تبیان، دستیار زندگی

یوسف مجموعه‌ای از نمی‌دانم‌هاست

کاوه خداشناس سال‌هاست وارد هنر بازی و بازیگری شده است. او این هنر را از مرحوم استاد سمندریان و نیز فردوس حاجیان آموخت؛ موسیقی، عکاسی، تئاتر و دستیاری کارگردانی را تجربه کرد و بعد با ایفای نقش در فیلم متفاوت «خداحافظ رفیق» به کارگردانی بهزاد بهزادپور به سینما راه پیدا کرد. در عرصه تلویزیون هم مخاطبان، بیشتر او را با ایفای نقش در مجموعه‌های رستگاران، عملیات 125 و برادر می‌شناسند؛ مجموعه‌هایی که از خداشناس، عموما شمایل پسری آرام، خانواده‌دوست و نجیب را ترسیم کرده‌اند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
مجموعه «رنج پنهان»

او این شب‌ها در مجموعه «رنج پنهان» ایفاگر نقش یوسف است. جوانی پرشور که در بحبوحه سال‌های حساس قبل از انقلاب، دست به ماجراجویی می‌زند. خداشناس در گفت‌وگو با جام‌جم از چگونه ایفا کردن این نقش می‌گوید:

شما در این مجموعه نقش جوانی پرشور و فعال در عرصه‌های سیاسی و اجتماعی را ایفا می‌کنید که به نظر می‌رسد از خودتان چند سالی کوچک‌تر است. شخصیت یوسف را چقدر شبیه به خودتان می‌دانید؟ به نظرتان شباهت‌هایی دارید یا کاملا دور از شخصیت واقعی‌تان است؟

روحیه کنجکاوی و جست‌وجوگری یوسف، از شخصیت سال‌های جوانی و دانشجویی خودم دور نیست.

شباهت‌هایی وجود دارد و سعی کردم در ایفای نقش یوسف، آن احوالات دوران دانشجویی‌ام را برای خودم بازسازی کنم و کمک بگیرم. ضمن این‌که در آن دهه خاص با توجه به احوالات و التهاباتی که در سطح جامعه وجود داشت، دانشجویان هم به لحاظ سیاسی و اجتماعی بسیار فعال بودند و هر کس در حزب و گروهی عضو می‌شد. با هر کدام از این آدم‌ها که صحبت می‌کنیم، هرکدامشان دنیایی خاطره از جلسات و فعالیت‌هایشان دارند و این اتفاق عجیبی نیست.

و شما در ترسیم شخصیت یوسف چقدر از این خاطرات اطرافیان وام گرفتید؟

سعی کردم تا جایی که می‌توانم بگردم، خاطرات را بشنوم و همان‌طور که گفتم، بخشی را هم از احوالات دانشجویی خودم وام گرفتم.

با این توصیف فکر می‌کنید اگر خودتان در آن دوره زمانی جوان و دانشجو بودید، شخصیتی مثل یوسف پیدا می‌کردید و تصمیمات او را می‌گرفتید؟

قاعدتا از آنجا که روحیه جست‌وجوگرانه‌اش در وجود خودم هم هست، من هم اقداماتی می‌کردم و به دنبال یافتن پاسخ‌هایی برای سوالاتم می‌رفتم. در رنج پنهان می‌بینیم که یوسف هنوز به قطعیت نرسیده و سردرگم است؛ نمی‌داند که باید چه منش و رفتاری را انتخاب کند و بلاتکلیف است. او یک «نمی‌دانم» بزرگ را با خودش حمل می‌کند که اقتضای جوانان این سن‌وسال است. جوان‌ها در این دوره به همه‌چیز شک دارند و تا زمانی که به قطعیت و یقین نرسند، خیالشان راحت نمی‌شود. یوسف هم از این قضیه مستثنا نیست.

با توجه به این تعریف، تصویری را که از یوسف شکل گرفته و مخاطبان اکنون در قاب تلویزیون می‌بینند چقدر باورپذیر می‌دانید؟ به نظرتان مخاطبان می‌توانند با او همذات‌پنداری کنند و ارتباط بگیرند؟

همان‌طور که اشاره کردم، یوسف یک خط فکری مشخص دارد و نمی‌دانمی را با خودش حمل می‌کند. او در پی این است که برای نمی‌دانم‌هایش جواب پیدا کند و آدمی که در چنین شرایطی قرار دارد، ممکن است سر از هر جایی دربیاورد و هر اتفاق و ماجرایی برایش رخ دهد. یوسف می‌گردد و بنا بر اتفاقاتی که در قصه برایش می‌افتد، با تصمیمات به اصطلاح هیجان‌زده‌ای مواجه می‌شود که اقتضای سن‌ و سالش است. او شرایط ویژه‌ای هم دارد؛ دوستش توسط نیروهای ساواک کشته شده، پدرش در جریان یک قرارداد مورد اجحاف قرار گرفته و همه این شرایط، او را به انتخابی متفاوت می‌رساند. البته خیلی زود خودش به این نتیجه می‌رسد که انتخابش با شرایطی که در ذهنش داشته همسو نیست. کوشیدم برای ایفای نقش یوسف همه این ابعاد را لحاظ کنم تا تماشاچی بتواند مدام با تردیدها و ترس‌های یوسف همراه باشد و او را درک کند.

خودتان این شب‌ها سریال را می‌بینید؟

بله. به عنوانی سریالی که برایش وقت گذاشته‌ایم و نه تنها من که همه گروه برای تولیدش زحمت کشیده‌ایم، می‌بینمش و برایم مهم است بدانم خروجی‌اش چطور از آب درآمده است.

اگر خودتان را به جای مخاطبان معمولی سریال بگذارید، فکر می‌کنید با توجه به تصویری که می‌بینید می‌توانید یوسف را درک کنید؟

برای چه این سوال را می‌پرسید؟

چون این‌طور گمان می‌کنم که شخصیت یوسف برای مخاطبان چندان درست و دقیق تعریف نشده است و او آن‌قدر در گیرودار تصمیمات سیاسی مانده که ابعاد دیگر وجودی‌اش را چندان نمی‌بینیم. او حتی در زندگی روزمره و خانوادگی‌اش هم مدام دارد دیالوگ‌های سیاسی و اجتماعی می‌گوید و گفتار و کردارش رنگ و بویی شعارزده دارد!

این نکته‌ای که می‌گویید، خیلی به بازی من مربوط نمی‌شود و بیشتر مربوط به فیلمنامه است. فیلمنامه نوشته و تنظیم می‌شود و وقتی به دست ما می‌رسد،
سر صحنه تا حدی می‌توانیم در تعامل و صحبت با کارگردان اضافات نقش‌ را تعدیل کنیم. اما این تغییرات جزئی است و بخش عمده‌ای از نقش از قبل در جهت پیشبرد‌ مسیر داستان هدف‌گذاری و طراحی شده است. گاهی اوقات ممکن است ما خودمان هم خیلی با تصمیمات نقش موافق نباشیم.

پس خودتان هم این انتقاد مرا قبول دارید؟

خب می‌شد که شخصیت یوسف کمی ملموس‌تر باشد؛ اما باید به این نکته هم توجه کنیم که سریال به هرحال چارچوب و قامتی سیاسی دارد. ولی در مجموع با نظرتان چندان مخالف نیستم و حرفتان را منطقی می‌دانم. بالاخره می‌شد که همین مباحث سیاسی را ساده‌تر مطرح می‌کردند تا تماشایش برای مخاطبان جذاب‌تر باشد.

ممنون که انتقادم را پذیرفتید؛ چون برخی بازیگران در مقابل کوچک‌ترین نقدی بشدت موضع می‌گیرند و مصاحبه را به بیراهه می‌کشانند.

خب حرف شما منطقی و نظرتان محترم است. هر مجموعه‌ای در خودش اهدافی را دنبال می‌کند و تو در قامت یک بازیگر، فقط تا اندازه‌ای می‌توانی در مقابل اتفاقات مقاومت کنی. اگر از آن حد بگذری، همه‌چیز به‌هم می‌ریزد.

از دیگر نکات قابل توجه در شخصیت یوسف، رابطه نزدیک و دوستانه او با پدرش است. ما در بیشتر مجموعه‌های تلویزیونی چنین می‌بینیم که پدرها و پسرها ارتباط خوبی با هم ندارند و مدام دچار اختلافاتی هستند؛ اما این پدر و پسر چنین نیستند. از این نوع رابطه بگویید؛ برای بازی کردن در سکانس‌های دو نفره چقدر با آقای صادقی که شخصیت پدرتان را ایفا می‌کردند، تعامل داشتید؟

مجموع این ارتباط‌ها خوب بود. در پشت صحنه فضای صمیمانه‌ و درجه یکی داشتیم و ارتباطمان پر بود از گفت‌وگو و تعامل و تبادل نظر. در مقابل دوربین هم هر دو نقشمان را قبول کرده بودیم و این تعامل‌های پشت دوربین، تعامل شخصیت‌هایمان را هم بیشتر به تصویر درمی‌آورد.

با توجه به این‌که رنج پنهان در برهه دیگری از تاریخ روایت می‌شود، علاوه بر جزئیات ذکر شده در فیلمنامه خودتان چقدر حواستان بود که به لحاظ نوع گفتار و پوشش و لباس و دیگر موارد آن نزدیکی تاریخی را رعایت کنید؟

حتما همین‌طور بود و چه به لحاظ آرایش مو و چه لباس‌هایی که برایمان طراحی می‌کردند، نکات لازم را رعایت می‌کردیم. وقتی یک کار حرفه‌ای در حال ساخت است، تیمی در پشت صحنه است که حواسشان به نکات مختلف هست و وظایف برایشان تعریف شده. مطمئن باشید همه آدم‌ها با توجه به امکاناتی که برایشان موجود بوده، تلاش کرده‌اند طی چهار ماه این اثر را خلق کنند. کار تاریخی آن هم در دهه 50 آسان نیست و بازسازی فضاها کار سختی است. به نظرم آدم‌های این پروژه تمام توانشان را برای خلق اثری بهتر گذاشتند.

از مجموعه بگذریم؛ با توجه به کارنامه کاری‌تان شما را بازیگر نسبتا کم‌کاری چه در تلویزیون و چه سینما می‌بینیم. دلیل این کم‌کاری چیست؟

بخشی از این کم‌کاری به روحیه خودم برمی‌گردد. من اعتقاد چندانی به کمیت در بازیگری ندارم و در عوض ترجیح می‌دهم در پروژه‌هایی حضور پیدا کنم که بتوانم با آنها ارتباط برقرار کرده و بعد از نقش‌هایم دفاع کنم. بخش دیگر قضیه نیز به همزمانی حضور در پروژه‌ها برمی‌گردد. اما از پایه و اساس همیشه تلاش می‌کنم حضور همه‌جایی نداشته باشم و به اندازه و مفید باشم.

به‌طور کلی بیشتر به‌دنبال چه نوع نقش‌هایی هستید؟

به هر حال به عنوان یک بازیگر، تنوع در نقش‌ها برایم جذاب است. یکی از دیگر دلایلی که موجب شده کم‌کار باشم، این است که عموما دوستان بر اساس همان نقش‌هایی که همیشه از من می‌بینند، سراغم می‌آیند. تکرار شوندگی برایم جذاب نیست و به همین دلیل ترجیح می‌دهم در هر نقشی بازی نکنم.

تا جایی که می‌دانم شما تا به حال در نقش‌های منفی هم بازی نکرده‌اید. این قضیه هم به همان دلیل پیشنهادهای تکراری است؟

همین‌طور است. تعاریفی که از نقش‌ها وجود دارد متفاوت است، اما بله جای نقشی که بازی در آن باعث شود مخاطبان تصویر دیگری از من ببینند، در کارنامه‌ام خالی است.
منبع: جام جم /زهرا غفاری