نگرشی تحلیلی بر فرازهایی از زندگی حکیم ناصرخسرو
ناصرخسرو در سال 394 هـ 1003 م در شهرکی از توابع بلخ تولد یافت و پس از تادیب در جوانی، در ایران، ترکستان، هند و سرزمین های عربی به سیاحت پرداخت و بر حکومت سلجوقیان در مرو راه یافت.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : يکشنبه 1396/12/27 ساعت 09:27
تا سال 437 هـ (1045 م) عمر خود را به بطالت و خوشگذرانی طی کرد و از آن به بعد به منصب دولتی پشت کرد و تلاش علمی و جهانگردی خود را به جدّ و جهد در پی گرفت. در نوشته های خود علت این تحول را چنین باز می گوید که: شیخی را در عالم رویا می بیند و شیخ از او می خواهد این گونه زندگی را ترک گوید واز میگساری و لهو و لعب درست بردارد. ناصرخسرو فریضه حج می کند و بین سال های 434 و 437 در خاور دور به سفرهای دور و دراز روی می آورد.
چون به موطن خود برمی گردد از مذهب تسنن دست می کشد و با اعتقاد به مذهب اسماعیلیه از داعیان این مذهب و طرفداران حکومت فاطمی می گردد. عجب نیست در عصری که اضطراب و درگیری و کشمکش بین امرا شایع است ایران را ترک می کند. او این تیره روزی را در تمام بلاد اسلامی جز مصر می بیند و در مصر نعمت فراوان و فراخ، بازارهای آباد، تحفه های هندی کمیاب و آرامش شامل را می یابد و باور می کند این همه نعمت در حوزه رود نیل به سبب دولت فاطمی و مذهب اسماعیلی آنهاست. او معتقد بود که این مذهب قادر به نجات عالم اسلامی می باشد.
در مصر پس از درنگ کوتاهی به روسای مذهب اسماعیلی وارد شد و ظاهرا مورد استقبال گرم خلیفه فاطمی المستنصربالله قرار گرفت.
خلیفه از او خواست تا مروّج و داعی این مذهب در خراسان باشد.
همین که سلجوقیان خطر این دعوت و مذهب را یافتند ناصر خسرو را مورد آزار و اذیت قرار دادند. به ناچار فرار را بر قرار ترجیح داد و به سوی ماوراءالنهر ره سپرد. در ماوراءالنهر عمر به سر برد تا سال 453 هـ (1061 م) که از دنیا رفت.
ناصرخسرو توصیفات دقیقی از سیر و سیاحت خود بر جای گذاشت. مشاهدات خود را تدوین و به مردم بلادی که مشاهده نمود توجه کرد و به تجلیات تمدن آنان پی برد، کافی است به وصف قاهره، تمدن مصر در عصر فاطمی، تدقیق و تحقیق او در مورد اعیاد و جشن ها، صنایع، هنرها و بازارها و نیز توصیف مسجد الاقصی در بیت المقدس اشاره کنیم.
سفرنامه ناصرخسرو به زبان فرانسه ترجمه شده و یکی از مآخذ و مصادر اسلامی در تمدن اسلامی مشرق زمین در قرن پنجم هجری گردید. حقیقتاً سفرنامه ناصرخسرو را باید بهترین منبع در توصیف مصر قبل از قحطی و خشکسالی که این سرزمین در اواخر عصر المستنصر گرفتار آن شد به شمار آورد. ناصر خسرو تنها یک جهانگرد رهگذر نبود بلکه حدود چهار سال رحل اقامت افکند و مشاهدات خود را با دقت و بسط تمام نوشت و حیات عقلی و علمی در مصر را توصیف کرد و از الازهر، دارالحکمه، جامع عمرو، دانشمندان فقها و داعیان فاطمی سخن راند.
او توانست زندگی اجتماعی را از نزدیک مطالعه کند. مثلا یادآور می شود آرامش و امنیت مصر را در هیچ سرزمینی سراغ ندارد. پیشه وران و کارگران با دریافت کارمزد رضایت بخش، با خوشحالی و خوشوقتی به کار روی می آورند – برخلاف آن چه در دیگر بلاد به بیکاری گرفته می شوند. حقوق قضات در سطح بالایی قرار دارد تا بتوانند عادلانه قضاوت کنند و از تاثیرپذیری و روی آوردن به مردم به دور باشند.
ناصرخسرو متوجه شد که بازرگانان مصر اجناس را به نرخ های معین می فروختند و چون غش تاجری، اثبات می شد او او را زنگ به دست، سوار بر شتر در شهر طواف می دادند در حالی که با صدای بلند فریاد می کرد: «من غش در معامله کرده ام و اینک عقاب می شوم. خدا دروغگویان را جزا دهد»
اسب سواری مخصوص سربازان و لشکریان بود و این در حالی بود که مردم عادی سوار الاغ پالان داری می شدند. در فسطاط حدود پنجاه هزار قاطر برای کرایه بود و هر فردی می توانست مقدار زیادی از آن ها را در ورودی خیابان ها و بازارها ببیند.
ناصرخسرو در دلیل یابی و علت جویی ثروت و فراوانی نعمت سرزمین ها مبالغه کرده است. او قاهره را به طور مطلوب توصیف و اشاره می کند. بین سال های 441 و 449 هجرت عمارت سازی در آن شهر رشد کرده بود و حداقل بیست هزار دکّان که همه در تملّک خلیفه بود به چشم می خورد. بسیاری از آن ها ماهانه ده دنیار اجاره داده می شد. کمی از آن ها به دو دینار اجاره می گردید. همچنین در این شهر حمام ها و کاروانسراهای فراوان که آن ها هم در تملّک خلیفه بود دیده می شد. کاخ شاهی در وسط شهر قرار داشت، کاخ شاهی در وسط شهر قرار داشت، به طوری که بین کاخ و بناهای اطراف فضایی بود. دیوارهای کاخ بلند بود و کسی را یارای مشاهده ان از داخل شهر نبود. این دیوار از خارج به کوه می مانست. شهر قاهره خود هر چند دیوارهای مستحکم نداشت اما ساختمان های آن هر یک پنج یا شش طبقه بود بلندتر از دیوار بود. خانه ها محکم و پاکیزه بنا شده بود و باغچه هایی که با آب چاه آبیاری می شد بعضی از آن ها را از یکدیگر جدا می کرد.
منبع: کتاب گردشگری در قرآن و تمدن اسلامی
سایت کانون فرهنگی حکیم ناصر خسرو بلخی