وابستگی های زیاد والدین به فرزندان و بالعکس
پدر و مادری کافی نه کامل
برخی از والدین تربیت خوب را برابر با فدا کردن خود برای فرزند درنظر می گیرند. از خود گذشتن، نابودی عمر و رشد، بی توجهی نسبت به خود و همسر و... را نشانه های یک پدر و مادر خوب برای کودک شان می دانند، در حالی که شرط ایده آل بودن ، کافی بودن است نه کامل بودن.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : يکشنبه 1396/12/20
بسیاری از زوجین به دلیل شرایط زندگی و درگیری و مشغله هایی که در زندگی دارند، رسیدگی به یک فرزند را نسبت به دو یا چند فرزند ترجیح می دهند. تفکر آنها این است که به علت ساعات کمی که ممکن است داشته باشیم نمی توانیم به طور کامل برای دو یا چند فرزند وقت اختصاص دهیم به همین منظور همه زمانی که داریم را برای یک کودک می گذاریم تا او خوب تربیت شود و احساس نکند که پدر و مادر خوبی ندارد.
«مادری که عشق بورزد، تشویق کند، به موقع بیاعتنایی و توبیخ (نه توهین) کند، به خودش احترام بگذارد و برای خودش و همسرش وقت بگذارد، مادری کافی است.»
همسرانی که یک برای بار اول می خواهند فرزند دار شوند یا فقط یک فرزند دارند باید مطالعات کاملی در این باره که ویژگی های یک پدر و مادر خوب چیست داشته باشند. به طور قطع یکی از ویژگی های یک پدر و مادر ایده آل حضور با کیفیت آنها در کنار فرزندشان است. پدر و مادری که از کودکی، فرزندشان را به خود وابسته کرده اند به این نیت که می خواهیم کاملا برای فرزندمان باشیم، موجب می شود تا در بزرگسالی او در روابط اجتماعی و حتی شخصی خود دچار مشکل شود. والدینی که در نوجوانی یا جوانی فرزند خود، اظهار می کنند که همه عمر و آرزوهای خود را پایمال کرده اند تا تماما در اختیار فرزند خود باشند و از سوی دیگر فرزندی که با این وجود رضایت از ارتباط خود با پدر و مادرش ندارد.
پدر و مادران قربانی
دکتر بدری السادات بهرامی مشاور و روانشناس خانواده در ارتباط با پدر و مادر ایده آل می گوید: پدر و مادری ایدهآل هستند که بتوانند با استفاده از قابلیتها و تواناییهایی که دارند، هم به امر تربیت بچهها بپردازند، هم به رشد فردی خود کمک کنند. پدر و مادری ایدهآلاند که همه زندگیشان را وقف بچهها نکنند؛ یعنی به خودشان هم بپردازند. چون اگر به عنوان پدر یا مادر، چنین کاری انجام بدهید، قطعا به خاطر حس قربانی کردن موقعیت شغلی، اجتماعی یا جوانیتان که پای بچهها ریخته میشود، مدام خواسته یا ناخواسته، این حس گناه را به بچهها القا میکنید و بچهها را مدیون خودتان میدانید و وقتی آنها بزرگتر میشوند و به دنبال کار و زندگی خودشان میروند (بالاخره همه بچهها میهمان والدیناند و دستآخر، همه باید مسیر زندگی خودشان را پیدا کنند) با سوءرفتارتان آنها را آزار خواهید داد.
شما به عنوان پدر یا مادری که قربانی شدهاید تا فرزندتان را به ثمر برسانید (این حس غلطی است که سالها با آن زندگی کردهاید و رفتارهایی اشتباه در پی آن حس غلط از خود نشان دادهاید) حالا با سندرم آشیانه خالی مواجه میشوید. به همین دلیل، عروس یا دامادتان را رقیبی برای تصاحب این عشق فرزندی – والدی میدانید و با رفتارهای اشتباه خود به زندگی خانوادگی فرزندتان آسیب میرسانید.
مرحوم دکتر محمدعلی سهامی در ارابتاط با وابسته کردن فرزندان معنوان کرده است که: در گذشتههای دور که شرایط زندگی بسیار دشوارتر بود و مادر نیز حامی و یاوری نداشت، این غریزه قدرتمند تنها حامی نوزاد به حساب میآمد و برای بقای نسل انسان ضرورت داشت اما اکنون شرایط زندگی انسانها دچار تحول اساسی شده، در حالی که غریزه مادری به همان قوت گذشته باقی مانده است. مادر خوب، مادر «کافی» است؛ نه مادر «کامل» یا «ایدهآل». تصور کنید مادری که مدام با اضطراب و وحشت از کودکش مراقبت میکند و به هیچ چیز دیگری حتی به خودش توجه نمیکند، چه پیغامی به کودکش میدهد؟
او در عمل به کودک میگوید که دنیا محل بسیار خطرناکی است و باید همیشه منتظر فاجعه بود. همواره باید کنار یکدیگر بمانیم چون هر لحظه ممکن است گرگی یا خرسی در کمین باشد یا زلزلهای، کشتاری یا توفانی اتفاق بیفتد.
«مادری که عشق بورزد، تشویق کند، به موقع بیاعتنایی و توبیخ (نه توهین) کند، به خودش احترام بگذارد و برای خودش و همسرش وقت بگذارد، مادری کافی است.»
در ۵ سال نخست زندگی، تاثیر مثبت نظارت و همراهی بدون اضطراب مادر، بیش از آموزشهای مستقیم او است. رویدادهای طبیعی در جریان رشد و تکامل کودک مانند شیر خوردن، آشنا شدن با غذاهای سفره، راه افتادن، کنترل ادرار و مدفوع، خوابیدن، لباس پوشیدن و رفتن به مهدکودک در عین حال که میتوانند بیدردسر سپری شوند تا شما از آنها لذت ببرید؛ ممکن است هر یک به نگرانی و معضلی برای والدین تبدیل شوند. بیشک شما نیز میتوانید از رشد فرزندتان لذت ببرید و والدین خوبی باشید، به شرط آنکه در مورد بایدها و نبایدها اطلاعات کافی داشته باشید.
منابع: میگنا، روان پزشکان