واکاوی نظریههای سیاسی صهیونیستها
دولت پادگانی را بشناسید +فیلم
دیوید بنگوریون نخستین نخست وزیر رژیم صهیونیستی، نظریهای را برگرفته از تئوری "موازنهی تهدید" استفان والت مطرح کرد که به نظریهی "اتحاد پیرامونی" معروف است. هدف وی از طرح این نظریه، ایجاد همبستگی و اتحاد میان کشورهای مسلمان غیرعرب بود تا به زعامت جهانی دست یابد.
"دولت پادگانی"، "میلیاتریسم"، "رژیم جنگی" و دهها عنوان اینچنینی القابی هستند که در دنیای سیاست به رژیم صهیونیستی اطلاق میشود. عنوانی که حکایت از استبداد و جنگ طلبی جهانی این رژیم دارد.
رژیم غاصب صهیونیستی که با برنامهریزیهای چندین سالهی انگلستان راهی اراضی فلسطین شد؛ برای اثبات موجودیت خود، دست به کشتار بیرحمانه و بیسابقهای در طول تاریخ بشریت زد که قریب به یک قرن شاهد آن هستیم. کشتاری که هرگز از سوی سازمانها و ارگانهای حقوقی بینالمللی تحت تعقیب قانونی قرار نگرفت و مدعیان به ظاهر مدافع حقوق بشر، در سراسر دنیا چشم به روی آن بسته و سکوت اختیار کردند.
البته باید توجه داشت که اسرائیل برای استحکام پایههای نظام خود، پروژههای فراوانی را دارد که توسط معروفترین و خاصترین استراتژیستهای جهانی تهیه و تدوین شدهاند. که در ادامه به مهمترین آن میپردازیم.
البته یکی دیگر از اهداف پنهان این نظریه، تحت کنترل قرار دادن کشورهای مختلف، بالاخص کشورهای مسلمان از نظر تجهیزات نظامی و جلوگیری از پیشرفت آنها در این زمینه است. با این ترفند؛ کشورهای منطقه توانایی تقابل و ایستادگی در برابر اسرائیل را نخواهند داشت و این در حالی است که رژیم صهیونیستی با کمکهای همه جانبهی آمریکا، روز به روز بر میزان تسلیحات نظامی نوین و منحصر بهفرد خود میافزاید. قریب به چهل و پنج سال پیش چند کشور از جمله: مصر، اردن، ایران و عراق به عضویت این پیمان درآمده و با اهداف اسرائیل همسو شدند.
در این میان باید توجه داشت که اشاعهی روند میلیتاریسمی، شدت و حدت بیش از پیشی به خود گرفته و همین موضوع بر گسترش خوی جنگ طلبی در سراسر جهان افزوده است، با این روش اسرائیل با همکاری ایالات متحده آمریکا، در برخی کشورها بخصوص، خاورمیانه اختلاف افکنی و آتشافروزی میکنند تا به اهداف جهانی خود نائل آیند.
میلیتاریسم Militarism عبارت است از سیاست دولتهای سرمایهداریِ دایر به تحکیم و تقویت مداوم نیروهای نظامی، استفاده از نیروی نظامی در امور سیاسی و تدارک جنگهای اشغالگرانه. میلیتاریسم در عمل منجر به استقرار سیطرهی ارتجاعیترین و متجاوزترین عناصر سرمایه انحصاری بر حیات اجتماعی و سیاسی کشور میشود.
حائز اهمیت آن که؛ محافل زمامدار سرمایهدار برای رفع تضادها و ادامه سیطره خویش به میلیتاریسم متوسل میشوند، ولی این سیاست خود موجب تشدید تضادها و ایجاد تضادهای جدید در در بطن نظام سرمایهداری شده است. این سیاست همزمان با سیطره انحصارات، تشبثات دولتهای امپریالیستی علیه کشورهای سوسیالیستی و نهضت آزادیبخش ملی و زحمتکشان کشور خود و انعقاد پیمانهای نظامی تجاوزکارانه وسعت مییابد.(1)
ضرورت اساسی این مسیر؛ طراحی و برنامهریزیهای گستردهی نظامی است که البته در اتاق فکر رژیم صهیونیستی به روشی خاص تعریف شده که تحت عنوان مراحل چهارگانهی عملیات نظامی معروف است.
- سرپُل گیری (تصرف اراضی هدف)
- الحاق (اتصال مناطق تصرف شده)
- تعاقب (تعقیب و دستگیریب معترضان)
- تصرف و تثبیت (مرحلهی نهایی اجرای ثبات)
رژیم غاصب صهیونیستی که با برنامهریزیهای چندین سالهی انگلستان راهی اراضی فلسطین شد؛ برای اثبات موجودیت خود، دست به کشتار بیرحمانه و بیسابقهای در طول تاریخ بشریت زد که قریب به یک قرن شاهد آن هستیم. کشتاری که هرگز از سوی سازمانها و ارگانهای حقوقی بینالمللی تحت تعقیب قانونی قرار نگرفت و مدعیان به ظاهر مدافع حقوق بشر، در سراسر دنیا چشم به روی آن بسته و سکوت اختیار کردند.
البته باید توجه داشت که اسرائیل برای استحکام پایههای نظام خود، پروژههای فراوانی را دارد که توسط معروفترین و خاصترین استراتژیستهای جهانی تهیه و تدوین شدهاند. که در ادامه به مهمترین آن میپردازیم.
با گذشت سالها از مطرح شدن پروژهی اتحاد پیرامونی بنگوریون، امروزه سردمداران این رژیم دریافتهاند که باید از این نظریه عبور کرده و طرح متحدسازی اکثریت کشورهای جهان را در مرزها و مناطق دورتر رقم بزنند.
طرح اتحاد پیرامونی
دیوید گوریون David Grun اولین نخست وزیر رژیم صهیونیستی که مغز متفکر این نظام هم محسوب میشد، نظریهای را برگرفته از تئوری "موازنهی تهدید" استفان والت Stephen Walt (استاد روابط بین الملل دانشگاه هاروارد) مطرح کرد که به نظریهی "اتحاد پیرامونی" معروف شد. هدف وی از طرح این نظریه، ایجاد همبستگی و اتحاد میان کشورهای مسلمان غیرعرب بود. گوریون سعی بر آن داشت تا با عملیاتی کردن این طرح، کشورهای مسلمان را گِرد هم آورده و زعامت آنها بر عهدهی اسرائیل بگذارد. با اجرایی شدن این روند، بیتردید رژیم صهیونیستی قدرتی لایتناهی به دست میآورد که نتیجهی آن مالکیت کشورهای سراسر جهان بود. مهمی که برای آن برنامهها و بودجههای کلانی در نظر گرفته شده است.البته یکی دیگر از اهداف پنهان این نظریه، تحت کنترل قرار دادن کشورهای مختلف، بالاخص کشورهای مسلمان از نظر تجهیزات نظامی و جلوگیری از پیشرفت آنها در این زمینه است. با این ترفند؛ کشورهای منطقه توانایی تقابل و ایستادگی در برابر اسرائیل را نخواهند داشت و این در حالی است که رژیم صهیونیستی با کمکهای همه جانبهی آمریکا، روز به روز بر میزان تسلیحات نظامی نوین و منحصر بهفرد خود میافزاید. قریب به چهل و پنج سال پیش چند کشور از جمله: مصر، اردن، ایران و عراق به عضویت این پیمان درآمده و با اهداف اسرائیل همسو شدند.
در این میان باید توجه داشت که اشاعهی روند میلیتاریسمی، شدت و حدت بیش از پیشی به خود گرفته و همین موضوع بر گسترش خوی جنگ طلبی در سراسر جهان افزوده است، با این روش اسرائیل با همکاری ایالات متحده آمریکا، در برخی کشورها بخصوص، خاورمیانه اختلاف افکنی و آتشافروزی میکنند تا به اهداف جهانی خود نائل آیند.
میلیتاریسم Militarism عبارت است از سیاست دولتهای سرمایهداریِ دایر به تحکیم و تقویت مداوم نیروهای نظامی، استفاده از نیروی نظامی در امور سیاسی و تدارک جنگهای اشغالگرانه. میلیتاریسم در عمل منجر به استقرار سیطرهی ارتجاعیترین و متجاوزترین عناصر سرمایه انحصاری بر حیات اجتماعی و سیاسی کشور میشود.
حائز اهمیت آن که؛ محافل زمامدار سرمایهدار برای رفع تضادها و ادامه سیطره خویش به میلیتاریسم متوسل میشوند، ولی این سیاست خود موجب تشدید تضادها و ایجاد تضادهای جدید در در بطن نظام سرمایهداری شده است. این سیاست همزمان با سیطره انحصارات، تشبثات دولتهای امپریالیستی علیه کشورهای سوسیالیستی و نهضت آزادیبخش ملی و زحمتکشان کشور خود و انعقاد پیمانهای نظامی تجاوزکارانه وسعت مییابد.(1)
عبور تلآویو از دکترین بن گورین
با گذشت سالها از مطرح شدن پروژهی اتحاد پیرامونی بنگوریون، امروزه سردمداران این رژیم دریافتهاند که باید از این نظریه عبور کرده و طرح متحدسازی اکثریت کشورهای جهان را در مرزها و مناطق دورتر رقم بزنند. این طرح که بیش از دو سوم کشورهای سراسر دنیا را در لیست خود برای یکپارچه سازی رژیم اسرائیل قرار داده است، سعی بر آن دارد تا با ایجاد وابستگیهای اقتصادی و نظامی، حکومت جهانی صهیونیستها را به ورطهی عمل بکشاند.ضرورت اساسی این مسیر؛ طراحی و برنامهریزیهای گستردهی نظامی است که البته در اتاق فکر رژیم صهیونیستی به روشی خاص تعریف شده که تحت عنوان مراحل چهارگانهی عملیات نظامی معروف است.
مراحل چهارگانه عملیات نظامی
بنا به تعاریف مسائل نظامی و استراتژیک صهیونیستها، در عملیات نظامی بلند مدت، پشت سر گذاشتن مراحل چهارگانهی خاصی ضروری است که با اتمام و حصول نتیجهی مطلوب در هر فاز، مرحلهی بعدی آغاز میشود. بر این مبنا مراحل اقدام نظامی صهیونیستی عبارت است از:- سرپُل گیری (تصرف اراضی هدف)
- الحاق (اتصال مناطق تصرف شده)
- تعاقب (تعقیب و دستگیریب معترضان)
- تصرف و تثبیت (مرحلهی نهایی اجرای ثبات)