حكومت جهانى امام عصر و نظریه جهانىشدن در عصر ما
(4)
گفتار سوم: جهانىسازى مهدوى و شاخصههاى آن
قسمت دوم
• رشد و ترقى علوم و فنون و شكوفایى و كمال عقلانیت بشرى
• تكیه بر استدلال و اقناع و كسب مقبولیت و رضایت عمومى
• گفتمان واقعى و احتجاج با سایر ادیان
• حفظ و ارتقاء كرامت انسانى و حقوق بشر دوستانه
• بهجای مقدمه:
... اسلام دینى است با اصول و آرمانهاى جهانى، و از همان ابتداى ظهور خویش به دنبال ایجاد حیات طیبه در سطح عالم و براى كلیه اَبناى بشرى بوده، بدیهى است بنا به معتقدات اسلامى و شیعى، جهانىشدن اسلامى و حیات طیبه جهانى در آخرالزمان و در عصر و دولت مهدى موعود تحقق قطعى خواهد یافت. چنین جهانىشدنى با هیچ پروژه و یا طرح جهانىسازى فعلى نه از حیث نظرى و نه عملى و نه از حیث شمولیت و فراگیرى و مقیاسهاى موجود قابل مقایسه و اندازهگیرى نیست، و فقط شناخت مقدماتى آن از راه احادیث وارده ممكن است. به همین جهت قصد بر این شد كه در ادامه سخن، پارهاى از ویژگىهاى دولت كریمه حضرت مهدى و حكومت جهانى سرشار از حیات طیبه وى - آنهم نه از باب حصر بلكه از باب احصاء و اشاره - مرور و بازیابى گردد كه چهار عنوان از آن در شمارهی قبل گذشت و اكنون پنج مورد دیگر نیز در این نوشتار عرضه میگردد:
5 - رشد و ترقى علوم و فنون و شكوفایى و كمال عقلانیت بشرى:
جهان امروز كه در مسیر جهانىشدن گام بر مىدارد؛ اگر چه از حیث پیشرفت علوم و تكنولوژى، ترقى انكارناپذیرى نموده است، ولى نه تنها این پیشرفت موجب رفع آلام بشرى و رساندن انسانها به امنیت و آرامش، مساوات و عدالت نگشته است، بلكه میلیاردها مجهول دیگر در مسیر اكتشافات بشرى قرار دارد كه بشر از حل آنها عاجز است و جهانىسازى غربى نیز نتوانسته به رفع این عجز و ناتوانى كمك بنماید. این در حالى است كه در عصر حكومت جهانى مهدوى دانش بشرى به دستاوردهایى مافوق تصور مىرسد. امام صادقعلیه السلام در بیانى بلیغ، از گوشهاى از پیشرفتهاى علمى آن عصر چنین یاد مىفرماید: دانش بیست و هفت حرف است.
همه علومى كه پیامبران براى مردم آوردهاند دو حرف بیش نبوده و مردم تا به امروز جز آن دو حرف را نشناختهاند؛ ولى وقتى قائم ما قیام كند بیست و پنج حرف دیگر را ابراز مىكند و آن را در میان مردم گسترش مىدهد، آنگاه آن دو حرف را ضمیمه مىكند و همه بیست و هفت حرف را در میان مردم منتشر مىنماید.(1)
روایات دال بر تبیین وضعیت عصر ظهور، بیانگر آن است كه عقول مردم در دوره غیبت به بالاترین مرحله كمال خویش مىرسد. به فرموده امام باقرعلیه السلام: وقتى قائم ما قیام كند، خداوند دست عنایتش را بر سر بندگان كشیده و عقل آنها زیاد و فهمشان بالا مىرود.(2)
در دولت جهانى مهدوى حتى دانش و بینش، آگاهى و شناخت صحیح، مفید، سازنده و كارگشا در خانهها گسترش مىیابد و حلقههاى درس و بحث براى زن و مرد در كران تا كران جامعه بشرى برقرار مىشود. به فرموده امام باقرعلیه السلام: ... تُؤتونَ الحِكمَةَ فِى زَمانِهِ حَتى اَنَّ المَرأَةَ لَتَقضِى فِى بَیتِهَا بِكِتابِ اللَّهِ وَ سُنّةِ رََسُولِهِ؛ به مردم زمان قائم آنچنان حكمتى عطاء خواهد شد كه حتى زن در كانون خانه خویش بر اساس كتاب خدا و سنّت پیامبرش عادلانه و آگاهانه داورى مىكند و نیازى به دیگرى ندارد.
علاوه بر تبیین وضعیت عالى دانش و بینش بشرى در عصر ظهور، این روایت بیانگر این واقعیت است كه مردم در روزگار حاكمیت آن حضرت بر اساس آداب و مقررات دینى تربیت شده و احكام شریعت را آموخته و بر پایهاى از فرهنگ و فرهیختگى سیر مىنمایند كه حتى یك بانوى خانهدار مىتواند بر اساس مقررات كتاب خدا و سیره عادلانه پیامآور بزرگ وحى قضاوت نماید.
6 - تكیه بر استدلال و اقناع و كسب مقبولیت و رضایت عمومى:
جهانىسازى عصر مهدوى مبتنى بر استدلال و براهین عقلى است. گواه این مدعا فرمایش امام حسن علیه السلام است كه در ضمن فرازى بلند درباره قائم مىفرماید: خداوند در آخر الزمان و روزگارى سخت، در میان جهل و نادانى مردم، مردى را بر مىانگیزد و او را با فرشتگان خود تایید مىكند و یاران او را حفظ مىنماید و با آیات و نشانههاى خویش او را نصرت مىدهد و بر كره زمین غالب مىگرداند تا آنجا كه مردم پارهاى از روى میل و گروهى بىمیل و با اكراه به دین خدا مىگروند. سپس زمین را پر از عدل و داد و نور و برهان مىكند. تمام مردم جهان در برابر وى خاضع مىشوند و هیچ كافرى باقى نمىماند مگر آنكه مؤمن شود و هیچ بدكارى نمىماند جز اینكه اصلاح گردد...(3)
این روایت به خوبى بر این مطلب تصریح دارد كه اگرچه برخى از مردم جاهل و گمراه در ابتداى حكومت حضرت ممكن است با اكراه به حكومت وى تن دهند ولى وقتى عدلگسترى و برهانهاى شفاف و مستدل و نورانى وى را ملاحظه مىكنند در مقابل حكومت وى خاضع شده و با طوع و رغبت و رضایتمندى تمام به آن تن مىدهند.
لذا نظام حكومت جهانى مهدوى را باید نظامى بر پایه مشروعیت كامل یعنى واجد مقبولیت، حقانیت و قانونیت دانست. مشروعیتى كه مانند برخى از نظامهاى سیاسى به اصطلاح مدرن غربى امروزى با فریب افكار عمومى، با كنترل، دستكارى آراء عمومى و با نفوذ تبلیغات پردامنه به دست نمىآید، بلكه محصول رضایت قلبى آحاد جامعه بشرى و حتى سایر موجودات عالم است.
7- گفتمان واقعى و احتجاج با سایر ادیان:
بر مبناى آنچه كه از روایات بر مىآید، در جهانىسازى مهدوى، اگرچه حضرت بدون هیچ تعارفى همه موحدین و غیرموحدین و پیروان سایر ادیان را به پیروى از اسلام و تعالیم نجاتبخش آن با قاطعیت تكلیف مىكند، ولى این به معناى اجبارِ صرفِ عقیدتى ایشان به پذیرش مطلق آئین اسلام نیست. بلكه محور كار حضرت - همانطور كه از نامشان نیز برمىآید - هدایت جامعه بشرى است و بدیهى است اصل و اساس هدایت مىبایستى مبتنى بر اقناع باشد. روایات نیز دال بر این مطلب است كه حضرت از همان ابتداى ظهور، كتب بدون تحریف زبور، تورات، انجیل و... را پیدا كرده و بر اساس نُسخ اصل آنها با اهل كتاب محاجّه، استدلال و گفتگو نموده و بر آن اساس بر آنها حكم مىراند تا آنكه ایشان به دین اسلام و حكومت جهانشمول مهدوى هدایت گردند.
در همین راستا امام باقرعلیه السلام مىفرمایند: به خدا سوگند یاد مىكنم گویا قائم را مىبینم در حالى كه پشت به حجرالاسود داده، بعد از آن حق خویش را - یعنى خلافت - از خداوند عالم مىطلبد. بعد از آن مىگوید:
ایها الناس! هر كه درخصوص خدا با من محاجّه و گفتگو نماید، هر آینه من نزدیكترین خلایقم به خدا.
ایهاالناس! هر كه در خصوص آدم با من گفتگو و محاجّه نماید هر آینه من نزدیكترین خلایقم به آدمعلیه السلام.
ایها الناس! هر كه در خصوص ابراهیم با من محاجّه و گفتگو كند هر آینه من نزدیكترین خلایقم به ابراهیمعلیه السلام.
ایها الناس! هر كه در خصوص موسى با من گفتگو و محاجّه كند هر آینه من نزدیكترین خلایقم به موسىعلیه السلام.
ایها الناس! هر كه در خصوص عیسى با من گفتگو و محاجّه كند هر آینه من نزدیكترینِ خلایقم به عیسىعلیه السلام.
ایها الناس! هر كه با من در خصوص محمد صلى الله علیه و آله و سلم گفتگو و محاجّه كند هر آینه من نزدیكترین خلایقم به محمد صلى الله علیه و آله و سلم.
و ایها الناس! هر كه با من در خصوص كتاب گفتگو و محاجّه نماید هر آینه من نزدیكترین خلایقم به كتاب خدا. بعد از این سخنان به مقام ابراهیم مىرود و دو ركعت نماز در آن به جا مىآورد، بعد از آن، حق خود - یعنى خلافت - را از خداى تعالى مىطلبد.(4)
امام باقرعلیه السلام در بیانى دیگر، برخورد گفتمانى و استدلالى و محترمانه امام عصر را با سایر ادیان چنین بازگو مىفرمایند: چون قائم اهلبیت قیام كند؛ اموال را بالسّویه قسمت مىنماید و در خصوص رعیت با عدالت حكم مىكند. پس هر كه او را اطاعت نماید، خدا را اطاعت كرده و هر كه با او مخالفت كند، خدا را عصیان و مخالفت نموده. نامیدن او به مهدى از این جهت است كه خدا او را به امورات مخفى راه مىنماید، و تورات و سایر كتابهاى خدا را در انطاكیه از مغارهاى بیرون مىآورد و در میان اهلتورات با تورات و در میان اهلانجیل با انجیل و در میان اهلزبور با زبور و در میان اهلقرآن با قرآن حكم مىفرماید...(5)
8 - حفظ و ارتقاء كرامت انسانى و حقوق بشر دوستانه:
در جهانىسازى حكومت مهدوى، كرامت انسانها و حقوق بشردوستانه نه تنها محوریت دارد، بلكه به عالىترین حدّ خود خواهد رسید. امیرمؤمنان در بیانى، كرامت بخشى به جامعه انسانى در عصر ظهور را چنین تصویر مىفرمایند:
سپس به كوفه روى مىآورد كه قرارگاه و منزل اوست. برده مسلمانى در بند نمىماند جز اینكه او را مىخرد و آزاد مىسازد و بدهكارى نمىماند مگر اینكه دِین او را مىدهد و مظلمهاى نمىماند جز اینكه آن را مىپردازد و كشتهاى نمىماند مگر اینكه دیه او را مىدهد و خانواده او را تأمین مىكند و همه امور را تدبیر، و كارها را تنظیم مىنماید تا آنجایى كه زمین را سرشار از عدل و داد مىنماید؛ همانگونه كه به هنگام ظهور او، از ظلم و جور لبریز است.(6)
پیامبر مكرم اسلام نیز در بیانى ضمن تبیین بركت عصر ظهور، آن دوره را زمان تكریم و تعظیم امت معرفى مىفرماید:
در آخرالزمان در میان امّتم آن نجاتبخش ملتها قیام مىكند. خدا كران تا كران قلمرو حكومت جهانى او را به وسیله باران سیراب مىسازد و زمین، گیاه و نبات خویش را مىرویاند. اموال عمومى را به طور عادلانه به مردم اعطا مىكند و به دامدارى و دامپرورى اهمیت مىدهد و امت را تكریم نموده و عظمت مىبخشد.(7)
رعایت كرامت انسانها و حقوق بشردوستانه تنها به شخص امام عصر ختم نمىشود؛ بلكه یاران وى نیز بر مبناى رعایت این امور با حضرت دست بیعت مىدهند. علىعلیه السلام در گفتارى طولانى در وصف بیعت 313 تن از یاران خاص حضرت مىفرماید:
"با او بیعت مىكنند كه هرگز دزدى نكنند، زنا نكنند، مسلمانى را دشنام ندهند، خون كسى را به ناحق نریزند، به آبروى كسى لطمه نزنند. به خانه كسى هجوم نبرند، كسى را به ناحق نزنند. طلا، نقره، گندم و جو ذخیره نكنند، مال یتیم را نخورند. در مورد چیزى كه یقین ندارند گواهى ندهند. مسجدى را خراب نكنند. مشروب نخورند. حریر و خز نپوشند. در برابر سیم و زر سر فرود نیاورند. راه را بر كسى نبندند. راه را ناامن نكنند. از اعمال منافى عفت اجتناب كنند، خوراكى را از گندم و جو انبار نكنند. به كم قناعت كنند. طرفدار پاكى باشند، از پلیدى گریزان باشند. به نیكى فرمان دهند. از زشتیها باز دارند. جامههاى خشن بپوشند. خاك را متكاى خود سازند. در راه خدا، حق جهاد را ادا كنند. و... او نیز در حق خود تعهد مىكند كه از راه آنها برود. جامهاى مثل جامه آنها بپوشد. مركبى همانند آنها سوار شود. آنچنانكه آنها مىخواهند باشد، به كم راضى و قانع باشد. زمین را به یارى خدا پر از عدل و داد كند؛ آن چنانكه پر از جور و ستم شده است. خدا را آنچنانكه شایسته است بپرستند. براى خود دربان و نگهبان اختیار نكند و...(8)
جهانىسازى حكومت مهدوى در عین صلابت، مبتنى بر عطوفت، صفا و صمیمیت و مهرورزى و تكریم انسانها بدون هرگونه تبعیضى است. حكومتى كه حتى خفتهاى را بىجهت بیدار نمىكند و با چنین آرامشبخشىاى به عالم بشریت، پناه و مأواى جامعه بشرى مىگردد. در توصیف این وضعیت، پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم مىفرماید:
مردم به سوى او پناه مىبرند، چنانكه زنبوران عسل به ملكه خود پناه مىبرند. عدالت را در سراسر گیتى مىگستراند، چنانكه از ستم پر شده بود؛ تا جایى كه صفا و صمیمیت صدر اسلام به آنها باز مىگردد. هیچ خفتهاى را بىجهت بیدار نمىكنند و هیچ خونى به ناحق ریخته نمىشود.(9)
9 - نفى قومیتمدارى و نژادپرستى:
در نهضت جهانىسازى مهدوى قومیتمدارى و نژادگرایى جایى نداشته و از منظرها و ملاكهاى تقوا و شایسته سالارى، براى اصلاح امور مادى و معنوى بشر استفاده مىشود. یكى از نمونههاى صدق این گفتار گزینش 313 یار اصلى امامعلیه السلام از كشورهاى مختلف و بر مبناى ملاك تقوا، شایستگى و كاردانى مىباشد. نویسنده عالیقدر كتاب "امام مهدى از ولادت تا ظهور" طى تحقیق جالبى به نام و شهرها و كشورهاى یاران حضرت مهدى اشاره نموده و بر اساس جغرافیاى امروز، قریب به بیست و سه كشور(10) را به عنوان محل سكونت این افراد معرفى نموده.(11) این امر نشانگر آن است كه نهضت جهانى مهدوى متكى به قومیت و ملّیت خاصى نیست و ملاك گزینش كارگزارانش، ملاكهاى قرآنى و الهى است.
این مهم به همراه سایر ویژگىهاى حكومت طیبه مهدوى باعث مىگردد كه حكومت جهانى مزبور مورد رضایت همه اهل عالم، ملل و نحل مختلف و نظامهاى سیاسى گوناگون بوده و با اجراى كامل عدالت، جهان شاهد رفع شكافها و محرومیتهاى ناشى از استكبارورزى و زیاده خواهى ملل و دول زورمند باشد. و استعدادها و توانمندىها و كلیه حقوق ابناء و جوامع بشرى اعم از ضعیف و قوى محقق گردد و به اصطلاح امروزى جهان نه با توسعه ناموزون بلكه با توسعه موزون مواجه گردد.
از ادله دیگر دال بر نفى قومیتپرستى و نژادگرایى نهضت جهانى موعود؛ كثرت روایاتى است كه مشعر برآنست كه با وجود عرب و قریشى بودن حضرت مهدى، نه تنها اعراب و قریش در این دولت جهانى به عنوان قوم و طبقه ممتاز شناخته نمىشوند، بلكه بسیارى از آنها بر حسب آزمایشها و ابتلائات عصر مهدوى، مرتد گشته و توسط حضرت نابود مىگردند، حضرت نه تنها به خاطر مشابهت قومى با ایشان، ملاحظه آنها را نمىكند، بلكه طبق مبانى متقن الهى، ایشان را به خاطر كفر و نفاقشان گردن مىزند و بر آنها سخت مىگیرد.(12)
ادامه دارد....
پیوند به :
حكومت جهانى امام عصر و نظریه جهانىشدن در عصر ما
• گفتار اول: مفهوم جهانىشدن و برداشتهاى مختلف از آن
• گفتار دوم: جهانگرایى و جهان شمولى اسلام
• گفتار سوم: جهانىسازى مهدوى و شاخصههاى آن - قسمت اول
1. سعادتپرور، ظهور نور، پیشین، ص 202، به نقل از اثبات الهداة، ج 3، ص 495، روایت 253.
2. مجلسى، بحارالانوار، ج 52، ص 352.
3. على دوانى، مهدى موعود، ص 229 - 228.
4. همان، ص 244 - 243.
5. سید محمد كاظم قزوینى، امام مهدى از ولادت تا ظهور، ترجمه و تحقیق، على كرمى و سید محمد حسینى، قم، دفتر نشر الهادى، 1376، ص 671 و 672 (به نقل از تفسیر عیاشى، ج 1، ص 66 و معجم احادیث الامامالمهدى، ص 22).
6. همان، ص 750 و 751، (به نقل از عقدالدّرر، انتشارات مسجد جمكران، باب 7، ص 144).
7. محمد حسین رحیمیان، جلوههاى نور از غدیر تا ظهور، قم، دارالثقلین، 1379، ص 183 و 184، (به نقل از روزگار رهایى، ج 1، ص 465 و 466).
8. لطف الله صافى گلپایگانى، منتخب الاثر، قم، مكتبه داورى، ص 478، ب 7، ح 2.
9. برخى از این بلاد و كشورها به شرح زیر است:
10. عراق، قاره آفریقا، عربستان سعودى، ایران، لبنان، ارمنستان، فرانسه، مصر، تركیه، یمن، بیت المقدس، سوریه، بحرین، هندوستان، مرو یا خراسان واقع در شوروى سابق، افغانستان، اردن، عمان، پاكستان، اتیوبى، ازبكستان، منطقه قفقاز.
11. ر.ك: قزوینى، اماممهدى از ولادت تا ظهور، ص 587 تا 600 .
12. ر.ك: على دوانى، مهدى موعود، ص 240 تا 242.