بیقانونی، قانون میشود
به دلیل وجود منافذی در قوانین کشور امکان دارد، قانونگریزی صورت گیرد که این خلأ نیز مربوط میشود به قانونگذار که نتوانسته بخوبی جوانب امر را تشریح و منافذ گریز از قانون را مسدود کند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : دوشنبه 1396/12/28

متأسفانه هماکنون شاهدیم که گاهی رعایت قانون به عنوان یک ضد ارزش تلقی میشود و اگر فردی منضبط و قانونمدار باشد خیلیها نگاه مثبتی به او ندارند. وی با ارائه این راهکار که رعایت و احترام به قانون در کشور باید تبدیل به فرهنگ شود تا قانونشکن احساس کند بیارزش است، اظهار داشت: اگر این اتفاق محقق شود، تأثیر بسزایی در رعایت قانون در جامعه دارد و...
همانطور که در رابطه با قوانین الهی که امری واجب است اگر به طور عمدی نافرمانی کنیم یا به آن عمل نکنیم مرتکب عمل حرام شدهایم. در رابطه با قوانینی که ساخت دست بشر هست نیز قانونگذار باید جوانب امر را به صورت عام و شمول در نظر گرفته و قانون را طوری تصویب و تفسیر کند که هیچگونه راه گریزی از آن وجود نداشته باشد. اما متأسفانه در کشور هم قانون گریزی وجود دارد و هم از منافذ سوءاستفاده میشود، زیرا قوانین کشور به گونهای است که اگر افراد بخواهند آن را تفسیر کنند بخوبی متوجه آن منافذ شده و به نفع خود استفاده میکنند. بنابراین معتقدم نخست؛ قانون باید عام و شمول باشد.
همانگونه که امیر مؤمنان علی(ع) شخصاً مجازات حد شرب خمر را برای فرماندار کوفه و گذاردن آتش داغ و سوزان در کف دست برادرش را اجرا کرد تا به همه بفهماند قانون برای هیچ کس محدودیت و مصلحتی نیست و اجرای قانون برای همه یکسان است. چه فرماندار کوفه باشد و چه برادر امیر مؤمنان.
به این معنا که تمام منافذش گرفته شود و دوم اینکه؛ برای رعایت قانون باید ارتقای فرهنگی صورت گیرد. زیرا در حال حاضر کشور ما از این نظر بیمار است و در این زمینه مشکلاتی داریم و باید ارتقای فرهنگی و گردن نهادن به قانون به صورت فرهنگ درآید تا حقوق دیگران پایمال نشود. سومین نکته نیز مربوط به هیأتهای رسیدگی به تخلفات اداری است که باید وارد صحنه شوند و مدیریتها را کنترل کنند و در مواردی که زیر مجموعههایشان قانونگریزی کردند آنها را مجازات کنند.
قانون گریزی، هتک حرمت دیگران
قانونگریزی از دیدگاه مردم، در واقع هتک حرمت دیگران است و در هر جامعهای که این پدیده ناهنجار وجود داشته باشد، به طور قطع مذموم است. بنابراین رعایت قانون از سوی افراد، به طور اصولی موجب میشود که نگاه مردم به رعایتکنندگان قانون نیز مثبت باشد. البته اینکه بعضی از اقشار نسبت به برخی تخلفات قانونی، نگاه منفی ندارند را نباید به کل جامعه تعمیم داد.
قانونگریزی، وجاهت قانونی ندارد
اینکه بگوییم اگر فردی قانونمند باشد و بر اساس قانون رفتار کند مورد تمسخر قرار میگیرد و قانون گریزی در کشور به ارزش مبدل شده است حرف درستی نیست و وجاهت قانونی ندارد. حال آنکه به نظرم اگر قانون برای همه افراد جامعه عادلانه و به دور از سلیقه و اظهار نظر دیگران اجرا شود آن موقع قانون در جامعه ارزش واقعی خودش را نشان خواهد داد.شاید قانونگریزی بیشتر در مرحله اجرا نکردن قانون نسبت به متخلفان متبلور شود اما اینگونه صحبتها خودش دلیل بر این است که شاید قوه قضائیه یا نیروی حاکم تمایل چندانی به اجرای قانون درباره همه افراد به شکل عادلانه نداشته باشند. درهر صورت اگر مجریان قانون اعم از قوه قضائیه، نیروهای انتظامی و اطلاعاتی و سایر نیروهای مرتبط به شکل یکنواخت و قاطعانه در خصوص همه آحاد جامعه و با قطع نظر از مقام و شخصیت افراد، قوانین را اجرا کنند موجب قانونمندی در اجتماع خواهند شد. آن وقت اجرانشدن قانون یک ضعف تلقی خواهد شد نه قانونمند بودن.
وقتی افراد از طریق غیر قانونی همانند ارتباطات ناسالم زودتر و قویتر به مقاصدشان میرسند شاید این ذهنیت به وجود آید که قانون و قانونمندی جایگاهی در اجتماع و نظام ندارد. از اینرو با حذف ارتباطات ناسالم و اجرای قاطعانه قوانین درباره متخلفان، قانونمندی و عدالت اجتماعی به عنوان یک فضیلت نمودار خواهد شد.
در روند قانونمند شدن اجتماع تنها یک نهاد یا یک فرد مؤثر نخواهد بود بلکه در این رابطه یک نگاه جمعی و عزم همگانی از بالاترین مقام گرفته تا پایینترین فرد اجتماع لازم است تا قانون به عنوان یک فضیلت نهادینه شود. همانگونه که امیر مؤمنان علی(ع) شخصاً مجازات حد شرب خمر را برای فرماندار کوفه و گذاردن آتش داغ و سوزان در کف دست برادرش را اجرا کرد تا به همه بفهماند قانون برای هیچ کس محدودیت و مصلحتی نیست و اجرای قانون برای همه یکسان است. چه فرماندار کوفه باشد و چه برادر امیر مؤمنان.
بدیهی است بعد از اجرای عادلانه قانون سایر متخلفان و مجرمان خواهند پذیرفت که تخلف و ارتکاب جرم مساوی است با مجازات شرعی و قانونی. اما با اجرای قانون درباره یک فرد و اجرا نکردن آن درباره فرد دیگر این نگاه در جامعه متبلور میشود که رعایت قانون در جامعه ارزش خود را از دست داده است و فرد قانونمند مورد تمسخر قرار میگیرد.
منبع: پایگاه حقوقی اندیشه