تبیان، دستیار زندگی

نگاهی به فیلم «لاتاری» ساخته محمد حسین مهدویان

چالش غیرت و مصلحت

لاتاری اگرچه سومین فیلم بلند محمد حسین مهدویان است اما باید آن را اولین تجربه فیلمسازی اش در سینمای اجتماعی دانست؛ سینمای اجتماعی با لحنی انتقادی. فارغ از ساختار و کیفیت پرداخت مهدویان به سوژه، آنچه برجسته است، مساله قاچاق زنان ایرانی به کشورهای عربی است.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
لاتاری
  
سوژه ای ملتهب که علاوه بر اینکه واجد یک التهاب ذاتی در متن خود است، نوع مواجهه با آن نیز با تحلیل ها و دیدگاههای چالش برانگیزی همراه است که در زمان جشنواره نیز منجر به شکل گیری یک دو قطبی درباره این فیلم شد.

مهدویان قصه خود را همانند دو فیلم قبلی با ریتم و ضربآهنگ خوبی روایت می کند و بازی های خوبی از بازیگرانش گرفته است. جدا از ساعد سهیلی که نقش اصلی این فیلم را ایفا می کند و شاید بهترین بازی خود را در 4 فیلمی که در جشنواره امسال داشته در همین نقش ایفا کرده است لاتاری یک جواد عزتی درخشان و بی نظیر دارد که یکی از ماندگارترین نقش کوتاه های سینمای ایران را به نام خود ثبت کرده است. او در فیلم قبلی مهدویان یعنی ماجرای نیمروز هم به خوبی ظاهر شد اما در اینجا بازی خیره کننده تری دارد.

ضمن اینکه نباید به بازی خوب علیرضا استادی هم بی توجه بود. در واقع مهدویان در به کارگیری عناصر فیلم و روایت به خوبی عمل می کند و همه این عناصر در کنار سوژه آن کمک می کند که فیلم در گیشه نیز موفق باشد ؛ هرچند فیلم گیشه ای نیست. با این حال مهدویان با همان زاویه دید و زیبایی شناسی دوربین و قاب بندی و در نهایت با همان جهان تصویری که در دو فیلم قبلی اش بود به کارگردانی لاتاری پرداخته که به نظر می رسد این یک عدم تناسب و ناهماهنگی باشد.

در واقع مشکل اصلی فیلم را می توان در عدم تناسب فرم و محتوا دانست. فرمی که برای روایت مضمونی اجتماعی در لاتاری انتخاب شده همان شیوه و سبک و سیاقی است که در ایستاده در غبار و ماجرای نیمروز در پیش گرفته بود. در آنجا اتفاقا به دلیل همخوانی و تناسب بین محتوا و فرم شاهد روایت منطقی و جذابی از قصه بودیم اما در اینجا فضای اجتماعی و شهری قصه هرچند که با نگاهی آسیب شناسی همراه است تناسبی با این شکل از روایت ندارد و حتی فیلم را از فضای اجتماعی خود به فضای حماسی می برد که شائبه شعارزدگی آن را ایجاد می کند.

 ضمن اینکه خود قصه و رویکرد انتقادی تند و تیزی که فیلم به آن دارد (که حتی از آن به قیصر انقلابی یا قیصر معاصر تعببیر کرده اند) با این خطر مواجه است که دچار سانتی مانتالیسم سیاسی- اجتماعی نشود.

با این حال لاتاری فارغ از اینکه بخواهیم هیچ گونه ارجاعی در تحلیل سیاسی آن داشته باشیم، یک دیالکتیک و تضاد بین غیرت و مصلحت است و حتی می تواند به طرح این پرسش منجر شود که در قلمروه مسائل اخلاقی چقدر باید پایند و ملتزم به موضع گیری های سیاسی بود.

چه بسا بتوان این جدال غیرت و مصلحت را در پارادوکس بین استراتژی و ایدئولوژی هم معنا کرد. به عبارتی دیگر فیلم از پس قصه خود که یک معضل اجتماعی- اخلاقی را در کانون مرکزی  قرار می دهد بسیاری از مفاهیم، رویکردها، تحلیل ها و استراتژی های منبعث از نگاه سیاسی را در نسبت با سوژه و نوع مواجه با آن در خود می پروراند و از این حیث می توان لاتاری را یکی از جنجالی ترین فیلم های امسال دانست.

ضمن اینکه برخی از مفاهیم که در در ساحت مسائل اخلاقی و ارزشی قرار می گیرند مثلا «ناموس ملی» به قدری کش دار و تاویل پذیر هستند که تاویل سینمایی این فیلم را با بسیاری از تحلیل های فرامتنی پیوند می زند . مهدویان دست روی سوژه ای گذاشته که در تنها در جهان سینمایی فیلم، ملتهب است که در جهان بیرونی و فرامتنی فیلم نیز کانون مناقشات نظری فراوانی است.

با این حال لاتاری فیلمی خوش ساخت، با ریتم بالا و بازی های درخشان است که فارغ از مناقاشاتی که ممکن است در بین مخاطبان خاص ایجاد کند، مخاطب عام را هم با خود همراه می کند و در گیشه موفق است. به ویژه اینکه فیلم به نوعی واجد قهرمان است و هادی حجازی فرد فارغ از کسوت قهرمانی که در این فیلم به تن دارد بازی چشمگیری از خود نشان داده که قطعا یکی از نقاط قوت فیلم است.