تبیان، دستیار زندگی

راه هاى كسب رضوان الهى از دیدگاه امام جواد(ع)

تفاوت امام معصوم(ع) با دیگران در این است كه سبقت مشیت الهى در آنان هم در مشیت تشریعى و تكوینى الهى است.به این معنا كه آنان به اراده و اختیار، مشیت الهى را انجام مى دهند و در همان مسیر گام برمى دارند و بر آن رضایت دارند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
امام جواد

 زندگى پیامبران و امامان (ع) كه در كتاب و سنت آمده است، سرشار از آموزه هایى براى رسیدن به رضوان الهى است.

از این رو قول و فعل و تقریر ایشان به عنوان حجت و سرمشق هاى زندگى بشر قرار گرفته و بر همگان واجب شده تا براى رسیدن به رضوان الهى از آنان پیروى كنند.

خداوند در آیه 31 سوره آل عمران مى فرماید: قل ان كنتم تحبون الله فاتبعونى یحببكم الله ؛ بگو اگر خداوند را دوست مى دارید، از من پیروى كنید تا خداوند شما را دوست بدارد.

این بدان معناست كه محبت الهى تنها در سایه سار اطاعت از معصومان (ع) به دست مى آید؛ چنان كه محبت بى اطاعت و پیروى، ادعاى دروغینى است كه برخى بیان مى كنند.

بنابراین دست یابى به خشنودى، رضایت و محبت الهى به آن است كه از پیامبر(ص) و خلفاى به حق او (ع) اطاعت و پیروى كنیم و سنت و سیره ایشان را سرمشق زندگى خویش قرار دهیم

. یكى از این معصومان (ع) حضرت امام جواد (ع) است.

آن بزرگوار همانند دیگر انوار آسمان امامت و ولایت، همه زندگى اش سرشار از هدایت و حقیقت است.

به آن چه مى گفت عمل مى كرد و سخن و كارش بازتابى از آموزه هاى قرآنى و تجسم آیات وحیانى بود.

نویسنده به بهانه سالروز ولادت آن حضرت به بررسى برخى از آموزه هاى اخلاقى آن حضرت پرداخته و راه رسیدن به خشنودى خدا را تبیین كرده كه با هم آن را از نظر مى گذرانیم.

امام جواد(ع) مظهر حقیقت كل

خداوند خود را به حقیقت محض مى ستاید؛ (قصص، آیه 53 و آیات دیگر) چرا كه جز او حقى نیست و حقانیت هر چیزى به اوست.

پیامبر(ص) مظهر كامل و تمام چنین حقیقتى است و به حكم آیه مباهله، امیرمؤمنان على(ع) و دیگر انوار معصومان نیز مظهر همین حقیقت كل هستند.

بر این اساس، امام جواد نیز مظهریت كامل و تمام این حقیقت كل را دارا مى باشد.

نتیجه چنین تصویرى از امام جواد (ع) این خواهد بود كه همه زندگى آن حضرت (ع) مسبوق به رضایت الهى است و چیزى جز آن چه را خدا خواسته انجام نمى دهد و در حقیقت مجراى خواسته هاى الهى است.

البته براساس آیه 30 سوره دهر همه انسان ها این گونه هستند و همواره مشیت الهى و خواست كلى او مقدم برخواست انسان هاست، چنان كه به صراحت مى فرماید:

«ما تشاوون الا ان یشاءالله»؛

هر آن چه را خدا اراده كرد شما مى خواهید.

امام تفاوت معصوم (ع) با دیگران در این است كه سبقت مشیت الهى در آنان هم در مشیت تشریعى و تكوینى الهى است.

به این معنا كه آنان به اراده و اختیار، مشیت الهى را انجام مى دهند و در همان مسیر گام برمى دارند و بر آن رضایت دارند.

این گونه است كه حتى در صحراى كربلا جز جمیل و زیبایى نمى بینند؛ چرا كه خداوند خواسته بود كه اهل بیت (ع) شهید و اسیر ببیند و ایشان خشنود و راضى به رضایت الهى بودند.

سخن آنان همواره این است: یكى درد و یكى درمان پسندد/ یكى وصل و یكى هجران پسندد/ من از درمان و درد و وصل و هجران/ پسندم آن چه را جانان پسندد.

چنان كه امام باقر (ع) در دیدار جابر بن عبدالله انصارى از بینش و نگرش اهل بیت (ع) و رضایت مندى ایشان به مشیت الهى این گونه سخن مى گوید كه در حكایت پیش رو آمده است:

جابربن عبدالله انصارى، صحابى رسول خدا (ص) در بستر بیمارى افتاده و آخرین لحظات زندگانى خود را مى گذراند.

امام باقر (ع) به عیادت او رفت و با مهربانى كنارش نشست و فرمود: اى جابر، حالت چطور است؟ جابر، پیرمردى كه عمرى را در ركاب پیشوایان معصوم علیهم السلام گذرانیده بود، عرض كرد:

حال پیرمردى را دارم كه پیرى را بر جوانى مى پسندد و مرگ را نسبت به زندگانى بیشتر دوست دارد و به بیمارى نسبت به تندرستى علاقه بیشترى دارد.

او مى خواست این گونه بر ناملایمات شكرگزارد و بگوید كه از هیچ یك از آن ها نابردبارى نمى كند.

اما امام باقر(ع) سخنى فراتر از آن گفت و فرمود: «اما من آنچه را خدا بخواهد دوست دارم.

اگر جوانى را بخواهد به آن علاقه مندم و اگر بیمارى را بر تندرستى من بپسندد، من هم همان را مى خواهم و اگر زندگى را بر مرگ در مورد من ترجیح دهد، همان را برمى گزینم.»

روزى شخصى خدمت پیامبر اكرم(ص) رسید و پرسید: معناى رضا چیست؟ آن را براى من شرح دهید.

پیامبر اكرم با لبخند شیرینى بر لب، پاسخ فرمود: «جبرئیل امین از سوى خدا، جایگاه وارسته رضا را برایم این چنین بیان كرد:

فرد خشنود به خواست پروردگار، كسى است كه از خداى خود ناخرسند نشود؛ خواه دنیاى خوبى داشته باشد و خواه دنیاى خوبى نداشته باشد و دیگر اینكه به نیكى اندك خود در برابر خواست خدا راضى و مغرور نشود».

امام جواد (ع) نیز همانند دیگر معصومان (ع) كه مظاهر حقیقت كل هستند، در قول و عمل این رضایت مندى به مشیت الهى را بارها نشان داد.

آن حضرت(ع) بزرگ ترین آرمان بشریت را دست یابى به این امر مى داند و بر اساس آموزه هاى قرآنى بر این باور تأكید مى كند كه «رضوان من الله اكبر؛ رضوان الهى بزرگ تر از هر چیزى است» (سوره توبه، آیه72)

در این آیه خداوند رضوان خود را برتر و بزرگ تر از هر چیزى بر مى شمارد و در حقیقت صفت اكبر راكه صفت خاص خداوند است به رضوان خود نیز مى بخشد.

به این معنا كه اگر در هستى بزرگ تر از خدا معنا و مفهومى ندارد، در میان خواسته ها و آرمان هاى هستى نیز چیزى جز رضوان و خشنودى الهى بزرگ تر نیست. (نگاه كنید، تفسیر المیزان، ج18، ص238)

مرحوم علامه طباطبایى بر این باور است كه معرفت انسان نمى تواند رضوان الهى و حدود آن را درك كند، چون رضوان خدا محدود و مقدر نیست تا وهم بشر بدان دست یابد و شاید براى فهماندن این نكته بود كه كمترین درجه رضوان خدا هر چقدر هم كه كم باشد، از این بهشتها بزرگتر است؛ یعنى بزرگترین سعادت و رستگارى براى فرد عاشق و دوستدار خداوند این است كه رضایت معشوق خود را جلب كند، بدون این كه در صدد ارضاى نفس خویش باشد.

بنابراین مى بینیم كه رضوان الهى نقطه مقابل رضاى شخصى و فردى قرار مى گیرد. قابل ذكر است كه در ادامه آیه مورد اشاره آمده است كه:

رضوان الهى حقیقت هر رستگارى بزرگى است.

امام جواد (ع) بر این اساس از مردم مى خواهد تا رضوان الهى را مقصد غایى خود قرار دهند و براى دست یابى به این هدف راه و روش آسانى را نشان مى دهد.

آن حضرت مى فرماید: «ثلاث یبلغن بالعبد رضوان الله تعالی: كثره الاستغفار، ولین الجانب، و كثره الصدقه و ثلاث من كن فیه لم یندم: ترك العجله و المشوره و التوكل على الله عند العزم.»

سه چیز است كه رضوان خداوند متعال را به بنده مى رساند: 1- زیادى استغفار، 2- نرم خو بودن، 3- و زیادى صدقه.

و سه چیز است كه هر كس آن را مراعات كند، پشیمان نشود: 1- ترك نمودن عجله، 2- مشورت كردن، 3- و به هنگام تصمیم توكل بر خدا نمودن.

(مسند الامام الجواد، ص742)

با نگاهى گذرا به زندگى آن حضرت (ع) مى توان دریافت كه ایشان راهى را به مردم نشان مى دهد كه خود آن راه، سیره زندگى آن حضرت بوده است.

وى انسانى است كه زندگى اش را به عبادت مى گذراند و شبانه روز خویش را وقف بندگى خدا مى كند و هرگز از استغفار جدا نمى شود.

با مردمان نرم خویى داشت و همواره با فروتنى و تواضع با مردم مواجه مى شد و اهل جود و انفاق و ایثار بود، به گونه اى كه وى را جواد (بخشنده) نامیده اند. بنابراین، آن حضرت(ع) براى دستیابى به رضوان الهى راهى را به مردم نشان مى دهد كه خود را پیموده و در زندگى تجربه كرده است.

دراین جا نگاهى گذرا به راههاى سه گانه آن حضرت براى دستیابى به رضوان الهى ما را با این مفاهیم بیشتر آشنا مى كند.

استغفار

یكى از نعمت هاى الهى به بندگان خود، استغفار و توبه است.

بى گمان اگر درهاى توبه و استغفار بر روى بندگان بسته مى شد، انسان ها در نومیدى محض قرار مى گرفتند و بر اثر خطا و گناهى، مى بایست دست از رسیدن به كمالات از جمله رضوان الهى مى شستند. اما استغفار نعمت بزرگ الهى به انسانها است تا این گونه خود را پاك و پاكیزه سازند، گویى كه هرگز گناه و خطایى مرتكب نشده اند.

استغفار به معناى درخواست پوشش و گذشت و آمرزش است.

(مفردات راغب) به این معنا كه انسان از خدا مى خواهد كه وى را ببخشد و در حق وى گذشت نماید و او را با رحمت خود پوشش دهد.

این واژه در اصطلاح قرآنى به معناى درخواست زبانى یا عملى آمرزش و پوشش گناه از خداوند به هدف مصونیت از آثار بد گناه و عذاب است.(كشف الاسرار ج2ص64 و نیز التحریر و التنویر ج4 ص29).

استغفار با توبه این تفاوت را دارد كه استغفار آمرزش خواهى از گناهان براى پیراستن روح است و توبه اقدام براى آراستن روح به صفات پسندیده اى چون توحید است (المیزان ج01ص 041) و یا استغفار درخواست آمرزش از گناهان پیشین و توبه پشیمانى و بازگشت به خدا درباره گناهانى است كه امكان دارد درمقام عمل انجام دهد. (تفسیر كبیر فخر رازى ج71 ص181)

آیات بسیارى در قرآن به مسئله استغفار پرداخته و ارزش و جایگاه و اهمیت آن را نشان داده است.

این واژه در قرآن 86 بار تكرار شده كه بیانگر اهمیت آن است. خداوند در آیاتى از قرآن به پیامبر(ص) با آن كه وى خود از اهل عصمت و طهارت است، دستور استغفار مى دهد و مى فرماید: به سوى خداوندت استغفار كن. (نصر، آیه3)

خداوند همچنین در آیاتى دیگر به مؤمنان دستور مى دهد كه استغفاركنند (بقره، آیه 991 و نیز آل عمران، آیه 3 و آیات دیگر) و یا این كه اهل استغفار در سحرگاهان باشند.

(ذاریات، آیه81) خداوند پس از بیان اهمیت و ارزش استغفار، به بیان این راهكار براى برون رفت از مشكلات و معضلات فردى و جمعى اشاره كرده و مى فرماید: دو عامل اصلى و كلى است كه حتى عذاب هاى طبیعى و غیرطبیعى چون سیل و زلزله و جنگ و عذاب استیصالى ریشه كن را از انسان دور مى سازد. یكى وجود پیامبر(ص) است و دیگرى استغفار (انفال آیه33)

حضرت امیرمؤمنان (ع) دراین باره مى فرماید: در روى زمین دو وسیله و ابزار امنیت از عذاب الهى وجود داشت: یكى از آن دو وجود پیامبر (ص) بود كه با رحلت آن حضرت برداشته شد و انسان ها از آن محروم شدند ولى دیگرى كه استغفار است همواره براى همگان تا قیامت وجود دارد.

پس بدان تمسك جویید و چنگ زنید و آن گاه آیه 33 سوره انفال را خواند. (نهج البلاغه حكمت 88)

استغفار تا آن اندازه مهم و ارزشمند است كه حتى عذاب یعنى كیفر اعمالى كه در دنیا انسان به جهت تكوین و یا تشریعى بدان مبتلا و گرفتار مى گردد، از وى و یا جامعه برداشته مى شود.

انسان با استغفار مى تواند از این دسته عذاب هاى دنیوى و اخروى كه به خاطر بازتاب و واكنش طبیعى اعمال، گریبان گیر او مى شود، رهایى یابد.

آثار استغفار

از مهم ترین آثار استغفار كه در آیات قرآن بدان اشاره شده مى توان به پیشگیرى از عذاب الهى (انفال آیه 33)، آمرزش گناهان (نوح آیه 01) افزایش روزى (نوح آیه 11)، ازدیاد فرزندان (نوح آیه 21) و رفاه و عمر طولانى (هود آیه 3) نام برد.

قرآن بیان مى دارد كه بهترین زمان استغفار سحرگاهان است (ذاریات آیه 81، آل عمران آیه 71 و نیز یوسف آیه 89) زیرا حالات و موقعیت هاى مختلف زمانى و مكانى از نقش اقتدارى (مزمل آیه 6) و ویژه اى برخوردار است چنان كه درباره لیله القدر گفته شده است (قدر آیه 1).

كثیر در آیات قرآن به معناى بیش از هفتاد آمده است.

در تفسیرى از على بن محمد الهادى (ع) درباره معناى كثیر آمده است كه قرآن به پیامبر(ص) فرموده كه خداوند تو را در «مواطن كثیر» (توبه آیه 52) یارى داده است و آن حضرت بیان مى دارد كه شمار غزوات و سرایاى آن حضرت بیش از هفتاد تا هشتاد بوده است؛ بنابراین «كثیر» به معناى بیش از هفتاد است.

از این رو كسى كه مى خواهد استغفار نماید، مى بایست در سحرگاهان و بیش از هفتاد بار به طور استمرارى استغفار كند تا مصداق اهل استغفار شود.

اما پیش از این كه به این روایات تفسیر تمسك شود قرآن خود به صراحت به عدد هفتاد اشاره كرده است:

استغفر لهم او لاتستغفر لهم ان تستغفرلهم سبعین مره فلن یغفرالله لهم (توبه آیه 08) چه برایشان آمرزش بخواهى و یا نخواهى یكسان است حتى اگر برایشان 07 بار آمرزش بخواهى خدا آنان را نمى آمرزد.

در این آیه به صراحت از عدد 07 یاد شده است كه مى رساند 07، عدد مطلوبى است كه مؤمن مى تواند با آن خود را در شمار مستغفران قرار دهد و از گناهان و مشكلات دنیوى و اخروى و نیز مادى و معنوى بره اند.

پس براساس آنچه امام جواد مى فرماید استغفار بنده باید زیاد باشد تا جزو مستغفران قرار گیرد و لذا تأكید مى كند:

كثره الاستغفار.

به هرحال، استغفار نعمتى است كه انسان ها مى توانند با آن براى دفع عذاب، رفع عذاب و جلب منفعت بهره گیرند.

از این رو حضرت امام جواد (ع) یكى از راه هاى رسیدن به رضوان الهى را كثرت استغفار مى داند و برآن تأكید مى ورزد.

نرم خویى و فروتنی

از دیگر راهكارهایى كه امام جواد (ع) براى رسیدن به رضوان الهى بیان مى كند، نرم خویى و فروتنى است.

اگر در بخش نخست راهكار امام (ع) بازسازى رفتار با خداوند و چگونگى ارتباط با او تبیین شده در بخش دوم و سوم به ارتباط با مردم توجه مى دهد.

به این معنا كه راه رسیدن به خداوند از درون خلق مى گذرد و خدمت به خلق به قصد وجه الله، بزرگ ترین عبادت است.

این ارتباط با انسان ها مى بایست به دور از هرگونه تكبر و غرور و استكبارورزى باشد.

از این رو به حوزه اخلاق پیش از حوزه عمل اجتماعى توجه مى دهد، چراكه انسان هاى بسیارى هستند كه اهل خدمت به خلق هستند ولى اهل فروتنى و تواضع نمى باشند. به این معنا كه انفاق و احسان مالى مى كنند ولى رفتارشان سرشار از منت و تكبر و غرور است.

بنابراین پیش از این كه به حوزه عمل اجتماعى و خدمات اجتماعى كه همان احسان و انفاق و نیكوكارى باشد تأكید كند بر بازسازى منش اخلاقى توجه مى دهد؛ چراكه خوى خوش بهتر از هر چیزى در زندگى بشر است.

سعدى در گلستان داستانى را آورده كه این معنا را به خوبى بیان مى كند.

وى مى نویسد كه یكى از پارسایان به شدت نیازمند و تهیدست شد، شخصى به او گفت: فلان كس ثروت بى اندازه دارد، اگر او به نیازمندى تو آگاه شود، بى درنگ در رفع آن بكوشد.

پارسا گفت: مرا نزد او ببر، آن شخص گفت: با كمال منت و خشنودى تو را نزد او مى برم.

سپس دست پارسا را گرفت و با هم نزد آن ثروتمند رفتند، هنگامى كه پارسا به مجلس ثروتمند و ارد شد، دید او لب فرو آویخته و چهره درهم كشیده و ترشروى نشسته است، همانجا بازگشت و بى آنكه سخنى بگوید، آن مجلس را ترك كرد، شخصى از پارسا پرسید: چه كردی؟ پارسا گفت:

عطایش را به لقایش بخشیدم. (یعنى با دیدار چهره خشم آلود و درهم كشیده او، ازبخشش او گذشتم و از عطاى او چشم پوشیدم.)

مبر حاجت به نزد ترشروی / كه از خوى بدش فرسوده گردی/ اگر گویى غم دل با كسى گوی/ كه از رویش به نقد آسوده گردی

فروتنى زمانى معنا مى یابد كه شخص داراى امتیاز و منصب و قدرت و ثروتى باشد وگرنه فروتنى معنا و مفهوم نمى یابد.

بر این اساس فروتنى در روایات از دسته فضایل اخلاقى و هنجارهاى اجتماعى دانسته شده كه كسى بر آن حسادت نمى ورزد.

به سخن دیگر فروتنى تنها در حوزه قدرت و ثروت معنا و مفهوم مى یابد و اگر كسى با همه ثروت و قدرت خویش در برابر دیگرانى كه از آن امتیاز و ثروت و قدرت برخوردار نباشند، تواضع و فروتنى كند، كارى عظیم و بزرگ انجام داده است و این خود بیانگر روح بزرگى است كه در این تن فروتن وجود دارد كه براى قدرت و ثروت، پشیزى ارزش معنوى قایل نشده و آن را معیار سنجش و داورى خویش براى انسانیت نشمرده است.

از این رو امام جواد (ع) تواضع در برابر مردم و خوش خویى را دروازه اى به سوى رضوان الهى مى داند، چرا كه فروتنى و خوشخویى و نرم خویى، انسان را از تكبر و استكبار دور مى سازد كه عامل سقوط ابلیس و شیاطین بوده است و انسان هر بدبختى كه در دنیا و آخرت مى كشد به سبب همین تكبر و خودبزرگ بینى و در نتیجه استكبار و ستم به دیگران است.

احسان و انفاق

سومین دستور امام جواد (ع) براى رسیدن به رضوان الهى انفاق و احسان است كه خود آن حضرت(ع) نماد این فضیلت انسانى بود و وى را بر این پایه جواد الائمه خوانده اند.

انفاق و صدقه به دیگران كه عمل اجتماعى است همواره در قرآن در كنار عبادت محض خدا یعنى نماز گذاشته شده است.

این بدان معنا است كه بندگى دو بال اصلى دارد كه عبارت از ارتباط درست و خاضعانه در برابر خدا و ارتباط درست و متواضعانه در برابر مردم است كه با انفاق و صدقه كمال مى یابد.

دل هاى پاك و قصد خیر و نیك به همه اعمال و رفتار ما معناى درست مى بخشد و تقرب به رضوان الهى را سرعت مى بخشد.

از این رو آن حضرت در جایى دیگر مى فرماید: «القصد الى الله تعالى بالقلوب أبلغ من اثعاب الجوارح بالاعمال.»

؛ با دلها به سوى خداوند متعال قصد و آهنگ نمودن، رساتر از به زحمت انداختن اعضا و جوارح با اعمال است.

با این همه عمل نیك و خیر یعنى قصد وجه الله است كه كلمات ایمان را عروج مى دهد و بالا مى برد.

(فاطر، آیه01) انفاق و احسان در همه اشكال به خصوص در انفاقات مالى و صدقات یكى از كارهائى است كه نقش بالا برنده را ایفا مى كند و آدمى را به سوى رضوان الهى سوق مى دهد.

بى گمان، یكى از نیكوترین راه ها براى صرف مال و بهره جاودانه بردن از آن، صدقه دادن مال در راه خداست.

البته صدقات دو دسته اند: «واجب و مستحب.» صدقه واجب عبارت است از بخشى از اموال شخصى كه با شرایطى خاص به افرادى مخصوص داده مى شود، از جمله زكات، خمس و فطریه.

ولى صدقه مستحب اندازه خاصى ندارد و انسان مى تواند هر مقدار از مالش را كه بخواهد در راه خدا به فقرا و نیازمندان ببخشد.

البته بخشش اموال باید در حد اعتدال باشد و اگر درحدى باشد كه براى خود شخص ایجاد تنگدستى كند، مذموم شمرده شده است.

بهترین نوع صدقات همان صدقات مستحب است، چرا كه انسان در این جا با اختیار خود از هر آن چه دارد در راه خدا بخشش و احسان و جود مى كند.

چنین شخصى دیگران را در اموال خود صاحب حق و شریك مى داند و مى كوشد تا با از میان بردن هر نوع دلبستگى و وابستگى، تنها رضوان الهى را بجوید.

آثار انفاق
درباره آثار صدقات در زندگى دنیوى روایت بسیارى آمده است كه از جمله آن ها مى توان به موارد زیر اشاره كرد.

پیامبر اكرم(ص) مى فرماید: به وسیله صدقه، رزق و روزى را براى خود نازل كنید.

هم چنین امام صادق(ع) فرموده: «صدقه، دین را ادا مى كند و بركت را براى انسان به دنبال دارد.»

امام على(ع) درباره نقش صدقه در زندگى دنیا مى فرماید: «هرگاه بى چیز شدید بوسیله صدقه با خدا تجارت كنید.»

همچنین پیامبر اسلام فرمود: «صدقه بدهید، همانا صدقه مال را زیاد مى كند، پس صدقه بدهید خداوند شما را مورد رحمت خویش قرار دهد.»

امام باقر(ع) مى فرماید:

«صدقه هفتاد بلا را از انسان دور مى كند و نیز مرگ سوء را از او دور مى نماید چرا كه صاحب صدقه هرگز با مرگ سوء از دنیا نمى رود.»

پیامبراكرم(ص) مى فرماید:

«صدقه و صله رحم شهرها را آباد مى كند و بر عمرها مى افزاید.»

از پیامبراكرم(ص) امام صادق، امام كاظم و امیرمؤمنان(علیه السلام) نقل شده است: «بیماران خود را به وسیله صدقه درمان كنید.»

امام باقر(ع) فرمود: «نیكى و صدقه، فقر را دور مى كند.» (المیزان، ج2، ص420و ص334.)

منبع: روزنامه – کیهان -رضا شریفى


مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.