تبیان، دستیار زندگی

نگاهی به فیلم بدون تاریخ بدون امضاء

وسواس یک وجدان معذب!

بدون تاریخ، بدون امضا دومین فیلم وحید جلیلوند است که از 25 بهمن اکران عمومی شده و فروشی خیره کننده در گیشه داشته است. این فیلم فعلا سه میلیارد تومان فروخته که با توجه به مضمون تلخ آن و نیز شرایط اکران، رقم بالایی محسوب می شود.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
بدون تاریخ بدون امضا
 بعد از نمایش فیلم جهارشنبه 19 اردبیهشت، هوشنگ گلمکانی در یادداشتی نوشته بود که می توان به ظهور یک اصغر فرهادی دیگر امیدوار بود و البته تاکید کرده بود که این سخن او قطعا با مخالفات های زیادی همراه خواهد شد و آن را برنمی تابند.

حالا با فیلم بدون تاریخ بدون امضاء می توان نشانه های بیشتری از سخن گلمکانی را درباره وحید جلیلوند پیدا کرد اما با یک تفاوت اساسی.سینمای جلیلوند از حیث اجرا و کارگردانی و حتی جهان سینمایی متمایز از سینمای فرهادی و سبک کارگردانی اوست اما انگار با فرهادی دغدغه های مشترک دارد که مصداق این مدعا را بیش از هر چیز می توان در بازنمایی و طرح موقعیت های اخلاقی در فیلم هایش ردیابی کرد:موقعیت هایی که شخصیت در یک دو راهی یا موقعیت مرزی و برزخی باید دست به یک تصمیم اخلاقی بزند.

در بدون تاریخ بدون امضاء البته به غیر از ترسیم این موقعیت می توان شباهت های ظاهری هم بین فیلم او و جدایی نادر از سیمین پیدا کرد. به ویژه در صحنه های مربوط به دادگاه یا مواجهه دو طبقه پایین و بالای جامعه در یک تجربه دردناک مشترک. با این حال همین موقعیت های اخلاقی نیز به اندازه سینمای فرهادی، منطق و قوام لازم را چه از حیث رفتارشناسی و چه از حیث اجرا و زبان سینمایی ندارد. فیلم های جلیلوند خیلی شبیه به خود اوست. اگرچه رگه های از توانمندی و نقاط قوت را می توان در آن یافت اما کمی اغراق آمیز و اگزجره است. کمی با سانتی مانتالیست بودن خود مولف درهم آمیخته می شود و سویه حسی آن بر سویه عقلی منطق درام می چربد. 

در اینجا با پزشکی مواجه هستیم که پزشک ویژه قوه قضاییه در پزشکی قانونی است. پزشکی اخلاق مدار و با وجدان که حتی می توان نشانه های از وسواس وجدانی را هم در او پیدا کرد. دکتر کاوه نریمان که نقش او را امیر آقایی بازی می کند و خوب هم بازی می کند نسبت به حرفه اش احساس مسئولیت بالایی دارد و همین موجب می شود تا او نسبت به یک مواجهه اخلاقی که در ارتباط با خودش و به نوعی در ارتباط با کارش پیش آمده دچار وسواس و شک و تردید شود.

اینکه آیا امیر علی به دلیل مسومیت غذایی دچار مرگ شده یا تصادف اتفاقی او که شب گذشته رخ داده منجربه آسیب دیدگی پسرک شده و در واقع او مسبب مرگ امیر علی است؟ این در حالی است که هم شواهد پزشکی و هم بعدا در رمزگشایی از قصه در واقعیت نیز متوجه می شویم که پای یک مرغ آلوده در میان بوده. مرغ های مرده ارزان قیمتی که پدر امیر علی(نوید محمد زاده) به دلیل فقر آن را خریده و به خانواده اش داده است.

البته طرح این موقعیت اخلاقی و تاکید بر وجدان اخلاقی قهرمان قصه در زمانه ای که بی اخلاقی بیداد می کند قابل ستایش است اما بازنمایی این موقعیت در درون یک ساختار سینمایی قطعا به منطق دراماتیک و مصالح داستانی بیشتری نیاز دارد تا مخاطب نیز بتواند قانع شده و با آن همراه شود.

در اینجا مخاطب بیشتر ناظر بر این پارادوکس اخلاقی است و با خود آن چندان درگیر نمی شود. مثلا اینکه طبق تایید پزشک امیر علی او یک هفته ای دچار حالت تهوع بوده چطور می تواند با پاسخ امیر علی به دکتر نریمان بعد از تصادف که حال تهوع ندارد جور دربیاید که اگر امیر علی راستش را می گفت دکتر نریمان او را به بیمارستان می برد و اساسا کل این قصه و ماجراهایش شکل نمی گرفت.

مساله این است که صرف یک موقعیت متضاد اخلاقی با همه جاذبه های دراماتیک و تعلیقی که دارد نمی تواند منطق درام را توجیه کند و قطعا خود درام و شیوه روایت آن نیز باید منطقی باشد یا نتوان بر عناصر بنیادی آن که مقدمات و پایه های قصه بر آن بنا می شود خدشه ای وارد کرد. اگر قرار است قهرمان داستان نمادی از وجدان بیدار جامعه باشد پس چرا تردیدهایش را با پشت تاخیرش برای اعتراف و جبران به یک فاجعه بدتر بدل می کند.

قصه،قصه خوبی است اما دقیق طراحی نشده و حفره های قابل نفوذی دارد. بدون تاریخ و بدون امضاء یک نوید محمد زاده خوب هم دارد که بهترین سکانس فیلم را در مرغداری خلق می کند. بازی کنترل شده و درونی در عین بروز خشم نهادینه شده اش، بازی او را در مرکز توجه فیلم قرار می دهد و البته امیر آقایی هم که به خوبی نقش را درک کرده و باور پذیر است.

فارغ از گفتمان درون متنی اثر باید به یک ویژگی خاص فیلم هم توجه کرد و آن پزشکی قانونی و شرایط کار در آنجاست که برای اولین بار در سینمای ایران به نقطه کانون یک فیلم بدل می شود.

شناسنامه فیلم

نویسندگان : علی زرنگار - وحید جلیلوند
بازیگران: امیر آقایی، هدیه تهرانی، سعید داخ، علیرضا استادى و نوید محمدزاده
مدیر فیلمبردارى: پیمان شادمانفر، طراح گریم: عبدالله اسکندری، آهنگساز: پیمان یزدانیان، مدیر تولید: محمدصادق آذین، طراحى و تركیب صدا: سیدعلیرضا علویان، مدیر صدابرداری: امین میرشکاری