مغز چگونه تجربه های حسی را پردازش می کند؟
تجربههای حسی خام ما- آنچه که میبینیم، میشنویم، لمس میکنیم، میچشیم و میبوییم- درک ما از جهان اطراف را شکل میدهد. اما چگونه؟ این جریان پیوسته از دادههای خام چگونه به درکِ بیوقفه و یکپارچه از وجود ما تبدیل میشود؟
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : جمعه 1396/12/18 ساعت 09:55
زینب شاه مرادی - مرکز یادگیری تبیان
به گزارش بیگ بنگ، دو مطالعۀ جدید از محققان دانشکده بین المللی مطالعات پیشرفته بررسی میکند که ناحیهای از مغز به نام قشر جداری خلفی(PPC) چگونه بر ادراک تأثیر میگذارد. آن ها، حداقل در موشهای صحرایی، نشان دادند که این ناحیه موجب ادغام اطلاعات حسی مختلف و همچنین شکلگیری خاطرات تجربیات حسیِ جدید میشود.
یکی از این دو مطالعه که در روز ۳۰ ژانویه در مجله Neuron منتشر شد، نشان میدهد که سیگنالهایی که از طریق کانالهای مختلف (از حواس مختلف) میرسند چگونه در این ناحیه از مغز ادغام میشوند. در این مطالعه، محققان می خواستند بدانند که چگونه اشیاء را بدون درک تمامی خواص حسی آن می شناسیم. به عبارت دیگر، می خواستند بدانند که وقتی چیزی مانند سیب را تجربه میکنیم، چگونه میتوانیم آن را فقط با دیدن بشناسیم (بدون بوییدن، چشیدن یا لمس کردن آن).
آن ها با اندازه گیری فعالیت عصبی در قشر جداری خلفی موش های صحراییِ آموزش دیده که با اشیاء تعامل داشتند، این کار را انجام دادند. محققان دریافتند که در حالی که نورون ها در نحوه کد گذاری اشیاء متفاوت هستند، پاسخ عصبی برای لمس، بینایی و شنوایی یکسان بود. متیو دیاموند، محقق ارشد، در بیانیهای مطبوعاتی گفت: «یعنی پیام نورونها خود شیء بود نه شیوه حسی که از طریق آن، شیء بررسی شده بود.»
بررسی حواس
در مقاله دوم که روز جمعه ۹ ژانویه در مجله Nature منتشر شده بود، محققان موفق به شناسایی دقیق مدار عصبی در قشر جداری خلفی شدند که در واقع گاهی اوقات خاطرات را شکل میدهد. آن ها چگونگی شکل گرفتن و حفظ شدنِ خاطرات حسی جدید در موشها را بررسی کردند تا درجۀ دو صدای مجزا با درجههای مختلف را مقایسه کنند- آن ها را بارها و بارها آزمایش کردند. محققان با مشاهدۀ قشر جداری خلفی موشها دریافتند که در حینی که موشها منتظر صدای دوم بودند، حافظه آخرین صدایی که شنیده بودند به میانیگن تمام صداهای قبلیِ آزمونهای قبلی آنها تغییر مییافت. نتایج تایید کرد که قشر جداری خلفی می تواند باعث شود که حافظه، به سمت مقدار مورد انتظار برود.
مغز چگونه محرک های حسی مانند صدا را درک میکند؟
قبل از اینکه بتوانیم یافتهها را در خودمان اعمال کنیم، این نتایج باید در مغز انسان هم تکرار شود. اما هرچه به شیوۀ عملکرد مغز انسان و اینکه چرا اینگونه عمل میکند بیشتر و عمیقتر پی میبریم، حتی در حیوانات مدل از قبیل موشها صحرایی، بینش بیشتری را در مورد درک بهتر گونههای انسانی به دست میآوریم.
چندین دهه است دانشمندان به این فکر میکنند که دادههای حسی خام که هر روز وارد مغز ما میشود چگونه درک ما از جهان را شکل می دهد. این مطالعات نشان میدهد که قشر جداری خلفی در دو فرآیند مهم دخیل است: ادغام سیگنالهای حسی و ذخیرۀ بازیابی حافظه محرک. محققان همچنین نشان دادند که سه حس- بینایی، شنوایی و لامسه- در قشر جداری خلفی ادغام میشوند.
اگر پردازشهای مغزی که در موشهای صحرایی مشاهده شد مشابه با پردازشهای مغزی در انسانها باشد، آن وقت این درک جدید می تواند روزی بر تکنولوژی تاثیر بگذارد. مبنای نورولوژیک تجربیات حسی ما میتواند نقش بسیار مهمی در توسعه فناوری های پوشیدنی داشته باشد. حتی میتواند از تحقیقاتِ درحال رشد در رابطهای مغز- کامپیوتر حمایت کند.
منبع: http://bigbangpage.com
به گزارش بیگ بنگ، دو مطالعۀ جدید از محققان دانشکده بین المللی مطالعات پیشرفته بررسی میکند که ناحیهای از مغز به نام قشر جداری خلفی(PPC) چگونه بر ادراک تأثیر میگذارد. آن ها، حداقل در موشهای صحرایی، نشان دادند که این ناحیه موجب ادغام اطلاعات حسی مختلف و همچنین شکلگیری خاطرات تجربیات حسیِ جدید میشود.
یکی از این دو مطالعه که در روز ۳۰ ژانویه در مجله Neuron منتشر شد، نشان میدهد که سیگنالهایی که از طریق کانالهای مختلف (از حواس مختلف) میرسند چگونه در این ناحیه از مغز ادغام میشوند. در این مطالعه، محققان می خواستند بدانند که چگونه اشیاء را بدون درک تمامی خواص حسی آن می شناسیم. به عبارت دیگر، می خواستند بدانند که وقتی چیزی مانند سیب را تجربه میکنیم، چگونه میتوانیم آن را فقط با دیدن بشناسیم (بدون بوییدن، چشیدن یا لمس کردن آن).
آن ها با اندازه گیری فعالیت عصبی در قشر جداری خلفی موش های صحراییِ آموزش دیده که با اشیاء تعامل داشتند، این کار را انجام دادند. محققان دریافتند که در حالی که نورون ها در نحوه کد گذاری اشیاء متفاوت هستند، پاسخ عصبی برای لمس، بینایی و شنوایی یکسان بود. متیو دیاموند، محقق ارشد، در بیانیهای مطبوعاتی گفت: «یعنی پیام نورونها خود شیء بود نه شیوه حسی که از طریق آن، شیء بررسی شده بود.»
بررسی حواس
در مقاله دوم که روز جمعه ۹ ژانویه در مجله Nature منتشر شده بود، محققان موفق به شناسایی دقیق مدار عصبی در قشر جداری خلفی شدند که در واقع گاهی اوقات خاطرات را شکل میدهد. آن ها چگونگی شکل گرفتن و حفظ شدنِ خاطرات حسی جدید در موشها را بررسی کردند تا درجۀ دو صدای مجزا با درجههای مختلف را مقایسه کنند- آن ها را بارها و بارها آزمایش کردند. محققان با مشاهدۀ قشر جداری خلفی موشها دریافتند که در حینی که موشها منتظر صدای دوم بودند، حافظه آخرین صدایی که شنیده بودند به میانیگن تمام صداهای قبلیِ آزمونهای قبلی آنها تغییر مییافت. نتایج تایید کرد که قشر جداری خلفی می تواند باعث شود که حافظه، به سمت مقدار مورد انتظار برود.
مغز چگونه محرک های حسی مانند صدا را درک میکند؟
قبل از اینکه بتوانیم یافتهها را در خودمان اعمال کنیم، این نتایج باید در مغز انسان هم تکرار شود. اما هرچه به شیوۀ عملکرد مغز انسان و اینکه چرا اینگونه عمل میکند بیشتر و عمیقتر پی میبریم، حتی در حیوانات مدل از قبیل موشها صحرایی، بینش بیشتری را در مورد درک بهتر گونههای انسانی به دست میآوریم.
چندین دهه است دانشمندان به این فکر میکنند که دادههای حسی خام که هر روز وارد مغز ما میشود چگونه درک ما از جهان را شکل می دهد. این مطالعات نشان میدهد که قشر جداری خلفی در دو فرآیند مهم دخیل است: ادغام سیگنالهای حسی و ذخیرۀ بازیابی حافظه محرک. محققان همچنین نشان دادند که سه حس- بینایی، شنوایی و لامسه- در قشر جداری خلفی ادغام میشوند.
اگر پردازشهای مغزی که در موشهای صحرایی مشاهده شد مشابه با پردازشهای مغزی در انسانها باشد، آن وقت این درک جدید می تواند روزی بر تکنولوژی تاثیر بگذارد. مبنای نورولوژیک تجربیات حسی ما میتواند نقش بسیار مهمی در توسعه فناوری های پوشیدنی داشته باشد. حتی میتواند از تحقیقاتِ درحال رشد در رابطهای مغز- کامپیوتر حمایت کند.
منبع: http://bigbangpage.com