تبیان، دستیار زندگی

چند مغالطه درباره حجاب

حجاب اجباری آری یا نه؟

مدتی است که مسئله چگونگی پوشش بانوان در مراکز عمومی در کانون توجه برخی از شبکه های ماهواره ای قرار گرفته و با تبلیغ گسترده پیرامون این موضوع به تحریک برخی از بانوان پرداخته و آنان را به بهانه احقاق حقوق بانوان و آزادی بیشتر آنان در مجامع عمومی به مخالفت واداشته اند.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
  
حجاب، بی حجابی، گشت ارشاد
با این که قانون الزام پوشش بانوان در مراکز عمومی از اوائل انقلاب وضع گردیده بود اما مدتی است که این مسئله در کانون توجه برخی از شبکه های ماهواره ای قرار گرفته و با تبلیغ حساب شده و گسترده پیرامون این مساله به تحریک برخی از بانوان پرداخته و آنان را به بهانه احقاق حقوق بانوان و آزادی بیشتر آنان در مجامع عمومی به مخالفت واداشته اند.
در پی این تحریک های خارجی و تحرکات داخلی، افراد متعددی پیرامون این مساله ابراز نظر کرده و در مورد لزوم یا عدم لزوم این قانون، مباحثی را مطرح کرده اند.

اگرچه این مساله یک بحث تازه نیست و از ابتدای انقلاب اسلامی موافقان و مخالفانی داشته است اما شرایط دنیای کنونی سبب شده تا بررسی این مساله به عنوان یک بحث پر اهمیت و شاخص مطرح گردد. چرا که بسیاری از شبهات و یا ابراز نظرها عقبه­ ای خطرناک­تر و بسیار بزرگ تر از ظاهر ماجرا دارند که بدون توجه به آنها نمی­ توان به واکاوی مساله پرداخت.

چند مغالطه که ذهن ها را از حقایق دور کرده است:

متاسفانه در این مخالفت ها با شعارهایی به ظاهر مستدل و شیوا، ذهن مخاطبان به مسیری باطل برده شده است و به اصطلاح منطقی مغالطه های فراوانی صورت پذیرفته است که به برخی از آنها اشاره خواهد شد:

1ـ نه، به اجباری بودن حجاب:

انسان ذاتا از جبر و فشار و زورگویی و ظلم و ستم و تعدی و تجاوز، بیزار است و از هر مساله و قانونی که حاوی یا حاکی جبر و ظلم باشد نیز فراری است. اساسا عقل و طبع انسانی در همه جا بر زشتی ظلم و ستم از یک سو و شایستگی عدالت از سوی دیگر صحه می گذارد و برای اثبات این مساله هیچ نیازی به استدلال نیست.

اینکه مساله پوشش بانوان یک مساله فرهنگی است و پیش و بیش از هر چیز، این نهادهای فرهنگی ـ اجتماعی هستند که باید بر سر این موضوع فعالیت کنند، سخنی بسیار ارزشمند است که متاسفانه در این حدود 40 ساله انقلاب اسلامی، بسیار ضعیف و گاه نزدیک به صفر بوده است. اما این به معنای انکار الزام آور بودن حکم الهی نیست.


اما باید توجه داشت که تفاوت شگرفی میان اجبار و الزام وجود دارد. واژه اجبار به همراه خود بار معنایی منفی و نامناسبی را حمل می کند که به طور معمول زورگویی و ظلم و تعدی را به ذهن یادآور می شود و حال آنکه الزام آور بودن یک حکم، معمولا یادآور ارزشمندی آن در بین عموم مردم خواهد بود. چرا که الزام آور بودن قوانین هر کشور و هر ملیتی دقیقا به معنای پیشگیری از ظلم و تجاوز و تعدی به حقوق دیگران است.

قانون لزوم پوشش برای مردان و زنان جامعه اسلامی نیز یک قانون الزام آور الهی است که در این میان برای بانوان شرایط و لوازم بیشتری را قرار داده است.

قطعا خداوند منان، از روی حکمت و عدالت خود چنین حکمی را برای مسلمانان قرار داده و بی شک حضرت حق از هر گونه ظلم و ستم، مبرّی است. بنابراین قوانین الهی نیز نمی تواند ظالمانه به حساب آید.
در هر صورت اولین مغالطه آن است که بگوییم قانون حجاب، اجباری ظالمانه است. در حالی که این تنها یک الزام شرعی است که حکومت اسلامی نیز خود را موظف به پیاده سازی آن می داند.


2ـ هیچ قانونی با اجبار نهادینه نمی شود:
در ادامه تحرکات سازمان یافته علیه قانون حجاب، افرادی در خارج و داخل کشور ـ دلسوزانه و یا معاندانه ـ به همراهی با آن پرداخته و قانون حجاب را زیر سوال بردند. در بخشی از این استدلال ها آمده است که هیچ قانونی با اجبار نهادینه نمی شود. چرا که بشر از زور و اجبار گریزان است و فشار بیرونی تاثیرات منفی اجتماعی خواهد گذاشت.

در پاسخ باید گفت که اصل این بحث، نکته ای صحیح و انکار ناپذیر است. چنانکه گفته شد میان اجبار و الزام تفاوت فراوانی وجود دارد. بنابراین اگر پیاده سازی یک قانون خوب و شایسته همراه با ظلم و تعدی باشد، قطعا منجر به فساد و تاثیرات نامبارکی خواهد شد.

اما نباید به این بهانه از لزوم قوه قهریه در پیاده سازی قوانین غافل گردید. چرا که قانون بدون پشتوانه الزام آور بی معنا خواهد بود و راه را برای متجاوزان باز خواهد گذاشت. قطعا عقل بشری در تمامی دنیا بر پایه همین لزوم و التزام، به اداره جامعه پرداخته و همه دنیا بر اهمیت آن اقرار می کند. برای نمونه قوانین راهنمایی و رانندگی در تمامی دنیا الزام آور است و هیچ کس نمی تواند به الزامی بودن آنها خدشه وارد کند و یا در برابر آن بایستد.

تفاوت شگرفی میان اجبار و الزام وجود دارد. واژه اجبار به همراه خود بار معنایی منفی و نامناسبی را حمل می کند که به طور معمول زورگویی و ظلم و تعدی را به ذهن یادآور می شود و حال آنکه الزام آور بودن یک حکم، معمولا یادآور ارزشمندی آن در بین عموم مردم خواهد بود.


پس هر الزامی که به سعادت و رشد و شکوفایی قاطبه بشر بیانجامد، الزامی شایسته است که باید با پشتوانه ای مناسب توسط حکومت به اجرا در آید. اما نکته قابل تامل در این مساله آن است که اگر این الزام و قوه قهریه با ظلم و تعدی از حقوق اسلامی و انسانی صورت پذیرد، تاثیرات نامطلوبی را خواهد گذاشت و حتی افکار عمومی را نسبت به شایستگی اصل قانون نیز مشکوک و مردد خواهد کرد. همچنان که در سال های اخیر برخوردهای نامناسب (هر چند اندک) با مساله بدحجابی که در قالب گشت های ارشاد صورت پذیرفته، شعاع تاثیر نامطلوبی بر افکار عمومی جامعه داشته و بهترین دستاویز برای معاندان به حساب آمده است.

به همین جهت لازم است که پلیس و یا دیگر ضابطان قضائی و نیروهای امنیتی کشور، به این مساله اهمیت ویژه ای دهند و وظایف خود را در چهارچوب شرع و قانون اسلامی پیش برند.

3ـ لزوم کار فرهنگی به جای اجبار و فشار پلیسی:

برخی بر این باورند که مساله حجاب یک مساله فرهنگی و دینی است و با فشارهای فیزیکی و پلیسی سازگاری چندانی ندارد. به همین جهت قانون الزام حجاب در مجامع عمومی نه تنها تاثیر مطلوبی نمی گذارد بلکه پیامدهای مخربی نیز خواهد داشت.

در پاسخ باید گفت: اثبات فرهنگی بودن مساله حجاب منافاتی با الزام آور بودن آن و پشتیبانی حاکمیتی آن ندارد. به بیان دیگر اساس این منطق، قابل پذیرش و صحیح می باشد اما نتیجه آن غیر قابل قبول است.

اینکه مساله پوشش بانوان یک مساله فرهنگی است و پیش و بیش از هر چیز، این نهادهای فرهنگی ـ اجتماعی هستند که باید بر سر این موضوع فعالیت کنند، سخنی بسیار ارزشمند است که متاسفانه در این حدود 40 ساله انقلاب اسلامی، بسیار ضعیف و گاه نزدیک به صفر بوده است. اما این به معنای انکار الزام آور بودن حکم الهی نیست.

برای نمونه برای گسترش فرهنگ بستن کمربند ایمنی، لازم است که هم فرهنگ سازی شایسته و همه گیر توسط دستگاه های تبلیغاتی و فرهنگی انجام پذیرد و هم قوه قهریه با الزام و التزام خود به این قانون، عموم مردم را به سوی این فرهنگ بکشاند. چنانکه پلیس به جدّ با متخلفان قانون کمربند ایمنی برخورد می کند و نه تنها اعتراضی در این زمینه صورت نمی پذیرد بلکه آن را کاری لازم و شایسته می دانند.


در هر صورت باید اقرار کرد که یکی از مشکلات جدی در این موضوع، عدم کار فرهنگی مناسب در میان اقشار گوناگون جامعه بوده تا آنجا که زن مسلمان در جامعه اسلامی به این باور برسد که حجاب یک قانون الهی و برای تعالی زنان و مردان و فرزندان خود ما است.

به همین جهت عدم کار فرهنگی مناسب در این سالها باعث شده که مخالفان و معاندان بتوانند بخشی از جامعه را با خود همراه کنند و شبهات و مغالطات خود را به بخشی از افکار عمومی بقبولانند.

نکته قابل تامل دیگر این است که به جهت ماهیت فرهنگی مساله حجاب و پوشش، باید در نظر داشت که حتی برخوردهای الزامی و قهری نیز باید در پوششی فرهنگی انجام گرفته و در قالبی اندیشمندانه و مدبرانه سامان پذیرد. بنابراین چه خوب بود که بخش قابل توجهی از تصمیم گیران و حتی مجریان این موضوع از فعالان فرهنگی انتخاب می شدند و پلیس را تنها برای مواقع ضروری درگیر این مساله می ساختند. چه کنیم که گذشته ها گذشته است و باید به فکر حال و آینده بود.
ادامه دارد ...


مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.