ویژه نامه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
«مــادر فضـیلتـــ هــا»
_ نزول نور
- در بیستم جمادى الثانى سال دوم بعثت، از صلب پیامبر اكرم- صلى الله علیه و آله و سلم- و از رحم پاك و مطهر خدیجه، دخترى پا به عرصه وجود نهاد، دخترى كه همتاى على (ع)، سرمنشأ و ریشه سلسله امامت و ولایت، و الگوى تمامى مؤمنین و موحدین است.
...
در یكى از ملاقاتها كه بین پیامبر و جبرئیل صورت گرفت، امین وحى الهى عرض كرد: اى محمد! خداوند على اعلى به تو سلام مى رساند و امر مى نماید كه چهل روز از خدیجه دورى كنى! آن حضرت 40 روز به خانه خدیجه نرفت .
..
روزها را روزه گرفت و شبها را به عبادت حق تعالى مشغول بود و در این مدت، در خانه فاطمه بنت اسد به سر می برد و هر شب، هنگام افطار، به على (ع) می فرمودند در خانه را باز كنند تا هر كه مى خواهد داخل شود و از غذاى حضرت تناول كند.
..
پس از گذشتن مدت مقرر، جبرئیل نازل شد و عرض كرد: خداوند على اعلى سلام می رساند و می فرماید: براى تحفه و كرامت من آماده باش! آنگاه میكائیل طبقى از میوه هاى بهشتى را فرود آورد.
..
در آن شب، پیامبر (ص) به امیرالمومنین على (ع) فرمود تا در منزل را ببندند؛ زیرا خوردن این غذا بر غیر نبى خاتم (ص) روا نبود .
آنگاه پیامبر از آن غذا و آب تناول فرمودند و در آن شب، نطفه بهترین زنان جهان منعقد شد.
هنگامه طلوع
چون زمان ولادت فرا رسید و خدیجه درد زاییدن را احساس كرد، طولى نكشید كه چهار زن داخل خانه شدند.
..
یكى از آن زنان ام المومنین خدیجه (سلام الله علیها) را مورد خطاب قرار داده و عرضه داشت: ما فرستادگان خداوند هستیم و براى كمك به تو آمده ایم.
من، ساره همسر ابراهیم هستم .
این، آسیه دختر مزاحم و رفیق تو در بهشت است .
این یكى مریم، دختر عمران و آن دیگرى كلثوم، دختر موسى بن عمران است .
آنگاه یكى سمت راست، دیگرى سمت چپ، سومى مقابل خدیجه و چهارمى بالاى سر ایشان نشست و با كمك آنان، نوزاد متولد شد.
...
تراوش نور
یكى از آنان نوزاد را با آب بهشتى شست و در جامه اى بهشتی پیچید؛ در آن هنگام نوزاد به اذن خداوند به سخن درآمد و فرمود: أشهد أن لا إله إلا الله و أن أبى رسول الله سیّد الأنبیاء و أن بعلى سیّد الأوصیاء و ولدى سادة الأسباط: گواهى مى دهم كه هیچ معبودى غیر از خداوند نیست و پدرم، رسول خدا و سرور پیامبران است و شوهرم سرور اوصیا و جانشینان پیامبران و فرزندانم سرور فرزندان هستند .
خدا نام گذار فاطمه
از امام صادق- علیه السلام- روایت شده است كه فاطمه زهرا (س) نزد حق تعالى نه نام دارد:
فاطمه، صدیقه، مباركه، طاهره، زكیه، راضیه، مرضیه، محدثه، و زهرا .
...
ام ابیها
آن حضرت در خانه نبوت و رسالت رشد و نمو كرد، از شیر طهارت نوشید و دست و بازوى پدر بزرگوار خود گردید تا جایى كه به واسطه شدت غمخوارى او براى پدر، به ایشان لقب ام ابیها دادند، یعنى مادر پدرش.
..
پیامبر اكرم- صلى الله علیه وآله- هم با گفتار و هم با عمل مراتب فضل و كمال دختر خود را به مردم نشان مى دادند .
..
هرگاه از سفرى برمى گشتند، ابتدا به منزل فاطمه زهرا- علیهما السلام- وارد مىشدند و مدتى مى نشستند، سپس به منزل خود مراجعت مى نمودند.
..
روایاتى كه در فضل آن حضرت نقل شده است، (چه در كتب اهل سنت و چه كتب امامیه) بسیار زیاد است، از جمله اینكه فرمودند: فاطمة بضعة منى؛ یؤذینى ما آذاها و یریبنى ما أرابها: فاطمه پاره تن من است؛ هر كه سبب آزار او شود، مرا آزرده و هر كه به او بدى رساند، به من بدى رسانده است .
..
و فرمودند: یا فاطمة! إن الله یغضب لغضبك و یرضى لرضاك: فاطمه جان! خداوند به خاطر خشم تو، خشمگین مىشود و به خاطر خشنودى تو، خشنود مىگردد .
..
همچنین در فضیلت آن حضرت، آیاتى نیز نازل شده است كه مرحوم سید عبدالحسین شرفالدین آن آیات را در كتاب خود، موسوم به الكلمة الغرّاء فى تفصیل الزهراء (ع) آورده است .
..
پیوند امامت و نبوت
حضرت فاطمه زهرا (س) بنا به روایتى در اول ذى حجه سال دوم هجرى به اذن پروردگار و با نزول وحی با امیر مؤمنان، على (ع) ازدواج كردند.
..
حاصل این وصلت فرخنده، دو فرزند پسر یعنى امام حسن مجتبى و امام حسین- علیهما السلام- و دو دختر به نامهاى زینب- سلام الله علیها- و ام كلثوم است .
..
نسل ائمه نیز از امام حسین- علیه السلام- به وجود آمدند .
..
زندگانى خانوادگى حضرت، با كمال توافق و مهربانى توأم بود.
..
كار بیرون از منزل به عهده على (ع) و كار داخل منزل به عهده حضرت زهرا (س) بود؛ پس از مدتى فضه را نیز به عنوان خدمتكار به جمع خود پذیرفتند و كارهاى خانه بین آن دو نفر تقسیم شد؛ بنا به سفارش پیامبر (ص)، حضرت زهرا (س) هیچگاه در خانه، از شوهر خود تقاضایى نكردند و همواره در سختیها و ناملایمات صبر و بردبارى پیشه میكردند و هرگز از سختیهاى زندگى گله و شكایتى ابراز نداشتند.
اقامه کننده مقام ولایت الهی
به یقین میتوان گفت یكى از برجسته ترین صحنه هاى زندگى آن حضرت، دفاع از حریم امامت و ولایت بود.
..
پس از رحلت پیامبر (ص) عدهاى در محلى بنام سقیفه اجتماع كردند و ادعا كردند پیامبر رحلت كرد و براى پس از خود جانشینى باقى نگذاشت؛ لذا با ابوبكر بیعت كردند.
..
مهمترین مانع بر سر راه تحكیم امر بیعت، این بود كه این مسأله مورد موافقت اهل بیت- علیهم السلام- نبود.
هجوم به خانه وحی و شهادت دخت پیامبر
به پیشنهاد عمر بن خطاب، قنفذ را (كه مردى خشن بود) به خانه على (علیه السلام) فرستادند تا از ایشان بیعت بگیرد؛ ولى آن حضرت خواسته آنان را اجابت نكرده، از منزل خارج نشدند.
..
عمر دستور داد تا قنفذ بدون اجازه داخل منزل شود؛ ولى این بار فاطمه زهرا (سلام الله علیها) مانع شدند؛ سپس عمر خود به منزل آمد؛ بین او و فاطمه زهرا (سلام الله علیها) سخنانى رد و بدل شد.
..
به دستور وى، پشت در خانه هیزم جمع كردند و تهدید كرد كه اگر على (علیه السلام) خارج نشود، خانه را آتش خواهد زد.
پس از گفت و گوهایى كه صورت گرفت، در خانه را آتش زده، به زور وارد شدند و امیرالمومنین على (علیه السلام) را به مسجد بردند .
..
در این واقعه حضرت زهرا- سلام الله علیهما- در پشت در ایستاده و مانع ورود شدند ولی متجاوزان به حقوق پیامبر و اولاد و وصی او، بضعه رسول الله را در میان در و دیوار و با ضربات غلاف شمشیر ، تازیانه ، لگد و سیلی بسختى مجروح و بر اثر همان ضربات نوگل رسول خدا محسن بن علی را سقط کردند ضربه هاى سخت به بازو و پهلوی آن حضرت وارد آوردند.
تعدی به حقوق اهل بیت پیامبر (صل الله علیه آله)
-- از دیگر صحنه هاى مربوط به زندگى آن حضرت، مسأله غصب فدك بود .
در اوایل سال هفتم هجرى، سپاه اسلام به طرف قلعه هاى خیبر كه در تصرف یهودیان بود حركت كردند و قلعه ها را فتح نمودند .
اهالى یكى از قلعه ها از در مصالحه برآمده و قریه فدك را كه شامل زمینهایى حاصل خیز بود به پیامبر بخشیدند و جنگ پس از 25 روز پایان یافت .
..
پس از آن، جبرئیل این آیه را نازل كرد: «و آت ذا القربى حقّه و المسكین و ابن السّبیل؛ به خویشاوندان او حقشان را بده همچنین به مسكین و در راه ماندگان» (سوره اسراء، آیه 26) پیامبر به جبرئیل فرمودند: ذا القربى كیست؟ عرضه داشت: ذا القربى فاطمه است و حق او فدك است .
..
رسول اكرم (صل الله علیه وآله) فدك را به فاطمه (سلام الله علیها) بخشید؛ از سال هفتم تا یازدهم هجرى این اراضى تحت تسلط ایشان بود و درآمد سرشار آن، بین فقرا تقسیم میشد.
..
پس از روى كار آمدن ابوبكر، حكومت با كمبود بودجه مواجه شد، زیرا عده اى از پرداخت زكات خوددارى میكردند و از طرفى درآمد فراوان فدك كه به فقرا میرسید، میتوانست قلوب عامه را به سمت دیگرى سوق دهد؛ لذا حكومت، فدك را به تصرف درآورد و به دستور ابوبكر، كارمندان منصوب از طرف حضرت زهرا (س) از آنجا اخراج شدند.
اعتراض حضرت زهراء به غصب فدک
هنگامیکه حضرت به این عمل اعتراض كردند؛ ابوبكر در پاسخ روایتی ساختگی را به پیامبر (صل الله علیه آله) نسبت دادکه: من از پیامبر شنیدم كه فرمود: نحن معاشر الأنبیاء لا نورث: ما پیامبران براى كسى میراث باقى نمیگذاریم .
..
با وجود ساختگی بودن این حدیث، باز همگان میدانستند كه فدك از طریق ارث به حضرت زهرا نرسیده بود؛ بلكه پیامبر (ص) آن را در زمان حیات خود به دختر خود بخشیده بودند .
...
پس از این پاسخ، حضرت با دلى پرسوز و در میان گروهى از زنان بنى هاشم به مسجد آمده، پشت پرده نشستند و بشدت گریستند. پس از لختى درنگ خطبه اى مفصل ایراد كردند كه در كتب روایى آمده است .
..
احتجاج حضرت زهراء به قرآن در جواب ابوبکر
در آن خطبه پس از حمد و ثناى الهى و درود بر پیامبر (ص) و بیان ثمرات و حكمتهایى كه بر جعل احكام اسلام مترتب شده است، به بیان وقایع پس از رحلت پیامبر (ص) پرداخته خطاب به ابوبكر فرمودند: اى پسر قحافه! آیا در كتاب خدا نوشته است كه تو از پدرت ارث ببرى، ولى من ارث نبرم؟ چه افتراى بزرگى! آیا عمدا عمل به كتاب خدا را ترك كردید و آن را پشت سر انداختید؟ مگر قرآن نمی گوید: و ورث سلیمان داود: سلیمان از داود ارث برد و آنجا كه داستان زكریا را نقل مى كند، مگر سخن زكریا را نقل نمى كند كه عرض كرد: هب لى من لدنك ولیّا یرثنى و یرث من آل یعقوب: پروردگارا به من ولیى از جانب خودت عطا كن كه از من و از آل یعقوب ارث ببرد؟ و مگر نمى فرماید: بعضى از خویشاوندان (در ارث بردن) نسبت به بعضى دیگر در كتاب خدا اولویت دارند؟ و مگر نمى فرماید: خداوند شما را در مورد فرزندان سفارش مى كند كه هر پسرى، دو برابر دختر ارث مى برد؟ و مگر نمى فرماید: اگر كسى مالى از خود به جاى گذاشت، لازم است كه براى پدر و مادر و خویشاوندانش به نیكى وصیت كند؛ این حق لازمى است كه بر عهده پرهیزكاران است؟ شما خیال مى كنید كه من از پدرم ارث نمى برم؟ آیا پدرم از این آیات استثنا شده است و این آیات تنها مخصوص شماست؟ یا اینكه مى گویید اهل دو ملت (و دو آیین) از یكدیگر ارث نمى برند.
خطاب به ابوبكر فرمودند: اى پسر قحافه! آیا در كتاب خدا نوشته است كه تو از پدرت ارث ببرى، ولى من ارث نبرم؟ چه افتراى بزرگى! آیا عمدا عمل به كتاب خدا را ترك كردید و آن را پشت سر انداختید؟ مگر قرآن نمی گوید: و ورث سلیمان داود: سلیمان از داود ارث برد و آنجا كه داستان زكریا را نقل مى كند، مگر سخن زكریا را نقل نمى كند كه عرض كرد: هب لى من لدنك ولیّا یرثنى و یرث من آل یعقوب: پروردگارا به من ولیى از جانب خودت عطا كن كه از من و از آل یعقوب ارث ببرد؟ و مگر نمى فرماید: بعضى از خویشاوندان (در ارث بردن) نسبت به بعضى دیگر در كتاب خدا اولویت دارند؟ و مگر نمى فرماید: خداوند شما را در مورد فرزندان سفارش مى كند كه هر پسرى، دو برابر دختر ارث مى برد؟ و مگر نمى فرماید: اگر كسى مالى از خود به جاى گذاشت، لازم است كه براى پدر و مادر و خویشاوندانش به نیكى وصیت كند؛ این حق لازمى است كه بر عهده پرهیزكاران است؟ شما خیال مى كنید كه من از پدرم ارث نمى برم؟ آیا پدرم از این آیات استثنا شده است و این آیات تنها مخصوص شماست؟ یا اینكه مى گویید اهل دو ملت (و دو آیین) از یكدیگر ارث نمى برند .
..
آنگاه ابوبكر برخاست و گفت: تو اى بهترین زنان و اى دختر بهترین پیامبران، در گفتارت صادق و در عقل و خردت بر همه برترى دارى؛ كسى حق تو را از تو نمى گیرد و تو را به دروغ نسبت نمى دهد . به خدا قسم، من از رأى رسول خدا عدول نكردم و جز به فرمان او عمل نمى كنم؛ پیشواى یك ملت هرگز به مردمش دروغ نمى گوید. من خدا را به گواهى مى گیرم - و گواهى او كافى است - كه از رسول خدا- صلى الله علیه و آله و سلم- شنیدم كه مىفرمود: ما پیامبران طلا و نقره و خانه و زمین به ارث نمى گذاریم، میراث ما كتاب و حكمت و دانش و نبوت است و رزق و دارایى ما متعلق به ولى امر و حاكم پس از ماست، تا هر حكمى كه خواست در مورد آن بكند . ما آنچه را كه تو مطالبه مى كنى، براى خرید اسب و سلاح مصرف كردیم تا مسلمین با آن بجنگند و با كفار جهاد كنند و با بدكاران و گردنكشان مبارزه كنند و این، به اجماع مسلمین است و همه این كار را قبول دارند .
..
حضرت مجددا به آیه یرثنى و یرث من آل یعقوب استناد كردند تا بفهمانند كه روایت نقل شده از جانب ابوبكر، مخالف نص صریح قرآن است و مردود مى باشد .
..
سر انجام مردم را بخاطر سكوتشان نكوهش كرده، با ناراحتى مجلس را ترك كردند .
خشم دختر رسول خدا از ابوبکر:
در كتب روایى آمده است كه فاطمه زهرا (س) تا آخر عمر با ابوبكر تكلم نكرد و از او خشمگین بود.
لحضات فراق:
در مورد شهادت صدیقه الشهیده فاطمه زهرا (سلام الله علیها)، در تاریخ آمده است كه حضرت به اسماء بنت عمیس دستور دادند تا آب حاضر كنند؛ سپس وضو ساخته، خود را خوشبو نمودند و جامه هاى نو پوشیدند و مقدارى از كافور بهشتى را كه جبرئیل در زمان حیات پدرشان، آورده بود بالاى سر خود گذاشتند؛ آنگاه پاهاى خود را به طرف قبله دراز كردند و به هیئت محتزر خوابیدند، پارچهاى روى خود كشیدند و در همان حال به رحمت ایزدى پیوستند.
بنا به وصیت آن حضرت، هیچ یك از كسانى كه در غصب حق ایشان شركت داشتند و یا به آن راضى بودند، در مراسم نماز و دفن ایشان حاضر نشدند و پیكر مطهرشان شبانه و بطور مخفى دفن شد و براى آنكه نتوانند قبر ایشان را بیابند، چند قبر ساختند تا امر مشتبه بماند؛ لذا هنوز نیز قبر آن حضرت مخفى است .
...
وقتى امیر مؤمنان، على- علیه السلام- همسر شهیده خود را دفن كردند، نجوایی جانسوزانه با رسول الله کردند که سینه هر آزاده ای را میسوزاند:
السّلام علیك یا رسول الله عنّى و عن ابنتك النّازلة فى جوارك و السّریعة اللّحاق بك! ... :
سلام بر تو اى رسول خدا .
از جانب خود و از جانب دخترت كه در جوار تو آرمیده .
و چه زود به تو ملحق شد! یا رسول الله! در غم از دست دادن دختر برگزیده ات صبرم كم و طاقتم تمام شد،
ولى پس از مصیبت از دست دادن تو، هر مصیبتى قابل تحمل مى شود!
من سرت را در لحد قبرت قرار دادم و بین گردن و سینهام بودى كه جان از بدنت خارج شد؛ إنّا لله و إنّا إلیه راجعون!
دخترت امانتى بود كه باز پس گرفته شد و گروگانى بود كه به صاحبش برگردانده شد؛
اما اندوهم را پایانى نخواهد بود
و شبهاى من به بیدارى خواهد گذشت تا زمان مرگم فرا رسد
و خدا مرا در سرایى كه تو در آنجا هستى مقیم گرداند .
بزودى دخترت به تو خبر خواهد داد كه چگونه امتت دست به دست هم دادند و بر او ستم كردند؛
پس ماجرا را بطور كامل از او بپرس و جریان را از او جویا شو! . (نهج البلاغه فیضالاسلام، كلام 193)
تاریخ شهادت
طبق نقل مشهور تاریخ شهادت ایشان را پس از 75 روز، یا 95 روز از رحلت پیامبر- صلوات الله علیه و آله وسلم- گفتند.
چند روایت پیرامون فضائل بی پایان حضرت زهراء سلام الله علیها
1ـ نور فاطمه«س»
پیامبر اکرم«ص» فرمود: «خلق نور فاطمه «ع» قبل ان تخلق الارض و السماء فقال بعض الناس: یا نبی الله! فلیست هی انسیه؟! فقال: فاطمه حوراء انسیه؛ نور فاطمه قبل از خلقت زمین و آسمان آفریده شد، بعضی از مردم عرض کردند: »ای پیامبر خدا! پس زهرا از آدمیان نیست؟» فرمود: «فاطمه حوریه بشری است.»
پیامبر اکرم«ص» در جای دیگر فرمود: «لما خلق الله الجنه خلقها من نور وجهه، ثم اخذ ذالک النور فقذفه فاصابنی ثلث النور، و اصاب فاطمه ثلث النور، واصاب علیا و اهل بیته ثلث النور؛ فمن اصابه من ذلک النور اهتدی الی ولایه محمد، ومن لم یصبه من ذلک النور ضل عن ولایه آل محمد«ص»، «خداوند بهشت را از نور وجود خود آفرید، سپس آن را برگرفته و رها کرد. پس یک سوم آن به من [پیامبر«ص» و یک سوم آن به فاطمه و ثلث باقیمانده به علی «ع»و اهل بیت او اصابت کرد. پس هر کس که از آن نور به او برسد، به ولایت آل محمد«ص» رهنمون می شود، و هر کس از آن نور به او نرسد، از ولایت آل محمد«ص» گمراه می شود.
[و به بیراهه خواهد رفت].»
2ـ چرا فاطمه؟
یونس می گوید، امام صادق«ع» فرمود: «لفاطمه«ع» تسعه اسماء عندالله عزوجل: فاطمه، والصدیقه، والمبارکه، والطاهره، والزکیه، والراضیه، والمرضیه والمحدثه والزهراء ثم قال«ع» اتدری ای شیء تفسیر فاطمه؟ قلت اخبرنی یا سیدی، قال: فطمت من الشر؛
همچنین برای وجه تسمیه فاطمه«ع» وجوه دیگری نقل شده است که عبارتند از:
1ـ فاطمه از اسم خداوند یعنی فاطر گرفته شده است.
2ـ چون دوستان و شیعیان او از آتش جهنم در امان اند.
3ـ چون از عادت ماهانه بریده و منقطع بوده است.
3ـ نیایش زهرا«س»
امام صادق«ع» فرمود: «کانت اذا قامت فی محرابها زهر نورها لاهل السماء کما یزهر الکواکب لاهل الارض؛ هرگاه فاطمه«ع» در محراب عبادتش می ایستاد، نور او برای اهل آسمان می درخشید؛ آنگونه که ستارگان برای اهل زمین می درخشند.»
امام حسن«ع» فرمود:
«ما کان فی الدنیا اعبد من فاطمه«س» حتی تورم قدماها؛ عابدتر از فاطمه در دنیا نبود، [آنقدر عبادت کرد] که پاهای [مبارکش] ورم کرد.»
4ـ نیت خالص فاطمه«س»
از حسین بن روح سؤال شد: پیامبر اسلام«ص» چند دختر داشت؟ گفت: چهار دختر. سؤال شد: کدامیک برتر بود؟ گفت: فاطمه؛ به خاطر اینکه وارث [علم] نبی بود و نسل پیامبر«ص» از طریق او انتشار یافت و خداوند این دو خصلت را به خاطر اخلاص او عنایت فرمود.
5ـ تسبیح فاطمه«س»
از علی«ع» نقل شده است که: یکی از پادشاهان عجم برده ای به پیامبر هدیه نمود، من به فاطمه گفتم نزد رسول خدا برو و خدمتگزاری برای خود درخواست کن. زهرا نزد رسول خدا رفت و این موضوع را با ایشان در میان گذارد، پیامبر«ص» فرمودند: فاطمه جان! چیزی به تو دهم که برایت از خادم و آنچه در دنیاست بهتر باشد؛ بعد از نماز، 34 بار الله اکبر و 33 مرتبه الحمدلله و 33 بار سبحان الله بگو.
آنگاه این اذکار سه گانه را با «لااله الاالله.» پایان بخش، و این برای تو از آنچه خواسته ای و از دنیا و آنچه در دنیاست بهتر خواهد بود.
امام صادق«ع» در فضیلت تسبیحات حضرت زهرا«س» فرمود: «من سبح تسبیح فاطمه الزهرا«س» قبل ان یثنی رجلیه من صلاه الفریضه غفرالله له؛ هر کس تسبیح فاطمه را قبل از آنکه از حالت نماز فارغ شود بگوید؛ خداوند او را می آمرزد.»
و همچنین امام صادق«ع» بارها می فرمودند: «تسبیح فاطمه«س» فی کل یوم فی دبر کل صلاه احب الی من الف رکعه فی کل یوم؛ تسبیح فاطمه زهرا«س» درهر روز بعد از هر نماز نزد من محبوب تر از هزار رکعت نماز در هر روز است.»
و نیز فرمودند: «من الذکر الکثیر الذی قال الله عزوجل «واذکروا الله ذکرا کثیرا»؛ تسبیح فاطمه زهرا«س» مصداق ذکر کثیری است که خداوند فرمود: خدا را یاد کنید، یاد کردنی بسیار.»
6ـ محدثه بودن زهرا«س»
دانشمندان شیعه و سنی بالاتفاق معتقدند که بعد از پیامبر اسلام یقیناً بشر محدث وجود داشته است، منتهی در مصداق اختلاف است. در تعریف محدث می گویند: «المحدث یسمع الصوت ولا یری شیئا؛ محدث صدای فرشته را می شنود، ولی چیزی را نمی بیند.»
امام صادق«ع» فرمود: «فاطمه بعد از رحلت پیامبر اکرم«ص» 75 روز بیشتر زنده نماند و غم جانسوز داغ پدر قلب او را لبریز کرده بود، به این جهت جبرئیل پی در پی به حضورش می رسید، و او را در عزای پدر تسلیت می گفت.»
در زیارتنامه حضرت فاطمه«س» هم می خوانیم: «السلام علیک ایتها المحدثه العلیمه.»
7ـ بخشش زهرا«س»
بهترین و برترین انفاق آن است که از محبوب ترین چیز انفاق شود و انفاق های فاطمه«ع» چنین بود، که به دو نمونه اشاره می شود.
الف) گردنبند پربرکت
جابربن عبدالله انصاری می گوید: «روزی نماز عصر را با پیغمبر«ص» خواندیم. ناگاه پیرمردی خدمت رسول خدا رسید که لباس کهنه ای پوشیده بود و از شدت پیری و ناتوانی نمی توانست بر جای خودش قرار گیرد. عرض کرد: «یا رسول الله! گرسنه ام، سیرم کن. برهنه ام، لباسی به من عطا کن. تهیدستم، چیزی به من بده.» رسول خدا«ص» فرمود: «من که اکنون چیزی ندارم، ولی تو را به جایی راهنمایی می کنم، شاید حاجتت برآورده شود.» سپس به بلال فرمود: «پیرمرد ناتوان را به خانه فاطمه هدایت کن». او بعد از ورود به خانه زهرا«س» سلام و نیاز خود را بیان کرد. فاطمه گلوبندی را که پسر عمویش به وی اهداء کرده بود، به او داد و فرمود: «بفروش و زندگی خود را بدان اصلاح کن».
پیرمرد برگشت و جریان را خدمت پیغمبر عرض کرد. آن حضرت گریست و فرمود: «گردنبند را بفروش تا خدا به برکت عطای دخترم برای تو گشایشی فراهم سازد.» پیرمرد بعد از فروش گردنبند، به پیامبر«ص» عرض کرد: «به برکت عطای فاطمه«ع» بی نیاز شدم.»
ب) لباس عروسی
صفوری شافعی از ابن جوزی نقل می کند که رسول خدا«ص» در شب عروسی فاطمه«س» برای او پیراهن تازه ای آماده کردند. جامه ای کهنه و وصله دار نیز در نزد ایشان بود. سائلی در زد و گفت: «از خانه رسول خدا«ص» جامه ای کهنه می خواهم.» فاطمه می خواست جامه کهنه را بدهد، ولی سخن خدا به یادش آمد که می فرماید: «لن تنالوا البر حتی تنفقوا مما تحبون.»؛ «به نیکویی نخواهید رسید مگر اینکه از آنچه دوست دارید انفاق کنید.»
پس جامه نو را به وی داد. وقتی هنگام زفاف حضرت شد، جبرئیل به محضر رسول خدا«ص» آمد و عرض کرد: «یا رسول الله! پروردگارت سلام می رساند و مرا نیز فرمان داده که به فاطمه«س» سلام برسانم و برای وی توسط من جامه ای از دیبای سبز از جامه های بهشتی فرستاده است.
8ـ مقام شفاعت
1ـ پیامبر اسلام خطاب به امام حسن و امام حسین«ع» فرمود: «انتما الامامان ولامکما الشفاعه؛ شما دو نفر (حسنین) امام هستید و برای مادر شما شفاعت است.»
2ـ پیامبر اسلام«ص» فرمود: «وقتی روز قیامت شود، از باطن عرش ندا می رسد که ای اهل قیامت! چشم های خویش را پایین افکنید تا فاطمه دختر محمد با پیراهن خضاب شده به خون حسین عبور کند. در آن عرصه حضرت فاطمه پایه عرش را می گیرد و عرضه می دارد: پروردگارا! تو جبار عادلی. بین من و کسانی که فرزندان مرا کشتند قضاوت فرما. رسول اکرم«ص» فرمودند: «به حق خدای کعبه سوگند که پروردگارم به سنت من حکم خواهد فرمود.
آنگاه زهرا«س» عرضه می دارد: «اللهم اشفعنی فیمن بکی علی مصیبته؛ پروردگارا به من اجازه شفاعت کسانی را بفرما که در مصیبت حسینم گریه کرده اند» و خدای تعالی اذن شفاعت آنان را به ایشان عنایت می فرماید.»
3ـ جابربن عبدالله انصاری می گوید: به حضرت باقر«ع» عرض کردم: «فدایت شوم، یابن رسول الله! برای من حدیثی در فضیلت جده ات فاطمه زهرا بفرمایید تا هنگامی که آن را برای شیعیان بیان می کنم خوشحال گردند. امام باقر«ع» فرمود: پدرم و او از جدم، از رسول خدا«ص» نقل می فرمود که: در روز قیامت برای انبیاء و رسل منبرهایی از نور برپا می شود و منبر من در روز قیامت از همه بلندتر است. آنگاه خداوند می فرماید: «خطبه بخوان»، پس خطبه ای بخوانم که احدی از انبیاء و رسل مانند آن را نشنیده است. پس برای اوصیاء نیز منبرهایی از نور برافراشته می شود و در میان آنها منبری برای وصی من علی بن ابی طالب نصب می گردد که از همه بلندتر است؛ آنگاه خداوند به علی«ع» می فرماید خطبه بخوان، پس خطبه ای می خواند که احدی از اوصیاء مانند آن نشنیده است.
آنگاه برای فرزندان انبیاء و رسل منبرهایی از نور نصب می گردد، پس برای دو فرزند و نوه و دو ریحانه ایام حیاتم (حسنین«ع») منبری برپا می شود و به آنان گفته می شود خطبه بخوانید و آن دو خطبه هایی می خوانند که هیچ یک از فرزندان انبیاء و رسل مانند آن را نشنیده اند.
آنگاه منادی که جبرئیل است ندا می دهد: فاطمه دختر محمد«ص» کجاست؟ آنگاه فاطمه«ع» برمی خیزد، [تا اینکه فرمود:] خدای تعالی می فرماید: « ای اهل محشر! کرامت و بزرگواری از آن کیست؟» محمد و علی و حسنین«ع» عرض می کنند: «برای خدای واحد قهار. آنگاه خداوند می فرماید: ای اهل محشر! من امروز کرامت و بزرگی را برای محمد و علی و فاطمه و حسنین«ع» قرار دادم.
ای اهل محشر! سرها را پایین افکنده و چشم ها را ببندید، این فاطمه است که به سوی بهشت می رود. آنگاه جبرئیل شتر بهشتی می آورد، در حالی که دو طرفش را دیباج آویزان کرده اند و مهار آن از لؤلؤ تازه است. حضرت بر آن سوار می شوند و خدای متعال صدهزار فرشته را در طرف راست و صدهزار فرشته در سمت چپ وی می فرستد، و صدهزار فرشته را مأمور می فرماید تا حضرت فاطمه«س» را روی بال های خود سوار کنند تا ایشان را به در بهشت برسانند. وقتی که به در بهشت می رسند، حضرتش می ایستد، خدای متعال می فرماید: «ای دخت حبیب من! چرا توقف کردی و حال آنکه من تو را امر کرده بودم به بهشت من درآیی؟» حضرت صدیقه«س» عرض می کند: «پروردگارا دوست می دارم که ارزش و قدر و قیمت من در مثل چنین روزی شناخته شود». خداوند می فرماید: «یا بنت حبیبی! ارجعی فانظری من کان فی قلبه حب لک او لاحد من ذریتک خذی بیده فادخلیه الجنه!؛ ای دختر حبیب من! برگرد و بنگر هر که در قلبش محبت تو و یا محبت یکی از فرزندان تو باشد، دستش را بگیر و او را داخل بهشت نما.»
حضرت باقر«ع» فرمود: «والله ای جابر! در آن روز حضرت زهرا«س» شیعیان و دوستانش را برمی گزیند و انتخاب می کند، همانگونه که پرنده دانه نیکو را از دانه بد جدا می کند. وقتی که شیعیان سیده زنان دو عالم به آن بزرگوار نزدیک و بر در بهشت می آیند، خدای تعالی در قلب آنان چنین می افکند که در آنجا بایستند. وقتی می ایستند خداوند می فرماید: «ای دوستان من! توقف شما برای چیست؟» و حال آنکه فاطمه دخت حبیب من شفاعت شما را نموده است؟ پاسخ دهند: پروردگارا ما دوست داریم که در چنین روزی ارزش و منزلت مان شناخته شود. خداوند می فرماید: « ای دوستان من! برگردید و ببینید چه کسی به خاطر آنکه شما فاطمه را دوست می داشتید، شما را دوست می داشت؟ چه کسی به شما به خاطر دوستی فاطمه زهرا«س» غذا داد؟ چه کسی شما را به خاطر دوست داشتن فاطمه«س» لباس پوشانید؟ چه کسی به شما به خاطر دوستی فاطمه«س» شربتی نوشانید؟ چه کسی به خاطر فاطمه«س» و دوستی وی، غیبت غیبت کننده ای را از شما رد کرد؟ پس دستش را بگیرید و او را وارد بهشت نمایید.