تبیان، دستیار زندگی

نگاهی به زندگانی و اقدامات عمر بن عبدالعزیز

خلیفه نجیب بنی امیه

ابن اثیر می گوید با مطالعاتی که در روش ملوک دارد، بعد از خلفای راشدین کسی نیکوتر از سیرت عمربن عبدالعزیز نیافته است. معمولا وی را به عنوان پنجمین خلیفه از خلفای راشدین می شمرند. احتمالا این نقل از امام باقر (علیه السلام) نیز درست باشد که او نجیب بنی امیه است!
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
 
مقبره عمربن عبدالعزیز
خلفای اموی از ابتدا با زور و فریب به خلافت رسیدند و علاوه بر بدعت های عمیقی که در دین وارد کردند، به خاندان وحی بی احترامی های فراوانی کردند.
اما در این میان یکی از خلفای اموی به نام عمر بن عبدالعزیز شیوه ای متمایز از دیگر خلفا اتخاذ کرد و اقداماتی در جهت احقاق حقوق تضییع شده اهل بیت انجام داد.
در سالروز وفات ایشان نگاهی به زندگی و اقدامات او خواهیم انداخت.

عمربن عبدالعزیز کیست؟

عمر بن عبدالعزیز بن مروان بن حکم در سال ۶۱  یا ۶۲  قمری به دنیا آمد. پدرش عبدالعزیز بن مروان و مادرش، ام‌عاصم دختر عاصم بن عمر بن خطاب بوده است.
به نظر می‌رسد وی تا قبل از حکومت، در مدینه زندگی می‌کرده است. عبدالملک بن مروان (عموی عمر بن عبدالعزیز و خلیفه وقت؛ حک ۶۵-۸۶) در اواخر خلافتش در سال ۸۵ هجری او را از مدینه فراخواند و دخترش فاطمه را به همسری او در آورد و او را استاندار «خناصره» (منطقه‌ای در حلب) نمود که در زمان خلافت ولید بن عبدالملک نیز ادامه یافت. ولید وی را در سال ۸۷ هجری حاکم مدینهو سالار حج کرد.
در سال ۹۳ هجری ولید بنا به در خواست حجاج بن یوسف او را از استانداری مدینه عزل کرد.

پس از مرگ ولید بن عبدالملک، عمر بن عبدالعزیز بر جنازه او نماز خواند.در دوره سلیمان بن عبدالملک (۹۶ تا ۹۹ هجری) عمر حکم مشاور او را داشت و پس از مرگ سلیمان باز این عمر بود که بر جنازه او نماز خواند. همه این امور نشان دهنده نفوذ او در این دوره می‌باشد. سلیمان بن عبدالملک بنا به گفته خودش برای جلوگیری از فتنه، عمر بن عبدالعزیز را جانشین خود قرار داد. هر چند دوره حکومت عمر بن عبدالعزیز بیش از دو سال نبوده است؛ اما در همین دوره کوتاه اقدامات شایسته و نیکویی توسط این خلیفه اموی صورت گرفت.
ابن اثیر می گوید با مطالعاتی که در روش ملوک دارد، بعد از خلفای راشدین کسی نیکوتر از سیرت او نیافته است. [1] معمولا وی را به عنوان پنجمین خلیفه از خلفای راشدین می شمرند. احتمالا این نقل از امام باقر (ع) نیز درست باشد که او نجیب بنی امیه است! [2] گفته شده او زمانی که در مدینه حاکم بود، با علمای حدیث و فقه حشر و نشری داشته و لذا خود نیز عالم به حدیث و فقه بوده است.

اقدامات مثبت عمربن عبدالعزیز


الف) منع لعن امام علی (علیه السلام)
منع لعن امام علی بارزترین اقدام عمر در قبال خاندان پیامبرr و اساسی ترین دلیل حسن ظن عموم شیعیان به اوست. به لحاظ تاریخی اصل وقوع چنین اقدامی از جانب عمر مسلّم می نماید؛ زیرا مورخان متعددی تصریح کرده اند که بنی امیه برفراز منابر بر امام علی(علیه السلام ) سبّ و لعن می کردند. ولی هنگامی که عمر بن عبدالعزیز به خلافت رسید این عمل را ترک کرد و به عمال خود نیز دستور داد که آن را ممنوع کنند و به جای آن یکی از آیات زیر را بخوانند: «ربنا اغفرلنا ولاخواننا الذین سبقونا بالایمان و لا تجعل فی قلوبنا غلاً للذین آمنوا ربنا انّک غفور رحیم»[3].

ب) بازگرداندن فدک و حقوق مالی علویان به آنها
یکی دیگر از اقدامات اساسی عمر در قبال علویان بازگرداندن فدک به فرزندان فاطمه(سلام­الله علیها) بود؛ حقی که معاویه آن را به مروان داده بود و مروان هم آن را به پسرش، عبدالعزیز بخشیده و عمر آن را به اصطلاح از پدر به ارث برده بود. فدک در دست اولاد فاطمه(سلام­الله علیها) بود تا این که یزیدبن عبدالملک به خلافت رسید و دوباره آن را از آنها گرفت.

ج) لغو ممنوعیت کتابت حدیث
از جمله اقدامات مثبت عمر بن عبدالعزیز لغو ممنوعیت نوشتن حدیث بود. این ممنوعیت به دلایل سیاسی از زمان خلیفه اول و دوم شروع شده بود. و تا زمان عمر بن عبدالعزیز ادامه داشت. وی با صدور بخشنامه ای فرمان داد که: «احادیث رسول خداr را بنویسید، زیرا من بیم آن دارم که با مرگ اهل علم، چراغ علم [پیامبرr] خاموش گردد.»

د) برخورد عادلانه با همه مردم
عمر بن عبدالعزیز در دوره کوتاه مدت خلافت خویش تلاش کرد، رفتاری عادلانه و شایسته با مردم داشته باشد. او از کارهای ناشایست خاندان خود که آن‌ها را «مظالم» می نامید، جلوگیری کرد. و در نامه ای که به عاملان خویش نوشت، دستور داد با مردم به نیکی رفتار شود.او از هنگامی که به خلافت رسید تا روزی که درگذشت همواره به رد کردن اموالی که با ستم از مردم گرفته شده بود، اهتمام می ورزید.

آیا عمر بن عبد العزیز مبری از خطا است؟

آنچه در تاریخ از اقدامات عمر بن عبدالعزیز می خوانیم او را از سایر خلفای خونریز و تجمل گرا و ظالم بنی امیه ممتاز می کند اما آیا هیمن برای قداست این خلیفه اموی کافیست؟
گرچه او اقدامات مهم و قابل قبولی در کارنامه کوتاه خلافت خود داشت اما کار اصلی و مهم ترین کار را انجام نداد و آن اینکه خلافتی که حق مسلم اهل بیت بوده و این بزرگواران شایسته این مقام بودند را به آن ها بازنگرداند و خود را از جایگاهی که منشا و ریشه اش غصب بوده پاک نکرد.

نتیجه گیری

گرچه این خلیفه اموی حق خلافت را به صاحبانش بازنگرداند اما بهرحال نسبت به سایر خلفا بیشتر مورد احترام است و اقدامات وی نشان از بزرگی او دارد.

پی نوشت ها:
[1] الکامل فی التاریخ، ج 1، ص 403
[2] همان، ج 5، ص 62
[3] سوره حشر آیه 10

منابع:
سایت حوزه
ویکی شیعه
دانشنامه اسلامی
مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.