تبیان، دستیار زندگی

جوانترین حجت خدا، امام جود و سخا

گفتگوی ما با دكتر حسین ایزدی عضو هیات علمی دانشگاه باقر العلوم، به طرح و انعكاس بخشی از پایمردی نهمین امام شیعیان؛ جواد الائمه(ع) اختصاص یافته است كه تقدیم حضورتان می شود:
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
یا جوادالائمه ادرکنی

«اعتماد به خداوند، بهای هر چیز گرانبها و نردبان هر امر بلند مرتبه ای است»، اشاره به همین روایت از جوان ترین حجت خدا؛ امام جود و سخا كافی است تا مفهوم پایمردی امامان معصوم(ع) را در برابر خشم و كین حكام ظلم و جور بیش از پیش بدانیم. در سایه چنین اعتمادی است كه پیكار عالمانه هراسی را در دل مردان حق و حقیقت ایجاد نمی كند. امامان معصوم(ع) به واسطه برخورداری از همین مواهب الهی است كه همواره نامشان در عین آرامش درون، با واژگان صلابت و پایمردی عجین شده است.

آقای دكتر، اگر اجازه بدهید مایلیم قدری از فضای پس از شهادت امام هشتم(ع) برایمان بگویید و اینكه در این فرصت، بین مأمون و دوستداران حضرت چه گذشت؟
مامون پس از مواجهه با بحرانهای سیاسی مثل درگیری با برادرش امین، شورش بابك و بویژه شورشهای علویان، برای آرام كردن علویان كه مهمترین مخالفان و تاثیرگذارترین مخالفان او و بنی عباس به شمار می رفتند، اقدام به نوعی بازی سیاسی كرد كه در تاریخ از آن با مساله ولایتعهدی امام رضا(ع) یاد شده است. در حقیقت، او با این كار می كوشید تا دامن خود را از گناهی كه به بنی عباس وارد شده بود، پاك كند. خوشبختانه با سیاستگذاریها و برخوردها و اقدامهایی همچون برگزاری نماز عید فطر توسط امام رضا (ع)، نقشه اش نقش بر آب شد و زمانی كه با چنین بحرانهایی مواجه شد، تصمیم گرفت به بغداد بازگردد.

این مقطع، دورانی است كه شورش عده ای از بنی عباس مثل قیام ابراهیم ابن مهدی رخ می دهد و مامون برای آنكه بنی عباس را از خود نرنجاند، از مرو خارج می شود و به سوی بغداد باز می گردد.

موضوع امامت امام نهم درعین طفولیت ایشان، چگونه برای مردم مورد پذیرش واقع می گردید؟
امام رضا(ع) بنا بر وظیفه الهی در زمان حیات خویش و از طریق احادیث و پیامهایی كه به یاران وفادار خود منتقل كرده بودند، زمینه امامت حضرت جواد(ع) را مهیا ساخته بودند. بنابراین، چنین ذهنیتی پیشتر برای جامعه شیعیان و مسلمانان فراهم شده بود و شیعیان حضرت به خوبی می دانستند امام جواد در طفولیت به امامت می رسند. ضمن اینكه آنها خوب می دانستند سن امام در امامت نقشی ندارد و این موضوع مسوولیتی است كه از سوی خداوند مطرح شده است.

در عین حال، چنانكه اشاره شد امام رضا(ع) برای اینكه این ذهنیت را در ذهن شیعیان آماده كنند، امامت فرزند پس از خود را پیش از این تفهیم كرده بودند. قبل از شهادت امام هشتم نیز عده ای ازنزدیكان و یاران امام هشتم(ع) به امام جواد(ع) در مدینه مراجعه می كردند و با طرح پرسشهایی از ایشان، به این یقین می رسیدند.

یعنی پس از شهادت امام رضا(ع) در موضوع امامت فرزند ایشان، دیگر با انشعابهایی كه مثلا پس از امام ششم(ع) در میان شیعیان ایجاد شد، برخورد نمی كنیم؟
نه، قطعا در بین شیعیان امامیه مسأله جانشینی امام جواد(ع) با مشكلی كه پس از امامت امام صادق (ع) و پیدایش اسماعیلیه یا ادعاهای كیسانیه اتفاق افتاد، ایجاد نمی شود و پس ازشهادت امام رضا(ع) چنین انشعابهایی را در پیكره تشیع كه دامنه آن در اشكال اسماعیلیه و زیدیه تا امروز ادامه دارد، نمی بینیم.

چه شد كه امام جواد(ع) راهی بغداد شدند؟
مامون زمانی كه از امامت امام جواد(ع) و احاطه ایشان بر شؤون علمی و اجتماعی مسلمانان مطلع شد، امام را به بغداد آورد و نقشه دیگری را طرح كرد و كوشید تا این بار از طریق ارتباط با ایشان به هدفهای خود برسد. بنابراین، تلاش نمود تا ابتدا نقشه خود را از طریق ایجاد بحث علمی عملی كند و به همین دلیل جلسه مناظره معروف امام جواد(ع) با یحیی ابن اكثم را تشكیل داد، اما مشاهده نمود امام جواد(ع) به تمامی مسائلی كه مطرح می شود، با درایت تمام پاسخ می گوید. امام(ع) نه تنها در این مناظره، بلكه در مناظره های دیگر نیز موفق می شود و در این مناظره ها احاطه ایشان به علوم مختلف تثبیت می شود و مورد تأكید همگان قرار می گیرد.

در واقع، بار دیگرمرجعیت علمی و مذهبی امام(ع) به عنوان امام شیعیان و كانون تمامی علوم اسلامی مورد تأیید قرار می گیرد.

موضوع ازدواج امام(ع) با دختر مأمون هم در همین برهه مطرح می شود؟
بله، مامون پس از مشاهده تواناییهای علمی امام(ع) برای اینكه امام را بیشتر تحت كنترل خود داشته باشد، با این تفكر كه اگر امام و جانشین بعدی ایشان به نحوی با بنی عباس رابطه خویشاوندی داشته باشد، می تواند به هدفهای خود دست یابد؛ با زور، اصرار و استبدادی كه ویژگی خلفای بنی عباس است، امام را به ازدواج با ام الفضل دختر خود مجبور می كند. هدف اصلی از این ازدواج ارتباط سیاسی است؛ بدین مفهوم كه اگرفرزندی كه متولد می شود به عنوان امام مورد حمایت مامون قرار گیرد، بعدها گفته می شود فرزند امام شیعیان نوه خلیفه عباسی است و با اینكار می توان ائمه شیعه و سلسله امامت را منسوب خلافت عباسیان معرفی كرد و به این وسیله به خیال خود می توانند دامن طهارت ائمه(ع) را به ارتباط با دستگاه خلافت آلوده كنند.

اما با وجود این ازدواج، امام جواد(ع) به ام الفضل بی اعتنایی می كنند و این مساله در زمان معتصم برادر و جانشین مأمون عباسی نیز ادامه پیدا می كند.

امام جواد(ع) اندكی پس از ازدواج با ام الفضل راهی مدینه می شوند. سوالی كه مطرح است این است كه با توجه به علقه ای كه بین ام الفضل و مامون وجود داشت حكومت عباسی و بویژه مامون چگونه به این سفر رضایت می دهند؟
درهر صورت، امام(ع) از شأن خاصی به عنوان داماد خلیفه برخوردار بودند و مخالفان ایشان نیز ظاهرا باید این شانیت را می پذیرفتند. بنابراین، نمی توانستند ایشان را محدود كنند. از سویی دیگر، برای آنكه فضایی كه پس از شهادت امام رضا(ع) از سوی شیعیان ایجاد شده بود تا حدودی از بین برود و برای اینكه مامون خود را از دست داشتن در شهادت امام رضا(ع) مبرا كند، حضرت را برای بازگشت به مدینه آزاد گذاشت تا ضمن آن وانمود كند هیچ فشاری به امام(ع) از سوی او و دستگاه عباسی به ایشان وارد نمی شود. در عین حال، بازگشت به مدینه به معنای پایان محدودیت و كنترلها نبوده و ایشان چه در مدینه و چه در بغداد، بشدت تحت كنترل بودند.

بنابراین، نمی توان مدعی شد این بازگشت به معنای رفع محدودیتها از ایشان است. مأمون بدین وسیله و از طریق دختر خود می توانست تمامی اخبار را به دستگاه خلافت منتقل كند. در واقع، این مساله را نیز باید گونه ای از بازی سیاسی مامون دانست تا نشان دهد هیچ محدودیتی برای امام(ع) وجود ندارد و گرنه اگر مامون اطمینان حاصل می كرد كه بازگشت امام(ع) به مدینه برای وی مشكل آفرین خواهد بود، به هیچ عنوان اجازه چنین سفری را به ایشان نمی داد.

امام در هفده سالگی با سمانه مغربیه مادربزرگوار امام هادی(ع) ازدواج می كنند. عده ای معتقدند عامل شهادت امام جواد(ع) حسادت ام الفضل به این مسأله است و برخی نیز دسیسه معتصم را عامل شهادت ایشان می دانند. به نظر جناب، عالی كدام یك از این دو عامل بیش از همه در این مساله نقش داشته است؟
ببییند، موقعیتی كه برای ام الفضل ایجاد شده بود، موقعیتی استثنایی بود، به گونه ای كه اگر از موقعیتی كه به عنوان همسر امام بودن استفاده می كرد، قطعا سعادت دنیا و آخر او نیز تأمین می گردید؛ اما خمیر مایه و باطن ام الفضل به او اجازه نمی داد تا از این موقعیت به خوبی استفاده كند. شاید بتوان گفت ازدواج امام(ع) با سمانه به این دلیل بوده كه خواست و اراده الهی بر این قرار گرفته است كه امام بعدی از ایشان و ماحصل این ازدواج باشد. ام الفضل با دیدگاه سیاسی بنی عباس باید نسبت به این موضوع موضعگیری می كرد. علاوه بر این، بنی عباس نیز با شكل گیری این ازدواج از هدف سیاسی خود كه كنترل امام(ع) بود، دور می شدند.

در عین حال، امام(ع) به ام الفضل بی اعتنایی می كند و او نیز از این بی اعتنایی امام(ع) نسبت به خود، به مامون شكایت می كند.

درست است كه گفته می شود در برخی از روایتهای تاریخی آمده است مامون او را به صبر و تحمل در برابر رفتار امام (ع) دعوت می كند ؟
من نمی توانم این روایات تاریخی را بپذیرم. تاریخ ما غیر از تعدادی از منابع معدود، توسط مورخانی از بنی عباس در حمایت از خود آنها نوشته شده است. من تمام این موارد را بازی سیاسی از سوی مأمون برای تأمین هدفهای خود می دانم. همان بازی سیاسی كه درباره ولایتعهدی امام رضا(ع) نیزمطرح می شود و ساده انگارانه است اگر فكر كنیم به اتكای آن بتوان موضوعاتی چون شیعه بودن مامون! را مطرح ساخت.

چه شد كه امام(ع) مجددا از مدینه به بغداد منتقل می شوند؟
متأسفانه در دوران معتصم شاهد فشار و مشكلات بیشتری به حضرت هستیم؛ به گونه ای كه دوباره امام(ع) را به اجبار از مدینه به بغداد منتقل می كنند و تحت نظر قرار می دهند و ایشان دیگر حتی اجازه ارتباط با یاران خود را پیدا نمی كنند. در این دوره شاهد اوجگیری نهضتهای علوی و غیر علوی علیه خلافت عباسی و بویژه معتصم هستیم.

به گونه ای كه در ایران و مناطق مختلف شورشهای زیادی پدید می آید و معتصم از بیم ارتباط این مسأله با امام(ع) و به منظور احاطه بیشتر، ایشان را به بغداد منتقل می كند و چندی بعد نیز او كه همواره در رعب و وحشت آن بود كه مبادا خدشه ای به حكومتش وارد شود، از طریق ام الفضل كه حالا دیگر كینه عمیقی نسبت به حضرت پیدا كرده بود، ایشان را مسموم و همچون جد بزرگوارشان امام حسن(ع) به شهادت می رساند.

ام الفضل پس از مسموم نمودن امام، از كار خود پشیمان شده و شروع به گریه كردن می كند. حضرت به او می فرمایند: چرا گریه می كنی؟ اكنون گریه تو سودی ندارد. این را بدان كه به سبب این جنایت، به چنان دردی مبتلا می شوی كه هرگز علاج ندارد و چنان به تنگدستی افتی كه جبران پذیر نباشد. بر اثر نفرین آن حضرت، ام الفضل به دردی بیمار شد كه همه اموالش را در راه معالجه آن مصرف كرد، ولی سودی نبخشید و با نكبت بارترین وضع به هلاكت رسید. برادرش جعفر نیز در حال مستی به چاه افتاد و جسد بی جانش را از چاه بیرون آوردند.

منبع: روزنامه قدس/ حسین ایزدى

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.