تبیان، دستیار زندگی

کار نویسنده فقط انعکاس واقعیت بیرونی نیست

محمد کشاورز در جلسه نقد مجموعه داستان کولی با شکلات تلخ گفت: کار نویسنده فقط انعکاس واقعیت بیرونی نیست. نویسنده باید بتواند از چارچوب های تعیین شده بگذرد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
نقد مجموعه داستان کولی با شکلات تلخ

دوشنبه بیست و یکم اسفندماه، ساعت شش عصر، در موسسه پیرسوک جلسه نقد و بررسی مجموعه داستان کولی با شکلات تلخ نوشته سندی مومنی برگزار شد.

این جلسه که دویستمین جلسه و جلسه پایانی موسسه پیرسوک در سال جاری بود با حضور جمعی از نویسندگان و علاقه مندان به ادبیات برگزار شد.
در ابتدای جلسه نویسنده داستان کوتاه «نهنگ خوابم را دیده است» را قرائت کرد.

بعد از آن محمد کشاورز به عنوان سخنران اول صحبت های خود را آغاز کردند. ایشان با اشاره به اینکه قاعده نقد، قاعده ای است که من به آن وارد نیستم و خودم را منتقد نمی دانم و از زاویه دید یک داستان نویس وارد بحث می شوم افزودند: من کار سندی مومنی را با کار قبلیش مجموعه داستان «اگر زنبق برای مرده باشد» مقایسه می کنم. اگر آن مجموعه را معیار قرار بدهیم می شود گفت این کتاب چند قدم جلوتر است. همان طور که از نویسنده انتظار می رود.

کشاورز افزود: زبان داستان ها نیز اگر با مجموعه قبلی مقایسه شود پخته تر و موفق تر است. همچنین نویسنده در فضاسازی داستان ها نیز موفق عمل کرده است. یکی از شاخصه های کار نویسنده کوتاه نویسی است. این کار یک حسن دارد و یک عیب. مزیتش این است داستان به دور از زیاده گویی است و عیبش آن است که در برخی مواقع داستان شکل نمی گیرد.

مولف «بلبل حلبی» ادامه داد: در مجموعه داستان کولی با شکلات تلخ دو داستان هستند که در آن نویسنده از کوتاه نویسی اش فاصله گرفته و داستان های بلندی نوشته و اجازه داده است که شخصیت ها و فضا و داستان بیشتر خودشان را نشان بدهند. آن دو داستان «ذکر یونس هنوز جواب می دهد» و «زندگی خانوادگی در پنج پرده» است. مجموعه داستان کولی با شکلات تلخ به نسبت مجموعه اول نویسنده در فرم نیز موفق تر عمل کرده است. مسئله ای که در کتاب قبلی نیز وجود دارد و شاید چارچوب فکری و تجربه زیسته نویسنده باشد این است که داستان ها در فضاهای بسته اتفاق می افتند. شخصیت های محوری داستان ها زنان هستند. زنانی که مشکل اصلی شان عدم ارتباط گیری است. چه با مردی که شوهرشان است چه با همسایه و چه حتی با سگ خیالی که می بینند و یا موشی که به آپارتمانشان می آید. در هر حال مشکل این زنان عدم ارتباط است.

مسئله دیگر این است که این زن ها با اینکه تلاش می کنند و می جنگند اما منفعل هستند. این قاعده با قاعده زنان امروزی همخوانی ندارد. به نظر می رسد برای گذشتن از زن سنتی دیروز و رسیدن به زن مدرن امروزی باید گونه ای دیگر عمل کرد.

نویسنده روباه شنی در ادامه با اشاره به داستان «ذکر یونس هنوز جواب می دهد» و مثالی از انفعال زنانه اشاره کرد: کار نویسنده فقط انعکاس واقعیت بیرونی نیست. نویسنده باید بتواند از چارچوب های تعیین شده بگذرد.

در ادامه مهدی جعفری صحبت های خود را این گونه آغاز کرد: به نظر من نیز این مجموعه نسبت به مجموعه قبل نویسنده، چند قدم رو به جلوست. برجستگی کار سندی مومنی در دو مسئله است که جنبه سلبی دارد. اول اینکه شاخصه هایی که در نویسندگان زن امروز وجود دارد که تاکید بر نوعی روانشناسی سطحی نگر است که فقط احساسات را تحلیل می کند و تازه تحلیل واقعی نیست و یک نوع روان کاوی زرد است، در داستان های نویسنده وجود ندارد. داستان های مجموعه کولی با شکلات تلخ از این رویکرد فاصله دارند.
مسئله بعد شکلی از مینی مالیست بود که به غلط داستان های آپارتمانی نام گرفت و به زعم نویسندگان و منتقدانی که آن زمان طرفدارش بودند رویکردی واقع گرایانه داشت. دغدغه اش بازسازی واقعیت بود. به نظر من داستان های سندی مومنی در این مجموعه به رغم کوتاهی شان مینی مال نیست. چرا که در داستان ها، حتی کوتاه ترینشان توجه به داستانِ داستان وجود دارد و اینکه راوی دوست دارد حرف بزند و شرح بدهد. چیزی که در آثار مینی مالیستی غایب است.


نقد مجموعه داستان کولی با شکلات تلخ

نویسنده هزارتوی تاریکی اضافه کرد: چیزی که در اکثر داستان ها به جز داستان «یه چیزی سر جاش نیست» برجسته است حضور محوری یک زن است. یک زن در محور داستان است و در مواجهه با مرد یا مردهایی قرار دارد. به نظر من داستان هایی که مرد در آن ها شکنجه گر معرفی شده مثل داستان «ذکر یونس هنوز جواب می دهد» و داستانی که مرد در آن زن را درک می کند مثل داستان «وقتی خسته می شوی»، داستان های ضعیفی هستد. در مقابل داستان های «نهنگ خوابم را دیده است» و «تو همان طور که من خواب دیده بودم مردی» از زبان خوبی برخوردارند و داستان های جذابی هستند.
با اینکه داستان ها کم و بیش قصه گو هستند و به داستان گویی اهمیت می دهند گاهی حفره هایی در داستان می بینیم که پرشدنی نیست. گویا نشانه ها به مقدار کافی در داستان آورده نشده است.

در داستان هایی نویسنده فضاهایی نامأنوس می سازد که خیلی هم غیرواقعی نیست. این موضوع داستان های موفقی را ارائه داده است. داستان هایی نظیر «به خیالش سگی سیاه» و «خاکستری آب کشیده» و «تو همان طور که من خواب دیده بودم مردی».

مهدی جعفری در پایان عنوان کرد: به نظرم می رسد در داستان ها بیشتر از اینکه با نقد گفتمان مردسالارانه طرف باشیم با نقد مردها روبه رو هستیم.

این نویسنده بعد از پایان سخنان منتقدان و با تاکید بر کاربردی بودن صحبت آن ها بیان کرد:همان طور که آقای کشاورز فرمودند زنان با وجود تلاشی که می کنند منفعل اند به این معنا که انتخاب گر و تصمیم گیرنده نیستند و کنش گر فعال به حساب نمی آیند. اما در داستان های «ذکر یونس ادامه جواب می دهد» و «زندگی خانوادگی در پنج پرده» و «قیچی ها مرد هستند» که مشخصا مسئله بر سر روابط بین زن و مرد است زنان خود تصمیم می گیرند و موقعیت ناخوشاید خود را ترک می کنند. ولی مثلا در داستان «وقتی می خندم مسخره ام می کنند» زن داستان فقط به همین اکتفا می کند که با شوهرش در ایستگاه پیاده نشود. کاری انجام می دهد اما منفعل است. چرا؟ چون به این فکر می کند که جوابی منطقی و قابل قبول برای پیاده نشدنش به شوهرش بدهد.

نویسنده کولی با شکلات تلخ با تشکر از مهدی جعفری عنوان کرد: بسیار ممنونم که داستان هایم را مینی مالیستی نمی دانید. سال هاست که تصور این است که هرچه کوتاه نوشته شود مینی مال است و شما در این جلسه به خوبی درباره اش صحبت کردید.

نویسنده در ادامه عنوان کرد که زنان در جامعه ایرانی به واسطه نابرابری هایی که در توزیع قدرت و موقعیت های اجتماعی دارند نتوانسته اند زنانی باشند که به گفته آقای کشاورز اگر از مردانشان بی اعتنایی دیدند به راحتی گذر کنند.

سندی مومنی عنوان کرد: شواهد بسیاری از نظریه تکاملی داروین و مبحث کهن الگوها و ناهوشیار جمعی در روانشناسی تحلیل گرایانه یونگ وجود دارد که ما را متقاعد می کند گذشتن از چیزهایی که به ارث برده ایم و در حافظه مان مانده است به این سادگی ها نیست. بنابراین خیلی غریب نیست اگر زن مدرن امروزی در خود همزمان زنی سنتی را یدک بکشد.

در ادامه جلسه فرحناز عباسی اشاره کرد: من داستان ها را دو ماه پیش مطالعه کردم. مشخص است که نویسنده داستان را می شناسد قصه گویی را بلد است. فقط زن های داستان و مشکلاتشان شبیه به هم است.

پروین پورجوادی نویسنده دیوار به دیوار شهر پریان اضافه کرد: به نظرم برای گذار از سنت به مدرنیته و رسیدن به بینشی که نویسنده مد نظرش است می بایست به موقعیت های واقعی زنان در جامعه اشاره کرد. عماد امید پور عنوان کرد: در داستان ها ما شخصیت های مرد را نمی شناسیم. نحوه تربیت و شکل گیری شخصیت شان را نمی بینیم. نمی دانیم این مردها چطور به نقش هایی که حالا در داستان ایفا می کنند دست یافتند. گویا عدالتی در پرداخت جنسیتی داستان ها نیست. یوسف مومنی نیز عنوان کرد: می توان از زوایای مختلفی هنر را معنا کرد. هر هنرمندی زاویه دید به خصوص خود را دارد و من اعتقاد دارم سندی مومنی برای داستان هایش امضاء خودش را دارد.

در پایان جلسه نیما تقوی مدیریت موسسه پیرسوک اعلام کرد که در سال جدید با برنامه های تازه و متنوعی در خدمت علاقه مندان به ادبیات خواهیم بود. 

منبع: ایبنا