تبیان، دستیار زندگی

نگاهی به آیه لااکراه فی الدین

آیت الله مکارم شیرازی و آزادی حجاب !

امروزه گروهی از افراد با تکیه بر آیه 256 سوره مبارکه بقره این چنین وانمود می کنند که الزام و اجبار به حجاب در جامعه امری غیر دینی است، و کسی نباید افراد را بر حجاب امر و اجبار کند.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
حجاب

چند سالی می شود که  برخی افراد در لباس اهل علم و برخی هم از روی جهل و عدم آشنایی به آموزه های اسلامی، مطالبی را بر زبان جاری می کنند که تبعات شوم و خطرناک آن می تواند پیکره ی جامعه و فرهنگ اسلامی را دست خوش تزلزل و سستی کند. این دسته افراد با تکیه بر آیه 256 سوره مبارکه بقره این چنین وانمود می کنند که الزام و اجبار به حجاب در جامعه امری غیر دینی است، و کسی نباید افراد را بر حجاب امر و اجبار کند. 

استدلالی سست و بی مبنا

برخی مدعیان آزادی حجاب در جامعه با استناد به آیه 256 سوره بقره این چنین بیان می کنند، وقتی در اصل دین اجبار و الزامی نیست؛ چرا باید در فروعات دینی دیگران را مجبور به رعایت کنیم، با اجبار و الزام نمی توان مسئله ای دینی را فرهنگ سازی کرد.

در پاسخ به این ادعا کافی است قدری در منابع تفسیری و دینی دقت و تأمل کنیم، اینجاست که می توان در خصوص آیه 256 سوره بقره قضاوت مناسب داشت.

علامه طباطبایی در تفسیر المیزان در خصوص معنا و تفسیر آیه 256 سوره بقره«لا إِكْراهَ فِی الدِّین‏؛ در دین هیچ اجبارى نیست.»، به این نکته اشاره کرده است: «دین عبارت است از یك سلسله معارف علمى كه معارفى عملى به دنبال دارد، و جامع همه آن معارف، یك كلمه است و آن عبارت است از" اعتقادات"، و اعتقاد و ایمان هم از امور قلبى است كه اكراه‏ و اجبار در آن راه ندارد، چون كاربرد اكراه تنها در اعمال ظاهرى است، كه عبارت است از حركاتى مادى و بدنى (مكانیكى)، و اما اعتقاد قلبى براى خود، علل و اسباب دیگرى از سنخ خود اعتقاد و ادراك دارد و محال است كه مثلاً جهل، علم را نتیجه دهد، و یا مقدمات غیر علمى، تصدیقى علمى را بزاید.»[1]

آن دسته افرادی که با استناد به آیه 256 سوره بقره؛ قائل به آزادی حجاب جامعه اسلامی هستند، در واقع گرفتار برداشت های سلیقه ای و جزیره وار از آیات شده اند و خود را از نگاه جامع و دقیق آیات محروم کرده اند، چرا که در منظومه آیات قرآن مقادیر فراوانی از حقوق فردی و اجتماعی استخراج می شود که با آزادی مطلق به خصوص در حوزه حجاب و عفاف در تضاد جدی است.


اندیشه و تأمل در المیزان

با توجه به نکته و بیانی که علامه طباطبایی در خصوص آیه بیان داشتند به این مطلب رهنمود می شویم، با اجبار نمی توان کسی را موحد و یا خدا ترس کرد، این مسائل از سنخ باور هستند، که باید با تحصیل معرفت و آگاهی در قلب جای گیرند، از طرفی ما از قلب دیگران اطلاعی نداریم چه بسا افرادی با ظاهر سازی تظاهر به دینداری و ایمان کنند، ولی در باطن و واقعیت هیچ گونه اعتقادی نداشته باشند، این برداشتی است که می توان از آیه 256 سوره بقره داشت، ولی آیا می توان با این آیه بر اجباری نبودن احکام فرعی و اجتماعی حکم کرد؟!

حکم یک مرجع تقلید در خصوص حجاب

حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در درس خارج خود که در مسجد اعظم قم برگزار شد، با اشاره به حاشیه سازی و غلط اندازی رسانه های خارجی و برخی رسانه‌های داخلی درباره حجاب گفتند: می‌گویند در اسلام چیزی اجباری نیست؛ چرا حجاب باید اجباری باشد؟ ایشان افزودند: این افراد کلمه اجبار را به غلط در این مسأله استعمال می کنند، اموری در اسلام مانند شرب خمر، مواد مخدر، دزدی، رشوه خواری و اعمال خلاف عفت و بی‌حجابی ممنوع است، گاهی کسی در خانه خود اعمالی از این قبیل انجام می دهد که ما مأمور به تجسس نیستیم و زندگی خصوصی که می گویند این است، مأمور به ورود به زندگی خصوصی افراد نیستیم که ببینیم افراد در خانه چه می کنند.


از عبارت این فقیه بزرگ به چند نکته مهم می توان دست یافت:

نکته اول: نوع رفتار و عملکرد افراد تا زمانی که در حیطه شخصی و پنهان قرار دارد و آثار و پیامدهای آن در اجتماع آشکار نشده، وظیفه ای بر عهده دیگران به وجود نمی آید؛ چرا که بر سایرین جایز نیست با تجسس و سر کشیدن در زندگی دیگران آنها را مورد نقد و فشار قرار دهند.

نکته دوم: اگر رفتار و عملکرد افراد نمود اجتماعی پیدا کرد، و به نوعی پای حقوق و وظایف دیگران در میان آمد، در این خصوص در تقابل بین آزادی شخصی و حقوق جامعه، حقوق اجتماعی اولویت پیدا خواهد، در چنین فضایی افراد جامعه و به عبارتی حکومت اسلامی می تواند برای ایفای حقوق اجتماعی دیگران ورود کرده و محدودیت ها و قوانین مشخصی را اعمال کنند.

یک مثال ساده:  

با اجبار نمی توان کسی را موحد و یا خدا ترس کرد، این مسائل از سنخ باور هستند، که باید با تحصیل معرفت و آگاهی در قلب جای گیرند، از طرفی ما از قلب دیگران اطلاعی نداریم چه بسا افرادی با ظاهر سازی تظاهر به دینداری و ایمان کنند، ولی در باطن و واقعیت هیچ گونه اعتقادی نداشته باشند، این برداشتی است که می توان از آیه 256 سوره بقره داشت، ولی آیا می توان با این آیه بر اجباری نبودن احکام فرعی و اجتماعی حکم کرد؟!


اگر ادعای کسانی که (با استناد به آیه 256 سوره بقره) قائل به آزادی حجاب در جامعه هستند، را بپذیریم در چنین شرایطی و با چنین استنادی بسیاری از احکام و قوانین اجتماعی می بایست در جامعه آزاد باشد، کسی نمی تواند به یک شراب فروش ایراد بگیرد؛ چرا که او برای توجیه کار خود قائل به عدم اجبار در دین است، حتی نمی توان کار یک دزد را توبیخ کرد، و یا حتی به یک راننده ای که هنجارهای راهنمایی و رانندگی را رعایت نمی کند، و چه بسا حتی نتوان به کسی که می خواهد یک انسان را به قتل برساند نیز ایراد وارد کرد؛ چرا که او هم می گوید در دین اجباری نیست. این در حالی است که آیاتی که مربوط به امر به معروف و نهی از منکر نازل شده از این چنین آزادی های بی قید و شرطی جلوگیری می کند.

سخن آخر

آن دسته افرادی که با استناد به آیه 256 سوره بقره؛ قائل به آزادی حجاب در جامعه اسلامی هستند، در واقع گرفتار برداشت های سلیقه ای و جزیره وار از آیات شده اند و خود را از نگاه جامع و دقیق آیات محروم کرده اند، چرا که در منظومه آیات قرآن مقادیر فراوانی از حقوق فردی و اجتماعی استخراج می شود که با آزادی مطلق به خصوص در حوزه حجاب و عفاف در تضاد جدی است.  

پی نوشت:
[1]. ترجمه تفسیر المیزان، ج‏2، 524.