تک حزبی رستاخیز
حزب های دیکتاتوری
«حزب رستاخیز آخرین برگه است، اگر موفق نشویم راه حل دیگری برای ادامه حکومت وجود ندارد.» جالب اینکه شاه پس از ترک ایران در آخرین کتابش، پاسخ به تاریخ نوشت: «ایجاد حزب رستاخیز یک اشتباه بود.»
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : شنبه 1396/12/26 ساعت 09:31
محمدرضا شاه مثل مواقعی که میخواست تصمیم مهمی بگیرد با انگشت سبابه روی میز میزد؛ قبلا با موهای سرش بازی میکرد، اما حالا که به نوشته اسدالله علم، وزیر دربار «به حمدالله قدرت از هر حیث در دست شاهنشاه است، فکر کردنشان اینطور است [ضربه زدن به میز با انگشت سبابه]». روز ۵ اسفند ۱۳۵۳ به علم دستور داد اعضای هیات دولت، رؤسای مجلسین و نمایندگان رسانهها را برای ۱۱ اسفند فراخواند چون میخواهد خبر مهمی را اعلام کند. وزارت دربار مدعوین را به کاخ سعدآباد دعوت کرد؛ به مهمانان گفته شد سوار اتوبوسی شوند که آنها را به کاخ میبرد. آن روز مصطفی مصباحزاده و داریوش همایون، مدیران روزنامههای کیهان و آیندگان در اتوبوس کنار هم نشسته بودند، هر دو بیخبر از علت دعوت.
رستاخیز نام حزبی است که توسط محمدرضا پهلوی تأسیس شد. در 11 اسفند 1353 شاه در حضور نخستوزیر، نمایندگان مجلسین شورای ملی و سنا، رهبران احزاب و مقامات کشوری، تأسیس «حزب رستاخیز ملت ایران» را اعلام کرد و دستور داد تا همه مسئولین، روسای احزاب و مردم به عضویت حزب درآیند. همچنین امیرعباس هویدا، نخستوزیر را به دبیر کلی حزب برگزید.(1)
این در حالی بود که شاه یک دهه قبل در اولین کتابش مأموریت برای وطنم با دفاع از فعالیت گسترده احزاب در ایران، کشورهای دارای نظام تک حزبی را مورد انتقاد قرار داده بود.
یکی از دلایل تغییر فکر شاه را باید در شکست نظام دو حزبی دید. تا آن تاریخ دو حزب دولتی «مردم» به رهبری امیر اسدالله علم و «ایران نوین» به ریاست امیرعباس هویدا نتوانسته بودند مشارکت سیاسی مردم را در جهت اهداف حکومت به دست آورند. (2)
پس از اعلام تأسیس حزب رستاخیز از سوی شاه، نخستین کنگره حزب تشکیل و کمیسیونی برای تدوین اساسنامه و مرامنامه حزب برپا شد. طبق اساسنامه، اعتقاد به نظام شاهنشاهی، اصول انقلاب شاه و ملت و قانون اساسی به عنوان اهداف حزب رستاخیز اعلام شد. در این حزب کنگره بالاترین رکن بود و با شرکت شوراهای حزب، کمیته ملی و نمایندگان مجلسین تشکیل و خطمشی حزب تعیین میشد. برخلاف روش احزاب سیاسی که وابسته به کمک مالی اعضا هستند، حزب رستاخیز برای امور جاری خود از بودجه عمومی دولت استفاده میکرد.
تنها مخالفت جدی با تأسیس حزب رستاخیز از سوی امامخمینی صورت گرفت که در نجف به حالت تبعید به سر میبرد. امام خمینی در پیام روز 21 اسفند 1353 خود، ضمن محکوم کردن اقدام شاه در تأسیس حزب رستاخیز، اظهار داشت: «نظر به مخالفت این حزب با اسلام و مصالح ملت مسلمان ایران، شرکت در آن بر عموم ملت حرام و کمک به ظلم... است و مخالفت با آن از روشنترین موارد نهی از منکر است.» با انتشار این اعلامیه، دولت تعداد زیادی از روحانیون از جمله آیتالله انواری، آیتالله ربانی شیرازی و آیتالله سید علی خامنهای را دستگیر و یا به تبعید فرستاد.
از دیگر اقدامات حزب رستاخیز، دعوت زنان به نداشتن حجاب اسلامی در دانشگاهها و فرستادن بازرسانی برای بررسی موقوفههای مذهبی بود. همچنین حزب اعلام کرد که تنها اداره اوقاف مجاز به انتشار کتابهای مذهبی است.
از آغاز تأسیس حزب رستاخیز تا مهر 1355 هویدا دبیرکلی حزب را بر عهده داشت. در این تاریخ جمشید آموزگار جانشین او شد. در مرداد 1356 محمد باهری معاون وزارت دربار به عنوان دبیر کل حزب برگزیده شد. در 14 دی 1356 شاه دوباره جمشید آموزگار را به دبیرکلی حزب رستاخیز انتخاب کرد. پنج روز بعد به دنبال انتشار مقاله «ایران و استعمار سرخ و سیاه» و توهین به امام خمینی در روزنامه اطلاعات، تظاهرات ضد حکومت پهلوی در شهر قم به وقوع پیوست. در جریان حوادث انقلاب، حزب رستاخیز در امور سیاسی ایران هیچ نقش مهمی ایفا نکرد و دفاتر حزب یکی از مکانهایی بود که مورد حمله ناراضیان قرار میگرفت. سرانجام در زمان نخستوزیری شریفامامی، حزب رستاخیز در 8 مهر 1357 به طور رسمی منحل شد. (3)
بعد از تشکیل حزب رستاخیز، شاه به نزدیکان خود گفته بود: «حزب رستاخیز آخرین برگه است، اگر موفق نشویم راه حل دیگری برای ادامه حکومت وجود ندارد.» جالب اینکه شاه پس از ترک ایران در آخرین کتابش، پاسخ به تاریخ نوشت: «ایجاد حزب رستاخیز یک اشتباه بود.»
امام، به ملت ایران این حق را میدهد که در برابر این نهاد و سازمان حکومتی دست به انتقاد و حتی «مقاوت منفی» بزنند تا به رفع ظلم و استیصال مسلمین خاتمه داده و از بسط و گسترش آن در جهت سرکوب و محیط خفقان آور جلوگیری شود. امامخمینی، در برابر این اسلام ستیزی، همه طبقات، از جمله «خطبای محترم، و محصلین و طبقه دانشگاهی و طبقات کارگر و زارع و تجار و اصناف»3 به مخالفت با این حزب بسیج مینماید تا از تبلیغات پوچ دستگاه اغفال نشوند.
امام در رابطه با اینکه «شاه میخواهد تا قطره آخر نفت این کشور را بفروشد و پولش را به عناوین مختلف به سرمایهداران و چپاولگران تقدیم کند» به بیعدالتی و نابرابری در برابری فرصتها و تامین اجتماعی حاصل از فروش نفت برای تسهیم تساوی بیم ملت اشاره میکند. حکومت پهلوی، پولهای برآمده از نفت را در اختیار نزدیکان و الیت وابسته به حکومت جهت سرسپردگی و ایجاد مشروعیت کاذب قرار میدهد و با به هدر دادن ذخایر هنگفت نفت که خزانه ایران و ملت است، «به جای آنکه صرف این ملت پابرهنه و گرسنه نماید، به اربابان استعمار وام میدهد».(3)
امامخمینی، با مشاهده نقض آزادیها و قانون اساسی، به تشخیص درد پرداخت و علل آن را در شخص شاه و سیاستهای استعماری و استکباری وی در جهت تداوم نهاد سلطنت و حفظ منافع آمریکا در ایران دانست. راه حل پیشنهادی امام، در نگاه سلبی وی در انتقاداتی که نسبت به ابعاد مختلف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی پیامشان نهفته است میتوان، سیاست ایجابی را فهمید و تفهم کرد. فراخوانی اقشار مختلف مردم به «مبارزه منفی»، نشاندهنده فقدان مشروعیت سیاسی نظام سلطنتی و آغازی برای جایگزینی حکومت اسلامی بود.
پی نوشت:
1-راه اشتباه شاه؛ حزب رستاخیز چه بر سر نظام پهلوی آورد؟، سرگه بارسقیان، تاریخ ایرانی
2- حزب رستاخیز، از شکلگیری تا انحلال، مجله الکترونیکی دوران
3- حرام شدن عضویت در حزب رستاخیز، هاشم منیری، موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران
رستاخیز نام حزبی است که توسط محمدرضا پهلوی تأسیس شد. در 11 اسفند 1353 شاه در حضور نخستوزیر، نمایندگان مجلسین شورای ملی و سنا، رهبران احزاب و مقامات کشوری، تأسیس «حزب رستاخیز ملت ایران» را اعلام کرد و دستور داد تا همه مسئولین، روسای احزاب و مردم به عضویت حزب درآیند. همچنین امیرعباس هویدا، نخستوزیر را به دبیر کلی حزب برگزید.(1)
او در مورد کسانی که مخالف عضویت در حزب بودند گفت: «کسی که وارد حزب جدید نشود... وابسته به یک سازمان غیر قانونی است... چنین فردی جایش در یکی از زندانهای ایران است، یا اگر مایل باشد میتواند همین فردا کشور را ترک کند.»
یکی از دلایل تغییر فکر شاه را باید در شکست نظام دو حزبی دید. تا آن تاریخ دو حزب دولتی «مردم» به رهبری امیر اسدالله علم و «ایران نوین» به ریاست امیرعباس هویدا نتوانسته بودند مشارکت سیاسی مردم را در جهت اهداف حکومت به دست آورند. (2)
پس از اعلام تأسیس حزب رستاخیز از سوی شاه، نخستین کنگره حزب تشکیل و کمیسیونی برای تدوین اساسنامه و مرامنامه حزب برپا شد. طبق اساسنامه، اعتقاد به نظام شاهنشاهی، اصول انقلاب شاه و ملت و قانون اساسی به عنوان اهداف حزب رستاخیز اعلام شد. در این حزب کنگره بالاترین رکن بود و با شرکت شوراهای حزب، کمیته ملی و نمایندگان مجلسین تشکیل و خطمشی حزب تعیین میشد. برخلاف روش احزاب سیاسی که وابسته به کمک مالی اعضا هستند، حزب رستاخیز برای امور جاری خود از بودجه عمومی دولت استفاده میکرد.
تنها مخالفت جدی با تأسیس حزب رستاخیز از سوی امامخمینی صورت گرفت که در نجف به حالت تبعید به سر میبرد. امام خمینی در پیام روز 21 اسفند 1353 خود، ضمن محکوم کردن اقدام شاه در تأسیس حزب رستاخیز، اظهار داشت: «نظر به مخالفت این حزب با اسلام و مصالح ملت مسلمان ایران، شرکت در آن بر عموم ملت حرام و کمک به ظلم... است و مخالفت با آن از روشنترین موارد نهی از منکر است.» با انتشار این اعلامیه، دولت تعداد زیادی از روحانیون از جمله آیتالله انواری، آیتالله ربانی شیرازی و آیتالله سید علی خامنهای را دستگیر و یا به تبعید فرستاد.
از دیگر اقدامات حزب رستاخیز، دعوت زنان به نداشتن حجاب اسلامی در دانشگاهها و فرستادن بازرسانی برای بررسی موقوفههای مذهبی بود. همچنین حزب اعلام کرد که تنها اداره اوقاف مجاز به انتشار کتابهای مذهبی است.
از آغاز تأسیس حزب رستاخیز تا مهر 1355 هویدا دبیرکلی حزب را بر عهده داشت. در این تاریخ جمشید آموزگار جانشین او شد. در مرداد 1356 محمد باهری معاون وزارت دربار به عنوان دبیر کل حزب برگزیده شد. در 14 دی 1356 شاه دوباره جمشید آموزگار را به دبیرکلی حزب رستاخیز انتخاب کرد. پنج روز بعد به دنبال انتشار مقاله «ایران و استعمار سرخ و سیاه» و توهین به امام خمینی در روزنامه اطلاعات، تظاهرات ضد حکومت پهلوی در شهر قم به وقوع پیوست. در جریان حوادث انقلاب، حزب رستاخیز در امور سیاسی ایران هیچ نقش مهمی ایفا نکرد و دفاتر حزب یکی از مکانهایی بود که مورد حمله ناراضیان قرار میگرفت. سرانجام در زمان نخستوزیری شریفامامی، حزب رستاخیز در 8 مهر 1357 به طور رسمی منحل شد. (3)
بعد از تشکیل حزب رستاخیز، شاه به نزدیکان خود گفته بود: «حزب رستاخیز آخرین برگه است، اگر موفق نشویم راه حل دیگری برای ادامه حکومت وجود ندارد.» جالب اینکه شاه پس از ترک ایران در آخرین کتابش، پاسخ به تاریخ نوشت: «ایجاد حزب رستاخیز یک اشتباه بود.»
امام، به ملت ایران این حق را میدهد که در برابر این نهاد و سازمان حکومتی دست به انتقاد و حتی «مقاوت منفی» بزنند تا به رفع ظلم و استیصال مسلمین خاتمه داده و از بسط و گسترش آن در جهت سرکوب و محیط خفقان آور جلوگیری شود. امامخمینی، در برابر این اسلام ستیزی، همه طبقات، از جمله «خطبای محترم، و محصلین و طبقه دانشگاهی و طبقات کارگر و زارع و تجار و اصناف»3 به مخالفت با این حزب بسیج مینماید تا از تبلیغات پوچ دستگاه اغفال نشوند.
امام در رابطه با اینکه «شاه میخواهد تا قطره آخر نفت این کشور را بفروشد و پولش را به عناوین مختلف به سرمایهداران و چپاولگران تقدیم کند» به بیعدالتی و نابرابری در برابری فرصتها و تامین اجتماعی حاصل از فروش نفت برای تسهیم تساوی بیم ملت اشاره میکند. حکومت پهلوی، پولهای برآمده از نفت را در اختیار نزدیکان و الیت وابسته به حکومت جهت سرسپردگی و ایجاد مشروعیت کاذب قرار میدهد و با به هدر دادن ذخایر هنگفت نفت که خزانه ایران و ملت است، «به جای آنکه صرف این ملت پابرهنه و گرسنه نماید، به اربابان استعمار وام میدهد».(3)
امامخمینی، با مشاهده نقض آزادیها و قانون اساسی، به تشخیص درد پرداخت و علل آن را در شخص شاه و سیاستهای استعماری و استکباری وی در جهت تداوم نهاد سلطنت و حفظ منافع آمریکا در ایران دانست. راه حل پیشنهادی امام، در نگاه سلبی وی در انتقاداتی که نسبت به ابعاد مختلف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی پیامشان نهفته است میتوان، سیاست ایجابی را فهمید و تفهم کرد. فراخوانی اقشار مختلف مردم به «مبارزه منفی»، نشاندهنده فقدان مشروعیت سیاسی نظام سلطنتی و آغازی برای جایگزینی حکومت اسلامی بود.
پی نوشت:
1-راه اشتباه شاه؛ حزب رستاخیز چه بر سر نظام پهلوی آورد؟، سرگه بارسقیان، تاریخ ایرانی
2- حزب رستاخیز، از شکلگیری تا انحلال، مجله الکترونیکی دوران
3- حرام شدن عضویت در حزب رستاخیز، هاشم منیری، موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران