تبیان، دستیار زندگی

دین اسلام اساسش بر عملگرایی است

دینداری در گرو عملگرایی دینی

دین اسلام اساسش بر عمل کردن است. یعنی اگر دعوت به ایمان می کند اگر دستور به علم آموزی می دهد، این مفاهیم را در حقیقت ابزاری برای درست عمل کردن قرار داده است وگرنه یک نفر بگوید من به خدا ایمان دارم ولی اختلاس هم می کنم، در حقیقت چنین آدمی اصلا ایمان ندارد.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
 
عملگرایی
متاسفانه جوامع اسلامی همیشه دچار ظاهرگرایی دینی و عمیق شدن در الفاظ دین بوده است. اگر بخواهم واضح تر بگویم مسلمان ها  نسبت به گزاره های دینی همیشه علم داشته اند اما آن طور که باید طبق موازین و ملاک های دینی عمل نمی کردند.
وضعیت امروز جامعه ما هم از این جهت خالی از اشکال نیست. متاسفانه با وجود مراسم ها و سخنرانی ها و بیلبوردهای فراوان دینی در سطح کشور، نمی توانیم بگوییم جامعه ما یک جامعه دینمدار است و عملگرایی دینی در آن مشاهده نمی شود.
منظور ما از عملگرایی اصالت بخشیدن به عمل و انجام شدن یک کاری بر حسب فایده و سود دنیایی و اخروی است؛ چیزی که کمتر شاهد آن هستیم.

اسلام و عمل گرایی

بعضی ها فکر می کنند دینداری یعنی پاکی دل و ضمیر و یا بعضی از متدینین فکر می کنند دینداری در خدا را قبول داشتن یا چند رکعت نماز و چند خط قرآن خواندن خلاصه می شود؛ اما دین اسلام اساسش بر عمل کردن است. یعنی اگر دعوت به ایمان می کند اگر دستور به علم آموزی می دهد، این مفاهیم را در حقیقت

عملگرایی دینی یعنی اینکه اگر فروشنده اید، کم فروشی نکنید یا جنس بی کیفیت را به جای جنس اصلی به مشتری نفروشید؛ عملگرایی دینی یعنی اگر خودرو سازی می کنیم، خودرویی ایمن طراحی کنیم نه اینکه در داشبورد خودروی بی کیفیت قرآن بگذاریم.

ابزاری برای درست عمل کردن قرار داده است وگرنه یک نفر بگوید من به خدا ایمان دارم ولی اختلاس هم می کنم، در حقیقت چنین آدمی اصلا ایمان ندارد چرا که ملاک ایمان داشتن عمل بر طبق موازین اسلامی است.
امام صادق علیه السلام درباره رابطه علم و عمل می فرمایند:
«العلم مقرون بالعمل فمن علم عمل و من عمل علم؛ علم همیشه همراه با عمل است، پس کسی که می داند عمل می کند و کسی که عمل می کند عالم است.»[1]
همچنین ایشان ایمان و عمل را مساوی با هم معرفی می کنند و می فرمایند: «الْإِیمَانُ‏ عَمَلٌ‏ كُلُّه‏؛ تمام ایمان، عمل و کار است.» [2]

مصادیق عملگرایی دینی

عملگرایی دینی یعنی اینکه اگر فروشنده اید، کم فروشی نکنید یا جنس بی کیفیت را به جای جنس اصلی به مشتری نفروشید؛ عملگرایی دینی یعنی اگر خودرو سازی می کنیم، خودرویی ایمن طراحی کنیم نه اینکه در داشبورد خودروی بی کیفیت قرآن بگذاریم؛ عملگرایی دینی یعنی در تمام سال همه همت خود را صرف درست انجام دادن کارها در ادارات یا پست های مدیریتی کنیم، نه اینکه هر کم کاری و خطایی از ما سر بزند بعد شب قدر با گذاشتن قرآن روی سر همه آن اشتباهات را پاک شده بدانیم.

نقد دانشمندان ذهن گرا

دانشمندان اعصار گذشته بیش از حد ذهن گرا و فارغ از عملگرایی بوده اند. این مشکل متوجه علمای اسلامی هم می شود. به طور مثال فلاسفه از همه عوالم و موجودات بحث کرده اند اما کمتر نسبت به پاسخگویی به شبهات مردم یا تامین مبانی نظام سازی و... توجه داشته اند.
فقها هم که فقط بحث از احکام کلی را وظیفه خود می دانند بدون آنکه وارد موضوعات بشوند.
گرچه این ها همه مورد نیاز است و جای هیچ انکاری هم ندارد، اما کافی نیست و باید جامعه علمی بیش از اینکه به مبانی بپردازند، سعی کنند جامعه را به سمت عملگرایی سوق دهند.
این وظیفه حوزه و دانشگاه است که جامعه را عملگرا کنند،  جامعه ای که همه همتش انصاف و اخلاق انسانی باشد و در عمل به وظایفش کوتاهی نکند.

و در آخر
به عمل کار برآید به سخن دانی نیست. اینکه همه جامعه تمام قرآن را هم حفظ کنند باز هم نمی توان آن جامعه را دینی دانست. فقط و فقط اگر عمل ما با عدالت دینی با اخلاق اسلامی مطابق بود آن جامعه دینی می شود. گرچه جامعه ما با دینی شدن فاصله دارد اما باید با عملگرایی دینی این نقص را جبران کنیم.

پی نوشت ها:
[1] اصول کافی، ج 1، ص 55
[2] الکافی، ج2، ص34

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.