تبیان، دستیار زندگی

سیلی مصدق به اسلام و مردم

از روی کار آوردن رضاخان تا توهین به علمای شیعه/ او مسلم نبود

اگرچه بسیاری مصدق را مرد مبارزه با رضا شاه می دانند اما سخنان وی نشان از علاقه مصدق به رضا شاه دارد. مصدق و سایر اعضای فراماسونری در ایران تحت یک هیئت هشت نفره به انگلیسی ها مشورت می دهند که رضا شاه به عنوان شاه ایران انتخاب شود.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : مصطفی ساجدی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
مصدق

روز گذشته خبر تغییر نام یکی از خیابان ها به "خیابان مصدق" در فضای مجازی منتشر شد. برخی از تغییر نام خیابان 30 تیر سخن می گفتند و برخی دیگر از خیابان کارگر شمالی. اما حجت نظری عضو شورای شهر تهران گفت که حدفاصل میدان انقلاب تا بزرگراه حکیم به نام مصدق تغییر خواهد کرد. فارغ از اینکه تا چه میزان این نامگذاری بر خیابان هایی که چندین سال است با این اسامی شناخته می شوند حائز اهمیت است، باید بپردازیم به تاریخچه اقدامات مصدق تا ببینیم آیا او در طراز شخصیت هایی است که بتوان نامی از او بر خیابان های تهران گذاشت یا خیر؟

رابطه مصدق با فراماسونری

مصدق از خانواده ای سلطنتی قاجار آماده بود و سوگند نامه اش به لژ فراماسونری "آدمیت" که در آن زمان فعالیت بسیاری داشت نشان از نزدیکی او با انگلیسی ها داشت. به همین دلیل و بر طبق گفته خودش در زمان مشروطه در دفتر منشی سفارت انگلیس پنهان می شود.[1]
حمایت مصدق از میرزاملکم خان در مجلس شورای ملی در تاریخ 30 مهرماه 1306 نشان از مراوده جدی او با مجریان فراماسونری و سکولاریسم در ایران دارد. مصدق در این جلسه مجلس می گوید: «... شما نوشته‌جات ملکم را بخوانید. ببینید اگر ناصرالدین‌شاه یک نفر آدم عاقلی بود می‌بایستی تمام اختیارات خودش را به ملکم واگذار کند. چون آنچه او گفت به خیر مملکت و به خیر ناصرالدین‌شاه بود ولی چون نکرد و چون یک دسته‌هایی بودند که در واقع مخالف با عقیده ملکم بودند آنها می‌رفتند ملکم را بد می‌کردند...» [2]
این تصویر نشان دهنده متن قسم فراماسونری مصدق است:
متن قسم فراماسونری مصدق

انگلیسی ها، دوست اصلی مصدق

مصدق بعد از بازگشت از اروپا به ایران، با حمایت انگلیسی ها به عنوان والی فارس شناخته می شود. او در جریان قیام شجاعانه تنگستانی ها به رهبری رئیس علی دلواری علیه انگلیسی ها، جانب انگلیسی ها را گرفته و از آنها می خواهد برای جلوگیری از افزایش نفرت مردم فارس از انگلیسی ها، وارد عمل نشوند تا خودش به سرکوب قیام کنندگان بپردازد. مصدق از این اقدام خود به عنوان سابقه ای درخشان یاد می کند و در مذاکرات مجلس ملی چهاردهم می گوید:

«... ]من گفتم[ وقتی که شما پلیس جنوب را مأمور تنبیه تنگستان بکنید بر منفوریت آن‌ها افزوده می‌شود. تنگستانی ها اگر شرارت می‌کنند من تصدیق می­‌کنم. اگر بعضی از آن‌ها راهزنی می‌کنند من تصدیق دارم. [ولی] اگر آن‌ها را پلیس جنوب تنبیه کند جزء شهدای وطن‌پرست‌ها می‌شوند!! و من راضی نیستم. ولی اگر من که والی هستم آن‌ها را تنبیه کنم به وظیفة خود عمل کرده‌ام و کار صحیحی کرده‌ام! گفت توضیحات شما مرا قانع کرد شما کار خودتان را بکنید من از شما تشکر می‌کنم! بعد از چند روز من تنگستان را امن کردم و (ماژور هوور) از من تشکر کرد! این سابقه است که من با ماژور هوور قنسول انگلیس دارم...»

مصدق، عاشق رضا شاه

اگرچه بسیاری مصدق را مرد مبارزه با رضا شاه می دانند اما سخنان وی نشان از علاقه مصدق به رضا شاه دارد. مصدق و سایر اعضای فراماسونری در ایران تحت یک هیئت هشت نفره متشکل از سیدحسن تقی‌زاده، حسین علاء، محمدعلی فروغی، حاج‌مخبرالسلطنه هدایت، مستوفی‌الممالک، مشیرالدوله، مصدق السلطنه، حاج میرزا یحیی دولت‌آبادی [3] به انگلیسی ها مشورت می دهند که رضا شاه به عنوان شاه ایران انتخاب شود.  اما ارادات مصدق به خاندان پهلوی به همینجا ختم نمی شود. او در مجلس ملی پنجم می گوید:

«...بنده نسبت به شخص ایشان علاقه‌مند هستم و ارادت دارم… بنده برای حفظ خودم و خانه و کسان و خویشان خودم مشتاق و مایل هستم که شخص رییس‌الوزراء رضا خان پهلوی نام، در این مملکت باشد. برای اینکه من یک نفر آدمی هستم که در این مملکت امنیت و آسایش می‌خواهم و [در] حقیقت از پرتو وجود ایشان، ما در ظرف این دو سه سال این‌طور چیزها را داشته‌ایم و اوقاتمان صرف خیر عمومی و منافع عامه شده.»

حسین فردوست در کتاب خاطرات خود در خصوص حمایت مصدق از محمدرضا شاه پهلوی، نقل قولی از او در مجلس ملی چهاردهم می نویسد. مصدق در این مجلس می گوید:

«بنده می‌خواهم اینجا عرض کنم که من در این مجلس از همه بیشتر شاه را دوست دارم... ما امروز یک شاه خوب داریم و شاه خوب را باید نگاه داریم… خدا شاهد است آقایان! این شاه وطن خودش را دوست دارد. با حسن نیت است و والله شاید کسی از ما به‌ قدر او حسن نیّت ندارد»

قسم وی پس از انتخاب شدنش به عنوان نخست وزیر در حمایت از شاه ومقابله شدید با مخالفان شاه، منجر به آن شد، مصدق که پس از دستگیری نواب صفوی و یارانش که به اذعان خود او در ملی شدن صنعت نفت اقدامات مهمی داشتند، هیچ تلاش برای جلوگیری از تیرباران آنها انجام ندهد.

در سال 1330 سندی در منزل ریچاردسدان که حکم جاسوس‌خانه انگلیس در تهران را داشت کشف می شود. در این سند آمده است که مصدق بی نهایت مشتاق تصویب لایحه ی الحاقی گس-گلشائیان است. لایحه ای ضد منافع ملی که صدای نمایندگان مجلس ملی را هم درآورد. زیرا معتقد بودند این لایحه استقلال ملی و استقلال دولت در سیطره بر نفت را از بین می برد.

یکی از مهمترین موضع گیری ها علیه مصدق توسط امام خمینی(ره) اتخاذ شده است. ایشان در سخنرانی خود نسبت به مواضع ضد دینی جبهه ملی ها که مصدق از اعضای آن بود، هشدار می دهند و از نهضت آزادی میخواهند که راه خود را از این گروه جداکنند.

امام خمینی(ره) در خصوص جبهه ملی می گویند:
« آیا «نهضت آزادی» هم قبول دارد آن حرفی را که «جبهه ملی» می‌گوید؟ آنها هم قبول دارند که این حکم - حکم قصاص - که در قرآن کریم و ضروری بین همه مسلمین است، «غیر انسانی» است؟
...من از آن ریشه‌هایش می‌دانم - یک گروهی که با اسلام و روحانیت اسلام سر سخت مخالف بودند. از اولش هم مخالف بودند. اولش هم وقتی که مرحوم آیت الله کاشانی دید که اینها خلاف دارند می‌کنند و صحبت کرد، اینها [این‌] کار کردند [که‌] یک سگی را نزدیک مجلس عینک به آن زدند و اسمش را «آیت الله» گذاشتند!
این در زمان آن[مصدق] بود که اینها فخر می‌کنند به وجود او. او [مصدق] هم مُسلِم نبود. من در آن روز در منزل یکی از علمای تهران بودم که این خبر را شنیدم که یک سگی را عینک زده‌اند و به اسم «آیت الله» توی خیابان ها می‌گردانند. من به آن آقا عرض کردم که این دیگر مخالفت با شخص نیست؛ این سیلی خواهد خورد. و طولی نکشید که سیلی را خورد و اگر مانده بود سیلی بر اسلام می‌زد.» [4]


این مطالب تنها بخشی از کارنامه سیاه و تاریک مصدق در مقابله با اسلام و حمایت وی از دشمنان ملت ایران بود.
حال باید از مسئولین شورای شهر تهران پرسید که چه علاقه ای باعث شده تا دیدگاه ها و مخالفت های حضرت امام(ره) با جبهه ملی و شخص مصدق را نادیده گرفته شود و در 40 سالگی انقلاب، دست به اقدامی خلاف نظر امام خمینی(ره) و در جهت تطهیر چهره مصدق بزنند؟


[1] - تقریرات مصدق ـ یادداشت شده توسط آقای جلیل بزرگمهر ـ ص۱۳٫
[2] - دکتر مصدق و نطق های تاریخی او ـ نوشتة حسین مکی ص ۲۳۰ ـ انتشارات جاویدان.
[3] - چهره حقیقی مصدق السطنه، حسن آیت، صفحه 67
[4] - صحیفه امام خمینی(ره)، جلد چهاردهم، ص 455-457