن پیش نمی رود و در واقع قصه متمرکزی ندارد. انگار ذوق زدگی و شوق استفاده از موقعیت های مختلف برای خلق کمدی و خنده گرفتن از مخاطب موجب شده که فیلمساز تمرکز ذهنی خود را در روایت قصه از دست بدهد و از هر مولفه و عنصری که می تواند در یک موقعیت به زعم او طنز بسازد بهره می گیرد و این موجب می شود قصه از هویتمندی و انسجام مفهومی خود دور شود.
ضمن اینکه در خیلی از سکانس ها شوخی های کم عمق کلامی بر صحنه الصاق می شود و برساخته از منطق موقعیت نیست و با آن نسبت منطقی ندارد. شوخی هایی که گاه از مرز ملاحظات اخلاقی و اجتماعی هم می گذرد و توی ذوق می خورد. «مصادره» بیش از آنکه کمدی موقعیت یا فانتزی باشد شوخی های کلامی و تصوری با سوژه های مختلف است. از شوخی با خوانندگان پاپ قبل از انقلاب گرفته تا برخی افراد سیاسی زمان شاه همچنین شوخی با مسائل زناشویی، رسم و آیین های مثل ختنه و شوخی با اپوزیسیون سیاسی و ساواک.
آنچه که در این فیلم بیشتر برجسته می شود ساواک و ساواکی است که البته با نقش آفرینی رضا عطاران جذابیت های خاص خودش را دارد و چه بسا بتوان گفت کمدی فیلم بیشتر بر طنازی های فردی عطاران است تا برآمده از شخصیتی که از یک مسئول فروش آزمایشی در اداره ساواک از سر سادگی دچار ضرر و زیان های فراوانی می شود.
«مصادره» البته در پی همه این خرده داستان هایی که به قصه الصاق می کند به مساله مصادره اموال کسانی می پردازد که جزو حکومت سابق بودند و به دلیل فرار از وطن مال و اموالشان در مصادره حکومت جدید قرار گرفت. «مصادره» اگرچه خالی از لحظات کمیک نیست و در خیلی از صحنه ها مخاطب را تا مرز قهقه هم می برد اما عناصر و مصالح داستانی آن به هم چفت و بست نشده و قوام ندارد.
شاید اگر رضا عطاران را از فیلم بگیریم ساختار و ساختمان فیلم فرو بریزد. فیلم از یک روایت غیر خطی و با تکیه بر فلاش بک هایی گوناگون از برهه های زمانی مختلف پیش می رود و با ساختاری اتوبیرگرافیک، از موقعیت ها و رخدادهای مختلف در گذار تاریخی آن عبور می کند تا تاثیر همه آن موقعیت ها را بر زندگی شخصیت اصلی قصه به نمایش بگذارد. از این حیث فیلم شباهت هایی با «نهنگ عنبر» هم دارد که حضور رضا عطاران و البته نوستالژی بازی های آن نیز بر این شباهت می افزاید.
از حیث مضمونی نیز نوع شوخی ها و انتقاداتی که در قالب همین شوخی ها بیان می شود نیز به «نهنگ عنبر» است؛ نوعی دست انداختن و به شوخی گرفتن گفتمان رسمی در حوزه های مختلف. ضمن اینکه تفاوت های بین فرهنگ ایرانی وآمریکایی نیز به بستری برای خلق و بیان برخی از شوخی های فیلم بدل می شود.
با این حال این موارد سهم زیادی در کمدی فیلم ندارد و بیشتر بار کمیک ماجرا بر پایه های شوخی هایی است که خارج از منطق و گفتمان منطق نیز می تواند خنده دار باشد و هیچ کار دراماتیکی بر روی آن صورت نگرفته است. محصول این فرایند، کشش آمدن قصه و کم آوردن داستان است که در نهایت بر ریتم اثر نیز تاثیر منفی می گذارد.
شاید یکی از ویژگی های فیلم جاذبه های بصری آن باشد که از طریق فضاسازی و صحنه آرایی ، مخاطب را مجذوب خود می کند اما خلق این فضاها نیز تصنعی به نظر می رسد و چندان باورپذیر نیست.
مهران احمدی تلاش کرده تا در نخستین فیلم بلندش نوعی کمدی عامه پسند آمریکایی را تجربه کرده و آن را ایرانیزه کند اما به دلیل فقدان مرکزیت لازم در قصه و جایگزین شدن کمدی کلامی به جای کمدی موقعیت در رسیدن به این هدف ناکام می ماند.
نویسنده:علی فرقانی
تهیهکننده:محمدحسین قاسمی
بازیگران: رضا عطاران، هومن سیدی،بابک حمیدیان، میرطاهر مظلومی، هادی کاظمی، مزدک میرعابدینی، سیامک صفری، مهران احمدی، لوسینه گیراگوسیان، میلنا واردانیان، آلیسا میلکستیان، امیرصدرا حقانی و هارمیک سوقومونیان
خلاصه داستان: ایران خیلی بزرگه اما این وقتی خوبه که آدم بدشانسی نباشی. برای بعضی ها زندگی یه جور قماره ... ترکیبی از خوش شانسی و بدشانسی ... حالا دیگه فرق نمی کنه توی ایران باشی یا اونور دنیا، یا اینکه ساواکی باشی یا انقلابی، یا با همشهری ات ازدواج کرده باشی یا با یه خواننده امریکایی ... خلاصه هرکی باشی و هرجوری باشی مواظب باش که مصادره در کمین نشسته.
در واقع مشکل اصلی«مصادره» همین گریز از مرکز در فیلمنامه است و اینکه برمحور شخصیت اصلی قصه و چالش آن پیش نمی رود و در واقع قصه متمرکزی ندارد. انگار ذوق زدگی و شوق استفاده از موقعیت های مختلف برای خلق کمدی و خنده گرفتن از مخاطب موجب شده که فیلمساز تمرکز ذهنی خود را در روایت قصه از دست بدهد و از هر مولفه و عنصری که می تواند در یک موقعیت به زعم او طنز بسازد بهره می گیرد و این موجب می شود قصه از هویتمندی و انسجام مفهومی خود دور شود.
ضمن اینکه در خیلی از سکانس ها شوخی های کم عمق کلامی بر صحنه الصاق می شود و برساخته از منطق موقعیت نیست و با آن نسبت منطقی ندارد. شوخی هایی که گاه از مرز ملاحظات اخلاقی و اجتماعی هم می گذرد و توی ذوق می خورد. «مصادره» بیش از آنکه کمدی موقعیت یا فانتزی باشد شوخی های کلامی و تصوری با سوژه های مختلف است. از شوخی با خوانندگان پاپ قبل از انقلاب گرفته تا برخی افراد سیاسی زمان شاه همچنین شوخی با مسائل زناشویی، رسم و آیین های مثل ختنه و شوخی با اپوزیسیون سیاسی و ساواک.
آنچه که در این فیلم بیشتر برجسته می شود ساواک و ساواکی است که البته با نقش آفرینی رضا عطاران جذابیت های خاص خودش را دارد و چه بسا بتوان گفت کمدی فیلم بیشتر بر طنازی های فردی عطاران است تا برآمده از شخصیتی که از یک مسئول فروش آزمایشی در اداره ساواک از سر سادگی دچار ضرر و زیان های فراوانی می شود.
«مصادره» البته در پی همه این خرده داستان هایی که به قصه الصاق می کند به مساله مصادره اموال کسانی می پردازد که جزو حکومت سابق بودند و به دلیل فرار از وطن مال و اموالشان در مصادره حکومت جدید قرار گرفت. «مصادره» اگرچه خالی از لحظات کمیک نیست و در خیلی از صحنه ها مخاطب را تا مرز قهقه هم می برد اما عناصر و مصالح داستانی آن به هم چفت و بست نشده و قوام ندارد.
شاید اگر رضا عطاران را از فیلم بگیریم ساختار و ساختمان فیلم فرو بریزد. فیلم از یک روایت غیر خطی و با تکیه بر فلاش بک هایی گوناگون از برهه های زمانی مختلف پیش می رود و با ساختاری اتوبیرگرافیک، از موقعیت ها و رخدادهای مختلف در گذار تاریخی آن عبور می کند تا تاثیر همه آن موقعیت ها را بر زندگی شخصیت اصلی قصه به نمایش بگذارد. از این حیث فیلم شباهت هایی با «نهنگ عنبر» هم دارد که حضور رضا عطاران و البته نوستالژی بازی های آن نیز بر این شباهت می افزاید.
از حیث مضمونی نیز نوع شوخی ها و انتقاداتی که در قالب همین شوخی ها بیان می شود نیز به «نهنگ عنبر» است؛ نوعی دست انداختن و به شوخی گرفتن گفتمان رسمی در حوزه های مختلف. ضمن اینکه تفاوت های بین فرهنگ ایرانی وآمریکایی نیز به بستری برای خلق و بیان برخی از شوخی های فیلم بدل می شود.
با این حال این موارد سهم زیادی در کمدی فیلم ندارد و بیشتر بار کمیک ماجرا بر پایه های شوخی هایی است که خارج از منطق و گفتمان منطق نیز می تواند خنده دار باشد و هیچ کار دراماتیکی بر روی آن صورت نگرفته است. محصول این فرایند، کشش آمدن قصه و کم آوردن داستان است که در نهایت بر ریتم اثر نیز تاثیر منفی می گذارد.
شاید یکی از ویژگی های فیلم جاذبه های بصری آن باشد که از طریق فضاسازی و صحنه آرایی ، مخاطب را مجذوب خود می کند اما خلق این فضاها نیز تصنعی به نظر می رسد و چندان باورپذیر نیست.
مهران احمدی تلاش کرده تا در نخستین فیلم بلندش نوعی کمدی عامه پسند آمریکایی را تجربه کرده و آن را ایرانیزه کند اما به دلیل فقدان مرکزیت لازم در قصه و جایگزین شدن کمدی کلامی به جای کمدی موقعیت در رسیدن به این هدف ناکام می ماند.
شناسنامه فیلم
کارگردان: مهران احمدینویسنده:علی فرقانی
تهیهکننده:محمدحسین قاسمی
بازیگران: رضا عطاران، هومن سیدی،بابک حمیدیان، میرطاهر مظلومی، هادی کاظمی، مزدک میرعابدینی، سیامک صفری، مهران احمدی، لوسینه گیراگوسیان، میلنا واردانیان، آلیسا میلکستیان، امیرصدرا حقانی و هارمیک سوقومونیان
خلاصه داستان: ایران خیلی بزرگه اما این وقتی خوبه که آدم بدشانسی نباشی. برای بعضی ها زندگی یه جور قماره ... ترکیبی از خوش شانسی و بدشانسی ... حالا دیگه فرق نمی کنه توی ایران باشی یا اونور دنیا، یا اینکه ساواکی باشی یا انقلابی، یا با همشهری ات ازدواج کرده باشی یا با یه خواننده امریکایی ... خلاصه هرکی باشی و هرجوری باشی مواظب باش که مصادره در کمین نشسته.
بیشتر بخوانید: نوروز 97چه ببینیم؟ فروش 21 میلیاردی اکران نوروز |