تبیان، دستیار زندگی

تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب «سرباز کوچک امام»

متن تقریظ حضرت آیت‌الله خامنه‌ای بر کتاب «سرباز کوچک امام (رحمه‌الله)» منتشر شد. در این کتاب، خاطرات دوران اسارت آزاده‌ی سرافراز آقای مهدی طحانیان در سنین نوجوانی در زندان‌های رژیم بعث عراق (۱۳۶۱ تا ۱۳۶۹) روایت شده است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
 بسمه تعالی
سرگذشت این نوجوان شجاع و باهوش و صبور در اردوگاه‌های اسارت، یکی از شگفتی‌های دفاع مقدّس است؛ ماجراهای پسربچّه‌ی سیزده چهارده ساله‌ای که نخست میدان جنگ و سپس میدان مقاومت در برابر مأموران درنده‌خوی بعثی را با رفتار و روحیه‌ای اعجاب‌‌‌انگیز، آزموده و از هر دو سربلند بیرون آمده است. دلْ بر مظلومیّت او میسوزد ولی از قدرت و تحمّل و صبر او پرمیکشد؛ این نیز بخشی از معجزه‌ی بزرگ انقلاب اسلامی است. در این کتاب، نشانه‌های خباثت و لئامتِ مأموران بعثی آشکارتر از کتابهای مشابهی است که خوانده‌ام. به‌هرحال این یک سند باارزش از دفاع مقدّس و انقلاب است؛ باید قدر دانسته شود.
خوب است سست‌پیمان‌های مغلوب‌دنیاشده، نگاهی به امثال این نوشته‌ی صادقانه و معصومانه بیندازند، شاید رحمت خدا شامل آنان شود.
۹۶/۴/۱۲
تقریظ رهبر بر کتاب سرباز کوچک امام

کتاب «سرباز کوچک امام(رحمه‌الله)» به قلم سرکار خانم فاطمه دوست‌کامی و در ۷۶۱ صفحه، از سوی انتشارات پیام آزادگان منتشر شده و در دسترس علاقه‌مندان قرار گرفته است.
http://farsi.khamenei.ir/message-content?id=39039

سست پیمان ها بخوانند
 نشست خبری کتاب «سرباز کوچک امام» با خاطرات دوران اسارت مهدی طحانیان سه شنبه ۲۲ اسفندماه در محل موسسه پیام آزادگان برگزار شد.

در بخشی از این نشست کیانی، در پاسخ به سوال خبرنگار مهر، مبنی بر این که چرا چنین نشستی باید پس از ۵ سال که از چاپ اول این کتاب می‌گذرد، برگزار شود، گفت: برگزاری این نشست به دلیل تقریظی بود که رهبر انقلاب بر کتاب نوشتند.

سنگری نیز در پاسخ به این سوال گفت: اگر تقریظ رهبری بر کتاب نبود، نمی‌شد در چنین وسعتی به این کتاب پرداخت. من در جلسات مختلف دیده ام که در پایان هر جلسه، حدود ۳۰۰ کتاب مقابل رهبری می‌گذارند و ایشان هم واقعا همه آن آثار را می‌خوانند اما برای همه‌شان تقریظ نمی‌نویسند. اگر چنین جلسه ای را برای کتاب «سرباز کوچک امام» برگزار می‌کردیم، شاید مناسب نبود چون هم کتاب به شکل امروزی اش به سامان نرسیده بود، هم موسسه پیام آزادگان تعداد آثار زیادی در این حوزه چاپ نکرده بود. این کتاب در سال ۹۱ شکل گرفت اما قالب سامان یافته آن مربوط به سال ۹۵ می‌شود. ما در حال حاضر به یک افقی مستقل از بحث تقریظ رسیده‌ایم و آن این است که می‌توانیم درباره کتاب‌های چاپ شده بگوییم که کاری صورت گرفته و در عصر پختگی خودمان هستیم. در سال ۸۸ دبیر ربع قرن کتاب دفاع مقدس بودم و همه آثار را خواندم. کتاب های چاپ شده تا آن مقطع گاهی بسیار ضعیف بودند ولی امروز می‌شود از کارها دفاع کرد.

در بخش دیگر این برنامه، مهدی طحانیان در پاسخ به سوال خبرنگار مهر درباره این که سال ها پیش، مشروط به رعایت حجاب خبرنگار هندی با او مصاحبه کرده و اگر در شرایط تغییر کرده امروز، دوباره در چنین موقعیتی قرار بگیرد، آیا بدون آن شرط مذکور، مصاحبه خواهد کرد یا خیر، گفت: همیشه یک سری عوامل برانگیزاننده هستند. در آن سال‌ها آموزه های امام خمینی(ره) و اسلام برای ما برانگیزاننده بودند. نگاه آن روز ما از زاویه شرعیات و اصول بود. امروز هم به نظرم قانون خدا تغییری نکرده است. به همین دلیل اگر دوباره خبرنگاری بخواهد آن گونه با من مصاحبه کند، همان شرط را خواهم گذاشت.

مهدی طحانیان



مهدی طحانیان راوی کتاب «سرباز کوچک امام» گفت: قانون خدا تغییری نکرده و اگر امروز هم بخواهم با زنی خبرنگار مصاحبه کنم، شرط باحجاب بودنش را مطرح می‌کنم.

مهدی طحانیان


وی در ادامه به خبرنگار مهر گفت: راستش را بخواهید ما اسرا اصلا فکر نمی‌کردیم، فیلم این مصاحبه‌ها که با ما می‌شد، بیرون بیاید چون دیده بودم که افسران بعثی همانجا در اردوگاه، نوار فیلم ها را بیرون آورده و پاره می‌کنند. این کارها را با دستور اداره استخباراتشان انجام می‌دادند. نمی‌دانم چطور شد که از بین همه مصاحبه‌ها و گفتگوهایی که با ما اسرا می‌شد، این یکی که با خبرنگار هندی داشتم، بیرون آمد و صدا کرد! یک بار هم یک خانم خبرنگار به اسم ایراندخت همراه پدرش و جمعی از خبرنگاران مصری به اردوگاه آمده بود. من را هم در همان صف اول اسرا گذاشته بودند که این خانم با دیدن من به شدت منقلب شده بود و می‌گفت من چطور از این جا بیرون بروم و بچه‌ای مثل تو را در چنین مکانی رها کنم؟ حرف‌هایی که ما این خبرنگاران می‌زدم، به دلیل نجات افکارشان بود.
مهدی طحانیان

این آزاده جنگ تحمیلی افزود: همان خانم خبرنگار هندی و دیگر نمونه‌های ایشان، سوال‌های جهت دار و مشخصی مطرح می‌کردند و به بحث سمت و سو می‌دادند. مثلا می‌گفتند صدام حسین آدم بشردوستی است و امام خمینی شما را به کشتن داده و گفته این‌ها اصلا بچه های من نیستند. بعضی از این خبرنگارها به خاطر تبلیغات منفی فکر می‌کردند من را دزدیده و به زور به جبهه آورده‌اند در حالی که من گاهی اوقات پیش از اسارتم با برخی از رزمنده های ارتشی سر بودن در جبهه جر و بحث داشتم و تعریف می‌کردم که با چه گریه و خواهشی و چه ترفندهایی خودم را به جبهه رسانده ام.
منبع خبرگزاری مهر