تبیان، دستیار زندگی

تکرار سوژه در سریال های انقلابی

درباره سریال «رنج پنهان»

«رنج پنهان» مضمونی انقلابی دارد و چند سال منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی ایران را برای روایتگری انتخاب کرده است. داستان چند جوان دانشجو که هرکدام بنابر شرایط و موقعیتی که دارند با جریانات پیش از انقلاب همراه می شوند و به دنبال این همراهی مشکلاتی برایشان پیش می آید.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
سریال رنج پنهان
«رنج پنهان» سریالی با مضمونی انقلابی است و ابتدا قرار بود در روزهای دهه فجر ببینیم، اما پخش آن به تعویق افتاد. قبل تر این اتفاق برای سریال «نفس» افتاده بود، سومین بخش از سه گانه جلیل سامان که آن هم قرار بود در دهه فجر روانه آنتن شود اما پخش بی ارتباط ماه رمضان نصیبش شد و این اتفاق بی تاثیر در استقبال کم مخاطب از سریال سامان نبود.
سریال هایی با فضای اینچنینی وقتی در زمانی خارج از قاعده مرتبط با خودشان پخش می شوند اولین ضربه را از این ناهمخوانی زمانی می خورند، البته که منظور از ارتباط زمانی، اثرگذاری در کیفیت بهتر نیست اما همخوانی محتوا با موقعیت زمانی که برای ارتباط با مخاطب به آن تعلق می گیرد در همراه کردن مخاطب بی اهمیت نیست.

منافقین در مرکز توجه
سریال هایی که انقلاب را برای داستان گویی انتخاب کردند کم نیستند، داستان هایی که بیشتر فضایی خانوادگی دارند. از همان سال های ابتدایی بعد از انقلاب که تولید مجموعه های نمایشی با مناسبت انقلاب مورد توجه قرار گرفت در دل همین قصه های خانوادگی سوژه های متفاوتی دیده می شد، اما چند سالی است تنوع موضوعی در این آثار کمتر شده و در چند سال گذشته سازمان مجاهدین به جدی ترین سوژه مورد توجه فیلمسازان برای روایت انقلاب تبدیل شده است. روایت مبارزاتی که مستقیم یا غیر مستقیم با این سازمان گره خورده. آثار جلیل سامان مهم ترین حاصل این اتفاق است. «ارمغان تاریکی»، «پروانه» و «نفس» سه سریال ساخته شده توسط اوست که در هر سه مورد برای شخصیت های اصلی داستانش پرداختن به سازمان منافقین و روایت زندگی اعضای این سازمان را مورد توجه قرار داده است.
سامان در «ارمغان تاریکی» با نگاهی جدید اعضای سازمان منافقین را وارد قصه کرد و خیلی خوب توانست یک داستان عاشقانه را از دل یک دوره ملتهب سیاسی و اجتماعی بیرون بیاورد، موفقیتی که حتی در دو اثر بعدی او هم به آن اندازه تکرار نشد. 

قصه های عاشقانه مرهمی بر مبارزات انقلابی
اما «رنج پنهان»؛ سریالی به نویسندگی حسین تراب نژاد و کارگردانی بیژن میرباقری که به نمیه های پخش خود رسیده است. داستان در دهه 50 و در اوج مبارزاتِ سه چهار سال منتهی به پیروزی انقلاب می گذرد، یعنی یک دوره پر التهاب و پر تنش که با هر زاویه نگاهی امکانی برای پرداخت و روایت آن وجود دارد. اینجا هم با چند ارتباط عاطفی میان شخصیت های داستان طرف هستیم که اگرچه خیلی بکر و متفاوت نیستند اما در میان ماهیت جدی و مبارزاتی از فضای جدی داستان کم کردند.

«رنج پنهان» از نظر محتوایی اطلاعات خوبی می دهد، اما به دلیل ضعفی که در تکنیک و شیوه روایت دارد چندان اثرگذار نیست. دیالوگ های طولانی و گاهی خسته کننده اطلاعات خوب و نسبتا دقیقی می دهد که اگر در تصویر سازی آن ها بیشتر تلاش می شد قاب بهتری روبه روی مخاطب قرار می گرفت.

یوسف از شخصیت های اصلی است که مسیر قصه حول زندگی او روایت می شود. پدرش پزشکی است که در سال های جوانی طرفدار مصدق بوده، با وزرای دولت ارتباط خوبی دارد اما در جریان شلوغی های قبل از انقلاب ارتباطش را با دولتی ها کم کرده. دایی اش از اساتید دانشگاه و روحانیون فعال است. از قضا یوسف نامزدی هم دارد که پدرش از سرهنگ های با نفوذ دولتی است و ارتباط خوبی با نیروهای امنیتی و ساواک دارد.
رابطه عاطفی میان یوسف و نامزدش با ورود او به گروه های مبارز اتفاقاتی را رقم می زند و منجر به جدایی آن دو می شود. اما ایرادی که در روایت داستان وجود دارد اتفاقاتی است که بدون هیچ پیش زمینه ای می افتد و یا اینکه علتش آنقدر دیر برای بیننده روشن می شود که دیگر فراموش شده است. قصه های عاشقانه ای که در جریان داستان سریال های انقلابی اتفاق می افتد هرچند لحظه هایی آرام و عاطفی در برابر سختی ها و جدیت مبارزات انقلابی اند اما تعریف موقعیت های مشابه در بیشتر آثار، بعد از مدتی کشش کافی و لازم را برای بیننده ندارد.

یک ساواکی واقعی
حاصل ترکیب بازیگران «رنج پنهان» نتیجه نسبتا خوبی داشته. در کنار کاوه خداشناس که شخصیت اصلی داستان است حضور متفاوت بهنام تشکر اتفاق خوبی است. تشکر را با نقش هایش در مجموعه های طنز می شناسیم اما این بار در نقش یک مامور ساواک ظاهر شده و با وجود پیشینه ای که از او در ذهن داریم در همان قسمت های ابتدایی توانست خودش را در نقش یک شخص ساواکی باور پذیر جا بیندازد.
در سمت دیگر قطب الدین صادقی در نقش دکتر امیر کیانی است. اگر چه قبلا هم او را با تصویری تقریبا نزدیک، در سریال «پروانه» دیدیم اما او هم در به تصویر کشیدن یک شخصیت چند وجهی موفق بوده؛ پزشکی با سابقه سیاسی اجتماعی و طرفدار دکتر مصدق که در کودتای سال۱۳۳۲ نیز حضور داشته است. او در آن زمان فعال سیاسی بوده و زندانی و شکنجه شده است اما پس از سال‌ها، در دهه۵۰ به یک پزشک مشهور و حاذق تبدیل شده و با افراد رده بالای حکومتی در معاشرت است. دکتر کیانی یک دختر و یک پسر دارد و نگران وسرنوشت آن ‌هاست.

در مجموع «رنج پنهان» از نظر محتوایی اطلاعات خوبی می دهد، اما به دلیل ضعفی که در تکنیک و شیوه روایت دارد چندان اثرگذار نیست. دیالوگ های طولانی و گاهی خسته کننده در بعضی صحنه ها که در معرفی و ماهیت بیشتر، سازمان مجاهدین و کمتر گروه های دیگر اتفاق می افتد اطلاعات خوب و نسبتا دقیقی می دهد که اگر در تصویر سازی آن ها تلاش بیشتری می شد قاب بهتری روبه روی مخاطب قرار می گرفت.
درست است که بهره بردن از برخی اِلمان ها برای روایت تاریخی که گذشته ضروری است اما وقتی این اتفاق چند بار تکرار می شود تازگی اولیه اش را از دست می دهد و در ادامه کار را سخت تر می کند. این سختی کار نیاز به ایده های جدید و ناب تری دارد تا به تکرار نیفتد. در مجموع «رنج پنهان» در بخش هایی تکرار مکررات است و از کلیت داستان گرفته تا خرده روایت هایی که دارد بعضی تداعی کننده تصویر مشابهی است که قبلا دیدیم، هرچند که جستجو در تاریخ همیشه جذاب و قابل پیگیری است.