شیعه برگهای درخت نبوت
در قرآن کریم از دو نوع شجره و درخت نام برده شده است یکی شجره ملعونه و خبیثه که می فرماید: « وَ الشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِی الْقُرْآن»[1] «وَ مَثَلُ كَلِمَةٍ خَبیثَةٍ كَشَجَرَةٍ خَبیثَةٍ اجْتُثَّتْ مِنْ فَوْقِ الْأَرْضِ ما لَها مِنْ قَرارٍ»[2] و دیگری شجره طیبه است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : سه شنبه 1397/01/14
در قرآن کریم از دو نوع شجره و درخت نام برده شده است یکی شجره ملعونه و خبیثه که می فرماید: « وَ الشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِی الْقُرْآن»[1] «وَ مَثَلُ كَلِمَةٍ خَبیثَةٍ كَشَجَرَةٍ خَبیثَةٍ اجْتُثَّتْ مِنْ فَوْقِ الْأَرْضِ ما لَها مِنْ قَرارٍ»[2] و دیگری شجره طیبه است. قرآن در مورد شجره طیبه می فرماید: «أَ لَمْ تَرَ كَیْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً كَلِمَةً طَیِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَیِّبَةٍ أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِی السَّماءِ»[3] آیا ندانستى كه خدا چگونه مثلى زده است؟ كلمه پاك [كه ا عتقاد واقعى به توحید است] مانند درخت پاك است، ریشهاش استوار و پابرجا و شاخهاش در آسمان است. آنچه كه از دقت در آیات به دست مىآید این است كه: مراد از«كلمه طیبه» كه به«درخت طیب» تشبیه شده و صفاتى چنین و چنان دارد، عبارت است از عقاید حقى كه ریشهاش در اعماق قلب و در نهاد بشر جاى دارد.[4]
در حدیثی پیامبر اسلام از درختی دیگری هم نام برده شده که مانند درخت طیب دارای اصل و تنه و شاخه و برگ می باشد.
عَنْ ابْنِ عَساكِرَ فِی تارِیخِهِ عَنْ عاصِمٍ بْنِ ضَمْرَه عَنْ أمِیرِ الْمُؤمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلامُ قالَ: «قالَ رَسُول اللهِ ـ صلی الله علیه و آله ـ: «مَثَلِی وَ مَثَلُ عَلِیٍّ مَثَلُ شَجَرَه أنا أصْلُها وَ عَلِیٌّ فَرْعُها وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ ثَمَرُها وَ الشِّیعه وَرَقُها فَهَلْ یَخْرُجُ مِنْ الطَّیِّبِ إلّا الطَّیِّبُ وَ أنا مَدِینَه الْعِلْمِ وَ عَلِیٌّ بابُها فَمَنْ أرادَها فَلْیَأتِها مِنْ بابِها».[5] پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله فرمود: مَثَل من و علی مَثَل درختی است كه من ریشه و ساقه و علی شاخه آن و حسن و حسین ـ علیهما السلام ـ میوه آن درخت و شیعه برگ های آن درخت را تشكیل می دهند، (و سپس افزود) آیا از اصل و ریشه پاك جز میوه پاك انتظار می رود؟ و من شهر علم و دانش هستم و علی ـ علیه السلام ـ درب آن است، پس كسی كه خواست به شهر علم دست یابد، باید، از درب آن وارد شود.
پی نوشت:
[1] . اسراء، 60.
[2] . ابراهیم، 26.
[3] ابراهیم، 24.
[4] . محمد حسین طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان ، ج12، ص72، مترجم: سید محمد باقر موسوى همدانى، قم، دفتر انتشارات اسلامى جامعهى مدرسین حوزه علمیه قم،چ5، 1374ش.
[5] . ابن عساکر، تاریخ دمشق، ج42، ص384، بیروت ، دارالفکر للطباعة والنشر والتوزیع، 1415ق.
منبع : الشیعه